به گزارش پارس به نقل ازجام جم: بازی خوب بازیگران جدا از انتخاب و تلاش خود آنها به عوامل بسیار دیگری بستگی دارد، اما خوب یا بد موفقیت یا شکست یک فیلم به نام این پیش قراولان رقم می خورد. البته همان قدر که بازیگران بیشتر دیده می شوند، باید انتظار این حداقل فشارها و خطرات در صف خط مقدم بودن یک فیلم را هم تحمل کنند و تاب بیاورند.

فیلم های فعلی اکران، سربازانی از نسل های مختلف بازیگری دارد که در مجموع نقش موثری در بازخورد مناسب تماشاگران و رونق سینماها دارند. این روزها می توانید به سینما بروید و با هر سلیقه ای بازی دلخواه خود را جستجو و با رضایت، سالن سینما را ترک کنید. مروری بر بازی فرامرز قریبیان و رامبد جوان در فیلم « گناهکاران» به عنوان نمونه برآیندی از سطح و شیوه بازیگری نسل های مختلف و مسیر طی شده سالیان دراز این هنر پرطرفدار در ایران ارائه می دهد.

فرامرز قریبیان

فرامرز قریبیان، بازیگر کهنه کار سینمای ایران ۴۵ سال است در فیلم ها نقش آفرینی می کند و جزو آن دسته از بازیگران است که همواره شأن و کلاس خود را در بازیگری حفظ کرده است. شیوه بازیگری او که مبتنی بر آرامش و متانت حتی در فعال ترین و پرتحرک ترین نقش هاست، به اضافه رفتار بیرونی بی حاشیه و فروتنانه اش باعث شده تماشاگران دیروز و امروز همواره از او با احترام یاد کنند.

او با این که اولین بازی اش را سال ۴۷ و در فیلم « بیگانه بیا» از مسعود کیمیایی انجام داد و فرصت و موقعیت کافی هم برای بازی در فیلم های فراوان و تثبیت جایگاهش به عنوان یک بازیگر ستاره را داشت، اما ترجیح داد خیلی وارد جریان غالب سینمای آن دوران نشود و آهسته و پیوسته کار کند. شاخص ترین نقش او در سینمای پیش از انقلاب، قدرتِ « گوزن ها» بود که به شمایل چریک های مبارز تبدیل شد.

قریبیان طی سال های بعد از انقلاب در فیلم ها و نقش های متنوعی بازی کرد که سفیر، سناتور، ترن، کانی مانگا، بندر مه آلود، ردپای گرگ و می خواهم زنده بمانم برخی از ماندگارترین کارهای او هستند.

این بازیگر مانند بعضی بازیگران سراغ کارگردانی هم رفت و فیلم های جدال در تاسوکی، قانون و چشم هایش را ساخت که فیلم آخر با نظر مثبت برخی منتقدان روبه رو شد. قریبیان اما با کارگردانی فیلم گناهکاران بسیاری از تماشاگران و منتقدان را غافلگیر کرد و چشمه هایی از استعدادش در کارگردانی را به رخ کشید.

در سینمای جهان نیز بازیگرانی وجود دارند که پس از پشت سرگذاشتن دوران اوج و جوانی از جلوی دوربین به پشت دوربین نقل مکان می کنند و بر صندلی کارگردانی می نشینند. البته این جابه جایی لزوما موفقیت آمیز نیست و بیشتر مواقع بهتر است بازیگران به همان هنر بازیگری خود اکتفا کنند و پا در کفش فیلمسازان نکنند.

در این میان، استثناهایی مثل کلینت ایست وود و مل گیبسون هم وجود دارند که اتفاقا در کارگردانی موفق تر از بازیگری عمل کرده اند و تماشاگران مشتاقانه منتظر آثار بعدی آنها در مقام فیلمساز هستند.

قریبیان نیز با فیلم گناهکاران خیلی ها را به ادامه مسیر کارگردانی اش امیدوار کرده است، هرچند جایگاه بازیگری او هنوز هم مثل سابق اهمیت بالایی دارد و او با ایفای نقش پلیس کهنه کار این فیلم نشان داده که کارگردانی او به منزله فاصله گرفتن از بازیگری نخواهد بود. استیل بازیگری، فرم راه رفتن، دویدن، سلاح دست گرفتن، میمیک صورت و بازی با چشم ها و لب های او تا حدی یادآور شکل و شمایل هریسون فورد است. فضای شبه آمریکایی این فیلم پلیسی نوآر هم در تشدید این شباهت نقش بسزایی دارد.

یکی از امتیازات فیلم، یکدستی بازی ها و هدایت کارگردان برای خلق فضایی ماجرایی است و از همین رو قریبیان بازی ها را به مسیری تقریبا نمایشی و جذاب سوق می دهد. بازیگران ضمن اشاراتی ریز و جزئی که نشان دهنده هویت ایرانی شان باشد، در بیشتر موارد نخواسته اند اسیر واقعیات ملموس اینجایی شوند و بیشتر باورپذیری و انتقال واقعیت جهان فیلم را مبنای کار خود قرار داده اند.

از سوی دیگر ادای دین ها و ارجاعات فیلم به نمونه های موفق این ژانر نقش موثری در شیوه بازیگری بازیگران دارد. اشاره آشکار به فیلم « هفت» دیوید فینچر حتی در جاهایی باعث مقایسه بازی فرامرز قریبیان و رامبد جوان با مورگان فریمن و براد پیت می شود گو این که در اینجا هم مثل آن فیلم ما شاهد دوستی و همکاری یک پلیس پا به سن گذاشته با یک پلیس جوان برای رمزگشایی سلسله قتل هایی پیچیده هستیم.

رامبد جوان

بازیگرانی که عمری را در نقش هایی خاص و ثابت بازی می کنند و بعد دست به چرخشی یکباره در کارنامه حرفه ای شان می زنند، اغلب به چشم می آیند و بخصوص هیات داوران جشنواره ها اگر نتواند ذوق زدگی خود را مهار و کنترل کند، جایزه ای از سر وجد به آن بازیگر اعطا خواهد کرد. تا پیش از تماشای فیلم گناهکاران تصور نگارنده هم این بود که اعطای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به رامبد جوان از همین جنس است و او صرفا به دلیل چرخشی که از بازی در نقش های کمیک به نقشی جدی انجام داده، این موفقیت را به دست آورده است، اما این ذهنیت با دیدن بازی او نقش برآب شد.

رامبد جوان در نقش سرگرد و کارآگاهی جوان که مامور دستگیری قاتل معشوقه سابقش می شود، چنان مسلط بازی می کند که انتخاب او را از هرگونه خطایی مبرا می کند. از این جهت باید به فرامرز قریبیان آفرین و دست مریزاد گفت که این ریسک را به جان خریده و انصافا رامبد جوان نه تنها او را ناامید نکرده، بلکه با بازی آگاهانه و درست، حضورش را به برگ برنده فیلم تبدیل کرده است.

تعامل درست کارگردان و بازیگر و درک دقیق نقش و فضای فیلم باعث شده جوان از حشو و زوائد بازی های اغراق آمیزش در فیلم های کمدی فاصله بگیرد و شخصیتی خلق کند که پیش از این نه در کارنامه خودش سابقه داشته و نه به جرات در سینمای ایران نمونه ای داشته است.

تقابل عشق و وظیفه، نمود درخشانی در چشم های شخصیت سرگرد روانگر (با بازی رامبد جوان) دارد و او بخوبی خستگی ناشی از بی خوابی برای کشف نقاط مبهم پرونده و افسردگی برآمده از از دست دادن همیشگی یار را در گفتار و رفتارش نشان می دهد. به اینها اضافه کنید، شوک و غافلگیری پایانی را که اتفاقا بخش زیادی از تاثیرگذاری اش را جدا از فیلمنامه، مدیون بازی کنترل شده جوان است. از همین رو تماشای دوباره فیلم و مرور همه لحظات بازی این کاراکتر و دقت در کنش ها و واکنش های این شخصیت خالی از لطف نخواهد بود و مخاطبان را به رهیافت تازه ای از نقش و کل فیلم می رساند.

فیلمنامه پرجزئیات سام قریبیان و کارگردانی حساب شده قریبیانِ پدر، باعث به بار نشستن همکاری این دو بازیگر جوان و پیشکسوت شده است. شخصیت این دو کارآگاه به واسطه همراهی برای کشف معمای قتل نیاز به بده بستان و همکاری مستمر دارد که البته نیازمند همکاری و تعامل متقابل و درست بازیگران این نقش هاست.

در وصف اهمیت پارتنر و شریک بازیگری بسیار گفته و نوشته اند و حالا با گناهکاران، شاهد یکی از بهترین و ماندگارترین زوج های تاریخ سینمای ایران هستیم. بین نسل فرامرز قریبیان و رامبد جوان فاصله زیادی وجود دارد و هرکدام محصول دوران مخصوص خود هستند، اما وقتی همه چیز سرجای خودش باشد و بازیگران درک درستی از نقش ها و فضای قصه داشته باشند، حاصلی چنین تماشایی در پی دارد که بهره اش را علاوه بر خود آنها، تماشاگران خواهند برد.

اینجا محلی است برای رقابت رفاقت آمیز دو نسل که دیگر بحث نگاه جوان به آینه در آن محلی از اعراب ندارد و هردو بازیگر کاربلدِ پیر و جوان آن چیزی را که باید در خشت خام می بینند.