به گزارش پارس ، به نقل ازایسنا، با استقبال استاد و همسرش وارد می شویم. درهمان بدو ورود هنوز خستگی راه از تنمان بیرون نرفته که استاد می گوید: « دعا کنید در تهران زلزله نیاید! »

اهالی علم او را خوب می شناسند، کسی که سال ها دغدغه زلزله خیزی ایران را داشته و انگار نام او با نام زلزله گره خورده است. برخلاف دیگر دیدارها با اساتید پیشکسوت، این بار کمتر می توان به حواشی و خاطرات پرداخت.

از دوره بازگشت زلزله و پیش بینی وقوع زلزله ای بزرگ در تهران تا عواقب غیرطبیعی زلزله احتمالی تهران می گوید که نشان می دهد تا چه اندازه از جایگاهی که باید دور هستیم.

موضوع زلزله آنقدر جدی هست که ما را هم نگران و میخکوب می کند اما افسوس که تنها کاری که از دست ما بر می آید این است که مثل استاد آرزو کنیم حالاها حالاها در تهران زلزله نیاید…

از مسجد سلیمان تا فرانکفورت

دکتر« بهرام عکاشه» متولد ۱۳۱۵ درمسجد سلیمان، متخصص برجسته زلزله شناسی و زمین شناسی و پیشگام علم زلزله شناسی ایران در گذری کوتاه از روند تحصیلات خود از دوران ابتدایی تا دانشگاه می گوید: « دوران دبستان و کمی از دبیرستان را در مسجد سلیمان گذراندم. آن زمان دبیرستان های شهرما تنها رشته های انسانی و طبیعی را داشت. به همین دلیل به خاطر علاقه ام به رشته ریاضی به اهواز رفتم و به عنوان شاگرد اول از دبیرستان دکتر حسابی فارغ التحصیل شدم. در واقع تحصیلاتم از همان ابتدا هدفمند بود و پس از آن تحصیل در رشته زلزله شناسی (فیزیک) را در دانشگاه تهران انتخاب کردم. »

وی، دلایل انتخاب رشته زلزله شناسی را نیز این گونه عنوان می کند: « مسجد سلیمان، شهری زلزله خیز است که دست کم ماهی یک بار در آنجا زلزله می آید و هر بار زلزله می آمد، خانه ها می لرزید. به همین خاطر من زلزله را با همه وجودم احساس می کردم. وقتی می خواستم انتخاب رشته کنم، رشته های گوناگونی پیش روی من بود ولی با پیشینه ای که از زلزله شهرمان داشتم این رشته را انتخاب کردم. چرا که از یک سو علاقه شخصی بود و از سوی دیگر نیاز مملکتی. »

استاد عکاشه

عکاشه پس از اخذ لیسانس درسال ۱۳۳۸ به پیشنهاد استاد خود مرحوم دکتر حسابی به عنوان دانشجوی بورسیه مبادله ای عازم آلمان شد و یک سال پس از دریافت مدرک دکتری با وجود فراهم بودن امکان اقامت و کار درآلمان، درسال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت و درموسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران مشغول فعالیت شد.

عکاشه که سالها رییس بخش زلزله شناسی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران بود در سال ۸۴ به درخواست خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد. این اما پایان فعالیتهای آموزشی استاد نبود بلکه خوش اقبالی دانشجویان دانشگاه آزاد بود که از آن سال فرصت بهره مندی از دانش پدر علم زلزله شناسی ایران در سمت مدیر گروه ژئوفیزیک و رییس دانشکده علوم پایه واحد تهران شمال را یافته اند.

استاد عکاشه، تنها یک فرزند دارد که مکان زندگیش فرسنگ ها با او فاصله دارد و از قاب عکس های روی میز منزلش و چهره سه نوه اش می توان دریافت، عروس این خانواده آلمانی است.

تهران و حومه آن، هر روز می لرزد

دکترعکاشه با اشاره به فعال بودن گسل های تهران خاطرنشان می کند: « منظور از گسل فعال، گسلی است که طی ۱۰ هزار سال اخیر فعالیت داشته است. درحال حاضر تهران به دلیل انبوه جمعیت در برابر زلزله بسیار آسیب پذیر است و ما تنها می توانیم دعا کنیم که دیرتر زلزله بیاید؛ اما وقوع زلزله در تهران حتمی است. چرا که گسل های تهران فعالند و ما هرروز در تهران و حومه ی آن زلزله داریم.

اگر شبکه زلزله نگاری مجهزی وجود داشته باشد، می توان رصد کرد که هر روز چه تعداد زلزله در تهران رخ می دهد، اما اغلب لرزه ها کوچک و غیر قابل احساس هستند چرا که معمولا فقط زلزله هایی با بزرگی ۲ به بالا قابل احساس هستند. »

آخرین زلزله بزرگ تهران با بزرگی ۷.۴ ریشتر

۳۰ سال از آخرین زلزله بزرگ تهران گذشته است

زلزله ریاضی سرش می شود؟

به گفته عکاشه، آخرین زلزله بزرگی که تهران را لرزانده به ۱۸۰ سال قبل یعنی سال ۱۸۳۰ میلادی باز می گردد و بزرگی آن حدود ۷.۴ ریشتر بوده است. براساس اصول ریاضی، دوره بازگشت زلزله در تهران ۱۵۰ سال است که با این حساب در حال حاضر ۳۰ سال از زمان مورد انتظار برای وقوع زلزله بزرگ بعدی در تهران گذشته است.

استاد البته تاکید دارد که زلزله چندان هم ریاضی سرش نمی شود و چه بسا دوره بازگشت زلزله ها خیلی زودتر از زمان مورد انتظار فرا برسد!

زلزله تهران حتمی است و این به اندازه کافی نگران کننده هست اما تصویری که استاد از تهران پس از زلزله ترسیم می کند به راستی رعب انگیز است.

استاد عکاشه معتقد است که اگر زلزله بزرگی همچنان که انتظار داریم تهران را بلرزاند ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم.

« تهران را دقایقی بعد از زلزله تصور کنید، تمام خیابان ها و کوچه های شهر بسته می شود که البته قبل از آمدن زلزله نیز همه ی خیابان های ما بسته است و ما دیگر نه برق داریم و نه گاز و نه راهی برای فرار. درحال حاضر ما در تهران دارای ۱۰ تا ۱۱ هزار کیلومتر لوله آب، چندهزار کیلومتر لوله گاز و چهارصدهزارعلمک گاز هستیم. تصور کنید اگر اینها آتش بگیرد، فقط چند روز طول می کشد تا آنها را خاموش کنیم؟ ! البته اگر راهی برای خاموش کردن آنها وجود داشته باشد. »

دکتر عکاشه ادامه می دهد: در صورتی که زلزله تهران به خاطر فعال شدن گسل ری باشد ۵۵ درصد ساختمان های شهر فرو خواهد ریخت و حداقل ۱۰ درصد جمعیت کشته می شوند و با وجود تعداد بالای مجروحان شهر عملا تعطیل خواهد شد. مقدار بسیار بالایی در حدود ۸۰ درصد است.

در صورت فعال شدن گسل شمال تهران حدود ۳۶ درصد ساختمان ها آسیب می بیند. نسبت ساختمان های خسارت دیده به ساختمان های سالم در مناطق یک تا ۵ که در بخش شمالی شهر تهران قرار دارند درحدود ۵۰ درصد است نسبت خسارت در بخش جنوبی شهر کمتر از ۳۰ درصد است.

استاد عکاشه با اشاره به اینکه بزرگی زلزله احتمالی گسل مشا فشم به میزان ۸ ریشتر، گسل شمال تهران ۷.۲ ریشتر و گسل ری نزدیک به ۷ ریشتر است، تصریح کرد: جنوب تهران به دلیل بافت های فرسوده، سازه های ساختمان ها کوچه های تنگ در مقابل شمال تهران در زلزله مقاومت کمتری دارد به طوری که در بروز زلزله خانه های واقع در منطقه ۸،۷، ۹،۱۰،۱۱ و ۱۷ از شدت تخریب بیشتری برخوردارند. در واقع از منطقه مرکزی شهر به سمت پایین در برابر زلزله احتمالی تهران حساس ترند. البته در مقابل جنس خاک و وضعیت گسل شمال تهران هم از حساسیت ویژه ای برخوردار است به طوری که با این که شاید سازه های شمال تهران مقاوم تر ساخته می شوند اما همواره زلزله و نوع لرزش زمین به گونه ای است که به سختی می توان نسبت به آن پیش بینی کرد.

وقتی تصویر تهران دقایقی بعد از زلزله را از زبان استاد می شنویم فقط در اولین فرصت به ذهنمان می رسد که حالا باید چه کار کرد؟

امیدی به نجات تهران ندارم!

« من امیدی به نجات تهران ندارم. چرا که به این سادگی ها نمی توان شهر مقاومی ساخت. از ۲۸ شهر استان تهران چهار شهر آن دارای خطر زلزله زیاد ومابقی شهرهای آن دارای خطر خیلی زیاد هستند. تاریخ ۲۵۰۰ ساله تهران مبین این نکته است که بارها شهرری تخریب شده و این گذشته از تخریب های مغولی است که در تاریخ به آنها اشاره شده است.

تهران ۲۲۰ سال پایتخت بوده و دراین سال ها حداقل ۶۰ شهردار داشته است. اما سوال اینجاست که چرا طی این سالها اقدامی برای مقاوم سازی تهران صورت نگرفته است و چرا تازه در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر به فکر نجات تهران افتاده ایم و جالب است که هنوز هم به فکر بحران ده ها شهر کوچک و بزرگ کشور از جمله تبریز، شیراز و بیرجند نیستیم! »

دکتر عکاشه از چهره های علمی است که در سالهای قبل و بعد از انقلاب حضور پیگیری در رسانه ها داشته است. وی حداقل چهل سال است که دائما درباره خطر زلزله در کشور خصوصا تهران که می تواند چند صد هزار نفر تلفات در پی داشته باشد هشدار می دهد؛ اما مبنای نگرانی استاد عکاشه درباره قطعی بودن رخداد زلزله ای بزرگ در تهران چیست؟

استاد در پاسخ به این سوال ما را به گذری در تاریخچه زلزله شناسی ایران دعوت می کند؛ تاریخچه ای که نشان می دهد که اگر علم زلزله شناسی در ایران زودتر از این جدی گرفته می شد، شاید اکنون این قدر برای ساختن تهرانی مقاوم و یا بحث هایی چون جابه جایی پایتخت دیر نشده بود؛ اگر چه حتی امروز هم بی تفاوت از کنار چشم انداز نگران کننده ای که تهران بی دفاع در برابر زلزله دارد می گذریم.

دکتر عکاشه می گوید: « اتحادیه بین المللی ژئوفیزیک به عنوان یک سازمان غیردولتی در ۲۸ ژانویه سال ۱۹۱۹ در بلژیک پایه گذاری شد. در سال ۱۹۵۷ یعنی حدود ۵۶ سال پیش کشور ایران هم به این اتحادیه محلق شد و بدین ترتیب موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران موجودیت یافت. همچنین بخش زلزله شناسی به عنوان یکی از چند بخش موسسه ژئوفیزیک درخیابان کارگر شمالی فعلی مستقر شد و درسال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) نخستین پایگاه زلزله نگاری در خود ساختمان موسسه ژئوفیزیک در تهران نصب شد.

در آغاز دهه ۱۹۶۰ میلادی درچارچوب یک برنامه ردگیری انفجارهای هسته یی شوروی سابق یک شبکه مثلثی شکل متشکل از شهرهای مشهد، تبریز، شیراز توسط کارشناسان آمریکایی در ایران مستقر شد.

در همین راستا در حدود سال ۱۹۷۴ میلادی هم یک شبکه لرزه نگاری در عمق ۱۰۰ متری زمین در جنوب غرب تهران تاسیس شد که شامل یک دستگاه لرزه نگاری در مرکز و شش دستگاه در محیط دایره پیرامونی آن بود. این شبکه موسوم به « ایلپا» (Iranian Long Period Array) با هدف ردگیری انفجارهای شمال سیبری و بررسی ماهیت زمین لرزه های منطقه بود که ممکن بود مربوط به آزمایش های هسته یی شوروی باشد. در این بین ما هم از این دستگاه ها که بزرگ نمایی آن بسیار زیاد بود، برای مطالعه ی زلزله خیزی پهنه تهران استفاده کردیم و متوجه شدیم که زلزله خیزی در تهران، مساله ای فوق العاده جدی است!

هشدارهای استاد عکاشه که از دهه ۱۳۵۰ بارها و بارها بر زلزله خیزی تهران تاکید کرده طی این سالها گوش شنوایی هم داشته است؟

عکاشه می گوید: ما همیشه تلاش می کردیم این واقعیت را به اطلاع مسوولان و مردم برسانیم و این مطالب را در رسانه های آن زمان مانند روزنامه های کیهان و اطلاعات و رادیو و تلویزیون مطرح می کردیم اما دولت از انتشار اخبار خصوصا در تلویزیون جلوگیری می کرد و بر اخبار سرپوش می گذاشت استدلالشان هم این بود که انتشار چنین خبرهایی باعث نگرانی مردم می شود. یادم هست در سال ۱۳۶۰ زلزله ای در جاده هراز آمد و افرادی که در آب گرم آنجا مشغول شنا بودند، کشته شدند. من همان وقت نامه ای به نخست وزیر نوشتم و وی را در جریان موضوع قرار دادم. نخست وزیر وقت هم ۱۲ میلیون تومان دادند تا یک پایگاه زلزله نگاری درست کنیم. ما هم یکی در استان گلستان فعلی، یکی در بروجن و یکی هم در مسجدسلیمان ساختیم. یعنی سعی کردم از این بودجه بهترین استفاده را کنم و شبکه لرزه نگاری را به بهترین شکل گسترش دهیم.

با تامین تجهیزات لرزه نگاری و ایجاد چند شبکه در قوچان، تبریز، یزد، فارس در حال حاضر توانسته ایم ۱۸ شبکه لرزه نگاری با حدود ۱۰۰ پایگاه به وجود آوریم اما برای ردگیری بهتر زلزله های کشور نیازمند حدود ۲۰۰ پایگاه لرزه نگاری هستیم.

وی خاطرنشان کرد: در سال ۱۳۶۸ در وزارت علوم، اسنادی را امضا کردیم مبنی بر اینکه چون کشور ما زلزله خیز است، بهتر است موسسه بین المللی زلزله شناسی را در کشور خود تاسیس کنیم که این مرکز بعدها به عنوان پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله با حمایت یونسکو تشکیل شد.

استاد عکاشه اضافه کرد: بعد از سالها هشدار تازه در سال ۷۶ بود که طی نامه ای از سوی شورای عالی امنیت ملی آن زمان که دکتر روحانی دبیر آن بود از من دعوت شد که ببینند دغدغه بنده طی این سالها چه بوده است. در این نامه از من خواسته شد تا اطلاعات دقیق و مستندی در خصوص اظهارات مطرح شده در یکی از مصاحبه های مطبوعاتی خود با عنوان" بیشتر سازه های تهران تاب مقاومت زمین لرزه های شدید را ندارند" ارائه کنم که طی آن بنده اطلاعاتی در مورد زلزله خیزی گستره تهران، وجود گسل ها درمنطقه و شهر تهران ارائه و ضمن یادآوری این نکته که ساخت و ساز بر روی گسل ها و در حریم آنها در تهران مجاز نیست، به توصیه سه نکته پرداختم.

اول اینکه منازل مسکونی و محل کار مقامات کلیدی کشور در مقابل زلزله مقاوم باشند. دوم اینکه مجموعه ای به منظور مدیریت بحران در شهر تهران تشکیل شود و سوم اینکه مطالعاتی درباره تغییر محل پایتخت صورت گیرد.

البته اولین بار در خرداد ماه سال ۸۰ وزیر کشور وقت طی حکمی شهردار تهران را به عنوان رییس ستاد مدیریت بحران شهر انتخاب کرد و در ۲۸ تیر ۸۴ نیز شورای اسلامی شهر تهران تشکیل سازمان مدیریت بحران تهران را مورد تصویب قرار داد.

استاد البته اذعان می کند که مطالعه و برنامه ریزی برای آمادگی در برابر حوادث غیر مترقبه در کشور ما، فارغ از این که در عمل چه قدر نتیجه بخش بوده لااقل روی کاغذ و در حد مصوبه بیش از نیم قرن سابقه دارد.

به گفته عکاشه، قانون تشکیل سازمان دفاع غیرنظامی در ۱۸ آذر ۱۳۳۷ در کشور به تصویب رسیده که هدف از ایجاد این سازمان، حفظ جان و مال مردم در مقابل حوادث ناگهانی و جلوگیری از حواشی و مسائل جنبی چنین حادثه هایی بوده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان های آمادگی ملی، بسیج غیرنظامی و دفاع غیرنظامی درسازمان بسیج ملی ادغام شد و بدین ترتیب امور دفاع نظامی و غیرنظامی تحت مدیریت یک ارگان قرار گرفت و با تصویب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پانزدهم شهریور۱۳۶۱ سازمان بسیج ملی منحل و به صورت واحد بسیج مستضعفین تحت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد که از وظایف آن می توان به کمک به مردم هنگام وقوع بلایا و حوادث غیر مترقبه با هماهنگی مراجع ذیربط اشاره کرد.

در دهه ۱۳۶۰ کمیته کاهش اثرات بلایای طبیعی تشکیل شد که این کمیته به ریاست وزیر کشور وبا عضویت تعدادی از مسوولان کشوری و لشکری وظیفه یافتن راهکارهای پیشگیری و کاهش اثرات بلایای طبیعی را بر عهده داشت.

در برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، تشکیل ستاد حوادث غیر مترقبه مورد تاکید قرار گرفت. در قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور هم هلال احمر موظف شد تا با همکاری وزارت کشور و بسیج، طرح جامع امداد و نجات را تهیه کند که در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۸۲ هیات وزیران آن را تصویب کرد.

ایران تنها تهران نیست

تشکیل ستاد بحران کشور بر روی کاغذ!

استاد عکاشه بارها در حین سخنانش بر این جمله تاکید دارد که « ایران تنها تهران نیست» و درتوضیح این مطلب می گوید: از ۴۸۸ شهر کشور شاید تنها هفت، هشت شهرهستند که زلزله خیزی آنها کم است و در واقع ۸۳ درصد شهرهای کشور دارای خطر زیاد و خیلی زیاد زلزله هستند؛ بنابراین همانقدر که ستاد بحران کشور وظیفه دارد که امنیت را در شهر تهران فراهم کند در شهرهای دیگر نیز وظیفه دارد که امنیت ایجاد کند؛ البته متاسفانه ما ستاد بحران کشور را فعلا روی کاغذ درست کرده ایم!

بیان این نکات از زبان استاد عکاشه ناخودآگاه فکرمان را از تهران و خیابان هایش فراتر می برد و یاد تلفات زلزله در شهرهای دیگر نظیر بم می اندازد. زلزله ۶.۸ ریشتری بم جان ۳۰ هزار نفر از هموطنانمان را گرفت حال آن که زلزله هایی با همین بزرگی در شهرهای ژاپن، هیچ تلفات جانی در پی ندارد.

حفظ جان ۸۰ میلیون ایرانی نیازمند یک وزارتخانه زلزله است

تشکیل یک وزارتخانه مستقل برای مقابله با زلزله از ایده های عکاشه است.

وی در این زمینه می گوید: « با توجه به وسعت ایران و جمعیت آن، نیازمند یک وزارت مستقل برای امور زلزله کشور هستیم چرا که وزارت کشور به دلیل تعدد مسائل مختلف فرصت کافی برای رسیدگی به این مشکل را ندارد و این در حالی است که سازمان مدیریت بحران در ذیل این وزارت خانه پر مشغله فعالیت می کند؛ بنابراین ایجاد یک وزارتخانه مستقل کشور با ارزش است، چرا که به حفظ جان ۷۰ میلیون نفر منجر خواهد شد. »

آرزوی استاد پیشکسوت زلزله ایران چیست؟

جنس آرزوی استاد عکاشه با آرزوهای اغلب ما متفاوت است. استاد آرزو دارد که روزی بتوان زلزله را پیش بینی کرد: « برخی می گویند زلزله اصلا قابل پیش بینی نیست. با این حال من فکر می کنم زلزله قابل پیش بینی هست اما احتیاج به زمان دارد و در این مسیر زمین شناسان و گسل شناسان ما در ابتدای راه هستند و باید تلاش کنند.

همچنین مسوولان و مهندسان سازه ای نیز باید با وجدان بیشتری کار کنند تا سازه هایی که می سازند بر سر مردم خراب نشود. البته ما از سال ۱۳۴۰ و به عبارتی بیش از۵۰ سال است که آیین نامه ساختمان داریم، اما کسی به آن عمل نمی کند. »

وقتی صحبت از آرزوی پیش بینی زلزله از سوی استاد شد، از طرح موضوع ساخت دستگاهی برای پیش بینی زلزله در برخی رسانه ها سوال می کنیم. با ابراز تاسف می گوید: « به کسانی که چنین ادعاهایی دارند باید گفت شما مردم را فریب می دهید. جالب است در جایی زلزله می آید و چند نفر هم کشته می دهد، آن وقت این فرد مدعی اختراع دستگاه پیش بینی زلزله می گوید هنوز آزمایش های مربوط به ساخت دستگاه من کامل نشده است! اگر این ادعاها در رسانه های جهان منتشر شود، دیگران نتیجه می گیرند که ادعاهای ما واهی است. البته این مشکل از رسانه ها هم هست که هر ادعایی را بدون تحقیق منتشر می کنند. من به کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح کردند، پیشنهاد دادم پیش از نشر ادعاهای خود در روزنامه های داخلی آن را در یک مجله علمی بین المللی منتشر کنند. »

استاد عکاشه یک آرزوی دیگر نیز دارد و آن اینکه اساتید دانشگاه هیچگاه بازنشسته نشوند و معتقد است بازنشستگی برای فردی که درس می دهد، معنا ندارد. در واقع فردی که تدریس می کند تجربیاتش را عنوان می کند و تنها نیاز دارد که چشم و زبانش کار کند والبته دلیل این موضوع مباحث مادی نیست.

او که از شاگردان استاد حسابی بوده است در بیان خاطره ای از مرحوم حسابی می گوید: « ایشان بسیار اصرار داشت که از لغات فارسی در صحبت هایشان استفاده کند و سر جلسه امتحان می گفت درباره هر چه که میل دارید بنویسید. این کار برای آن بود که ایشان متوجه شود شاگرد صرفا مطالب را حفظ کرده یا نه توانسته است درس را به میزان تفکر خودش فهم کند. »

و در پایان هشت پیشنهاد جهت آمادگی و ایمنی مقابل زلزله از استاد عکاشه…

برنامه ریزی جهت مقابله با زلزله، درک کلیدی بحران ناشی از زلزله، اصلاح اساسی آیین نامه های کنونی و عمل گرا کردن آن ها، متعهد کردن مهندسان در برابر سازه های ساخته شده، توجه به نقش مردم قبل از شروع بحران، هنگام بحران و پس از بحران، توسعه وسیع آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی دبستان، راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهی و ایجاد واحد های درسی در بحث زلزله و نحوه ی مقابله با آن، برگزاری مانورهای زلزله در شکل های برگزار شده جهانی آن و نمایش فیلم های تلویزیونی و بحث های رسانه یی محورهای پیشنهادی دکتر عکاشه برای افزایش آمادگی در برابر زلزله است.

استاد تاکید دارد که احساس مسوولیت در مقابل زلزله باید در فکر افراد جای بگیرد و نمی توان آن را دیکته و یا تزریق کرد و تمامی افراد خودشان باید در این زمینه احساس مسوولیت کنند.

ساعت حدود ۵ بعدازظهر است که با بدرقه استاد و همسرش از منزل او خارج می شویم. در مسیر بازگشت نگاهم به شهر فرق کرده است و در دلم آرزوی استاد را تکرار می کنم که خداکند تهران حالا حالاها نلرزد و ای کاش مسوولان آنقدر دیر به هشدار عکاشه ها نرسند و قدر این سرمایه ها را قبل از جبران خسارت درک کنیم.