به گزارش پارس، این بازیگر در گفت وگو با ایسنا، خاطرنشان کرد: قبل از اینکه سریال های ماهواره یی پخش شوند، مردم سریال های تلویزیون خودمان را به سبب جذابیتی که داشتند دنبال می کردند اما حالا مدتی است که واقعا ما سریال های جالب نداریم و دیگر در تلویزیون شاهد کارهای زیبا و لذت بخش نیستیم؛ این در حالی است که باید در این زمینه یک فکر اساسی شود و تلویزیون از بازیگرانی استفاده کند که مردم آنها را دوست دارند.

*** ماهواره می بینیم ولی نگرانیم

وی اظهار کرد: من خودم به عنوان یک بازیگر، گاهی سریال های ماهواره را می بینم ولی واقعا نگرانم از اینکه مردم مرا فراموش کنند و فکر می کنم این مساله درد همه ی بازیگران است. بازیگران ماهواره می بینند ولی نگران هستند که فراموش شوند، چرا که کارهای خوبی ساخته نمی شود، همچنین یکی از دیگر دلایلی که در تلویزیون سریال های خوب ساخته نمی شود این است که بودجه های خوبی نمی دهند و بازیگران کار می کنند اما پولشان را نمی دهند مسلم است که در چنین شرایطی من بازیگر قهر می کنم و بی انگیزه می شوم.

*** باید مردم را با تلویزیون آشتی دهیم

اسکویی تاکید کرد: باید کاری کنیم که مردم با تلویزیون آشتی کنند و این اتفاق به چیزی جز تفکر و برنامه ریزی مدیران تلویزیون نیاز ندارد امید دارم که این اتفاق به زودی در تلویزیون بیفتد.

وی در ادامه درباره همکاری اش با حسین تبریزی در پروژه ماه رمضانی « بوی باران» توضیح داد: اولین بار است که با آقای تبریزی کار می کنم و باید بگویم که کار کردن با آقای تبریزی خیلی لذت بخش است و آرامش خاصی دارد، چرا که وی به عنوان یک کارگردان کاملا مسلط است و می داند که از قصه چه می خواهد و همین حس او به بازیگران هم سرایت می شود و اینجاست که بازیگران هم با خیالت راحت خودشان را به او می سپارند.

*** همکاری رابعه اسکویی با پروژه ماه رمضانی « بوی باران»

همچنین او دلیل قبول ایفای نقش در سریال شش قسمتی « بوی باران» را اینگونه خواند: اول حضور آقای تبریزی، دوم تیم بازیگران مجموعه و سوم نقش جالبی که به من داده شد، موجب شد تا فیلمنامه را بخوانم و قبول کنم که با پروژه « بوی باران» همکاری کنم.

اسکویی درباره نقشی که در سریال دفاع مقدسی « بوی باران» عهده دار است، توضیح داد: میترا شافعی کاراکتری است که بنده ایفاگر آن هستم. میترا دختری است که با زحمات زیاد و با پول مربی گری در مهد کودک تلاش کرده تا رتبه دو کنکور سراسری در رشته پزشکی را کسب کند ولی پس از مدتی که به عنوان رزیدنت فعالیت می کند متوجه می شود که چندتن از همکارانش به واسطه اینکه پدرشان مفقود الاثر و شهید شده اندریال به خاطر امکانات دولتی در رشته پزشکی قبول شده اند، وی نمی پذیرد و مدام با خود می گوید باید یک فرقی بین من که زحمت زیادی برای قبولی کشید ه ام، با فردی که راحت وارد دانشگاه شده باشد. این اتفاق موجب می شود که برای میترا اتفاقاتی پدید آید و یک بار منفی برای او به وجود بیاید.