به گزارش پارس نیوز، 

 دنیای عجیب‌ترین مدارس دنیا از دست ندهید. بعضی‎های‎شان همان‎هایی هستند که توی رویاها و آرزوهای‎مان تصور‎شان کرده‎ایم؛ مثل مدرسه‎ای که هیچ قانون و مقرراتی ندارد. بعضی‎های‎شان مسخره و بی‎معنی به‎نظر می‎رسند؛ مثل مدرسه‎ای که هدفش آشنایی بچه‎ها با موجودات افسانه‎ای است و بعضی‎های‎شان هم تحت‌فشار محدودیت‎ها و شرایط نامساعد، ایجاد شده‎اند؛ مثل مدرسه‎ای که کلاس‎هایش در ایستگاه قطار برگزار می‎شود. با ما همراه باشید.

 

 

۱- آموزش جادوگری  | ماساچوست

اگر طرفدار کتاب‎ها و فیلم‎های «هری‎پاتر» هستید، لابد بسته به سن‎وسال‎تان، گاهی با صدای آرام یا بلند آرزو کرده‎اید کاش توی دنیای واقعی هم مدرسه جادوگری وجود داشت. خب این آرزو، چندسالی است که برای دانش‎آموزان آمریکایی محقق شده‎است. مدارس جادوگری در «ماساچوست»، «شیکاگو» و «ایلینوی» از اوایل سال ۲۰۰۰، افتتاح شده‎اند و به بچه‎ها عقاید جادوگران، تردستی و حقه‎های غیب‌گویی را آموزش می‎دهند.

 

جادوگرهای آینده لازم نیست حتما سر کلاس حضور داشته‎باشند و می‎توانند درس‎ها را به‎صورت آنلاین هم آموزش ببینند. یک جادوگر اهل کالیفرنیا چند سال پیش مدرسه جادوگری تأسیس کرد و مدعی شد کارهای آن‎ها در این مدرسه، کاملا واقعی است و بلوفی در کار نیست. این مدرسه مخصوص دانش‎‌آموزهای زیر ۱۸ سال است که به آن ها «هری‎پاتر» می‎گویند. کوانتوم، فیزیک، متافیزیک، نجوم، اختر فیزیک، طب باستانی و گیاهی، افسانه‎ها، روایت‎های قومی از سراسر جهان و ریاضیات پیشرفته، بعضی از دروسی است که در دوره هفت‎ساله جادوگری آموزش داده می‎شوند. برای کسانی هم که مطمئن نیستند از پسِ پاس کردن همه این درس‎ها در زمان مشخص‎شده برمی‎آیند، کمپ تابستانی برگزار می‎شود.

 

 

۲- مدرسه اِلف‎ها  |  ایسلند

حتما «اِلف»‎ها را توی کارتون‎ها و فیلم‎های تخیلی مثل «ارباب حلقه‎ها» و «هابیت‎ها» دیده‎اید؛ موجودات افسانه‎ای ریزجثه‎ای که توی جنگل‎ها،  غارها و کنار چشمه‎ها زندگی می‎کنند. ایسلندی‎ها «الف» را خیلی جدی می‎گیرند، آن‎قدر که برای شناختن اش مدرسه راه‎ انداخته‎اند.

مدرسه الف‎ها که در دهه ۹۰ میلادی تأسیس شده، طرفدارهای زیادی دارد چون می‎گویند بیش از نیمی از مردم ایسلند به واقعی بودن الف‎ها، باور دارند.

 

در این مدرسه، دانش‎آموزان با ۱۳ نوع الف آشنا می‎شوند؛ درباره ظاهر الف‎ها‌، محل زندگی و روابط آن‎ها با انسان‌ها آموزش می‌بینند و به تجربیات کسانی گوش می‎دهند که با الف‎ها ارتباط نزدیک داشته‎اند! بهترین خاطره‎ها از مدرسه معمولا تجربه اردوهای دسته‎جمعی است. دانش‎آموزهای مدرسه الف‎ها‎ هم اردو را به شیوه خودشان تجربه می‎کنند؛ یک برنامه‌ آموزشی که فرهنگ عامه‌ ایسلندی را در برمی‌گیرد و شامل یک تور اختیاری پنج ساعته در خانه‌های اِلف یا خانه‌های احتمالی اِلف می‌شود!

 

برای این‎که میزان اعتقاد ایسلندی‎ها به الف و اهمیت این مدرسه را درک کنید، بد نیست بدانید که بسیاری از فعالیت‌های ساختمانی و ساخت جاده‌های جدید در این کشور به‎دلیل مخاطراتی که برای زندگی الف‌ها ایجاد می‌کند، متوقف و سازمان راهداری ایسلند مجبور شده‌است کتابچه پنج صفحه‌ای را برای مختل نکردن زندگی الف‌ها منتشر کند.

 

مدرسه آموزش جادوگری, مدرسه عجیب همسریابی

 

۳- تحصیل در ایستگاه قطار  | هند

شنیده‎اید به هند می‎گویند کشور عجایب؟ یکی از عجایب این کشور، مدرسه قطاری‎اش است ،  البته بیشتر از این‎که برگزارشدن کلاس درس در ایستگاه قطار تعجب‎آور باشد، اقدام جالب معلم این مدرسه باعث شگفتی است. «ایندرجیت کورانا»، معلم خیرخواهی که با قطار به محل کارش می‎رفت، کودکان فقیری را دید که همه زندگی‎شان را در سکوهای قطار می‎گذراندند و امکان درس خواندن نداشتند.

 

ایندرجیت تصمیم گرفت مدرسه را به سکوی قطار بیاورد. بچه‎ها در این مدرسه شعر، عروسک‎گردانی و بازیگری یاد می گرفتند و هروقت می خواستند، می‎توانستند مدرسه را ترک کنند. معلم مهربان‎ حتی به فکر غذا و خدمات پزشکی دانش‎آموزهایش هم بود و آن‎ها و خانواده‎هایشان را از این نظر، حمایت می‎کرد تا هیچ چیز مانع درس خواندن بچه‎ها نشود.

 

ایندرجیت کورانا سال ۲۰۱۰ از دنیا رفت ولی میراث او، هنوز در هند پابرجاست؛ مدارس قطاری که هدف‎شان کاهش آسیب‌‎های اجتماعی، ارائه مراقبت‎های بهداشتی درمانی و آموزش ابتدایی یک‎سری مشاغل به کودکان و نوجوانان است، همچنان به لطف معلم‌های نیکوکار وجود دارند.

 

 

۴-مدرسه‎‎ای بدون ‎قانون  | بروکلین

ایده اولیه «مدرسه آزاد بروکلین»، خیلی هم چیز عجیب‎وغریبی نیست؛ هرکس فقط یک‎روز مدرسه رفته‎باشد، احتمالا رویای تأسیس مدرسه‎ای بدون قانون‎های دست‎وپاگیر را در ذهن اش پرورانده‎است. مدرسه آزاد بروکلین که سال ۲۰۰۴ تأسیس شده‎است، هیچ قانونی ندارد چون مسئولانش معتقدند دانش‎آموزها باید بتوانند خودشان راهشان را پیدا کنند.

 

بچه‎ها، خودشان تصمیم می‎گیرند که درباره چه موضوعاتی، آموزش ببینند و اگر دل‎شان نخواهد سر کلاس بنشینند، می‎توانند در خانه بمانند. البته بعید است کسی چنین مدرسه‎ای را دوست نداشته‎باشد، چون در آن از امتحان، تکلیف، حضور و غیاب و نمره خبری نیست. این مدرسه خصوصی، به استانداردها و آزمون‎های ایالتی پایبند نیست و به رغم انتقادهای فراوان به‎خاطر نداشتن مقررات، همچنان به کارش ادامه می‎دهد.

 

معلم‌ها در این مدرسه باحال، راهنماهایی هستند که به دانش‎آموزهای چهار تا۱۸ساله کمک می‎کنند تا تجربه یادگیری خودشان را هدایت و شکل اداره کلاس‎ها و حتی طراحی آن‎ها را تعیین کنند. فلسفه، ستاره‎شناسی، روان‌شناسی، تجارت و کسب‎وکار، بعضی از چیزهایی است که دانش‎آموزهای این مدرسه یاد می‎گیرند.

 

 

۵-درس‎هایی برای آینده  | فیلادلفیا

«مدرسه آینده» که در سال ۲۰۰۶ تاسیس شده‎، براساس هدفش یعنی آماده کردن دانش‎آموزها برای آینده، نام‎گذاری شده‎است. در این‎ مدرسه، مداد و دفتر به کار نمی‎آید، تخته‎گچی و تخته‎پاک‎کن هم در کار نیست. بچه‎ها درس‎های‎شان را با انواع اپلیکیشن‎ها یاد می‎گیرند و معلم‎ها از تخته هوشمند استفاده می‎کنند.

 

این چیزها البته باعث نشده‎است مدرسه آینده را در فهرست عجیب‎ها بیاوریم بلکه سیستم آموزشی‎اش، آن را از بقیه مدرسه‎های عادی جدا می‎کند. بچه‎ها در این مدرسه از ساعت ۹ تا ۱۶ سر کلاس هستند، یعنی دقیقا به‎اندازه ساعت کاری اداره‎ها؛ چون هما‎ن‎طور که گفتیم بنابه‎نظر مسئولان مدرسه، دانش‌آموزان قرار است در آینده نزدیک وارد جامعه شوند و باید از هر لحاظ برای آن، آماده باشند.

 

دانش‌آموزهای این مدرسه، هم حسابی بچه درس‎خوان هستند و توی درس‎هایی مثل ریاضی و علوم حریف می‎طلبند، هم با گذراندن دوره‎های شغلی، برای ورود به بازار کار تمرین می‎کنند. اگر فکر می‎کنید این مدرسه پیشرفته و جذاب، هرکسی را به‎راحتی ثبت‎نام می‎کند، در اشتباه هستید؛ سال اول شروع به کار مدرسه آینده، مدیرانش آن‎قدر سخت‎گیری کردند که جمعیت دانش‎آموزها به حد نصاب هم نرسید.

 

 

۶-جایی برای پیداکردن همسر  | پکن

چینی‎ها برای افزایش آمار ازدواج در کشورشان دست به دامن روش‎های احمقانه‎ای می‎شوند که یکی‎ از آن ها بازار همسریابی است. والدین دارای فرزندان دم‎بخت، آگهی‎هایی تنظیم می‎کنند و به یکی از پارک‎های بزرگ شانگهای می‎روند تا برای فرزندشان همسری مناسب پیدا کنند. این چینی‎های خلاق(!)، در پکن مدرسه‎ای دایر کرده‎اند که به دختران یاد می‎دهد همسر پولدار پیدا کنند. در این مدرسه، به دختران طرز برخورد با یک مرد ثروتمند، مهارت‎های فریبنده بودن، طرز سرو چای و پیداکردن زیبایی درون آموزش داده می‎شود.

 

دانش‎آموزها همچنین در این کلاس‌ها طرز تشخیص پولدار واقعی را از کسی که فقط قصد دست انداختن و فریب دادن دارد، یاد می‎گیرند. این آموزش‎ها البته رایگان نیست و شهریه مدرسه همسریابی، به‎ازای ۱۰ تا ۳۰ درس، بیش از سه هزار دلار است. چین تنها کشوری نیست که در آن به دختران راه ازدواج با همسری پول دار یاد داده می‌شود. در مسکو و نیویورک هم از این نوع کلاس‌ها وجود دارد.

 

 

۷- مدرسه‌ تربیت گلادیاتور   | رم

گرچه از دوهزار سال پیش، بازی گلادیاتورهای رومی ممنوع شده‎است اما هنوز هم می‎توانید برای تبدیل شدن به یک اسپارتاکوس مدرن آموزش ببینید. برای این کار باید در تنها مدرسه رسمی گلادیاتورها در ایتالیا یعنی «مدرسه گلادیاتورهای رومی»، ثبت نام کنید. در این مدرسه که در شهر رم واقع شده‎است، نحوه مبارزه‎کردن در میدان جنگ آموزش داده می‎شود.

 

البته دانش‎آموزان قبل از به دست گرفتن سلاح واقعی، اول باید آموزش‌های فیزیکی پیچیده مثل آزمون چابکی، هماهنگی، سرعت و قدرت را پشت سر بگذارند و درنهایت دربرابر مربی خود در میدان جنگ قرار بگیرند. اصول مبارزه رومی، شمشیربازی و گوش کردن به سخنرانی‎هایی درباره مبارزان روم باستان، بخش دیگری از درس‎های این مدرسه است. خلاصه گلادیاتور شدن اصلا راحت نیست و پاس کردن دوره‎های آموزشی آن، بین چندماه تا چندسال زمان می‎برد.

 

 

۸- آموزشگاه بابانوئل‎ها   | آمریکا

مدرسه بابانوئل‎ها، می‎تواند لقب عجیب‎ترین مدرسه این فهرست را از آن خودش کند؛ چون نه‎تنها شبیه تصورمان از مدرسه نیست بلکه دانش‎آموزهایش هم با چیزی که به‌عنوان دانش‎آموز می‎شناسیم، به‎کلی متفاوت هستند. میانگین سنی دانش‎آموزهای این مدرسه، ۶۳سال است و اولویت ثبت نام با کسانی است که موهای سفید و ریش بلند داشته‎باشند اما داوطلبانِ فاقد این ویژگی‎ها هم می‌توانند در مدرسه ثبت نام کنند، به شرط این‎که در حوزه روان‎شناسی کودک تجربه داشته‎باشند.

 

پیرمردهای این مدرسه یاد می‌گیرند چطور با کودکان معاشرت کنند و در تعطیلات کریسمس سرحال باشند. آن‎ها همچنین اصول اخلاقی، آرایش و لباس مناسب، اسباب‎بازی‎های جدید مورد علاقه بچه‎ها و ژست گرفتن برای عکس را آموزش می‎بینند. هدف از تأسیس مدرسه بابانوئل‎ها و پیامش این است که هرکسی لباس بابانوئلی اندازه‎اش باشد، نمی‎تواند این کار را انجام بدهد.

 

بابانوئل‎ها بعد از گذراندن دوره‎های تخصصی و گرفتن گواهی‎نامه از این مدرسه و مراکز دیگری که در مناطق مختلف ایالات متحده وجود دارند، می‎توانند در تعطیلات کریسمس به هرکجای دنیا که می‎خواهند، سفر کنند و برای بچه‎هایی که منتظرشان هستند، هدیه ببرند.

 

 

۹-درس‎خواندن در حالت شناور   | بنگلادش

تا حالا فکر کرده‎اید حتما لازم نیست کلاس ها در یک مکان ثابت مشخص برگزار شود؟ بنگلادشی‎ها به این موضوع فکر کرده‎اند و مدارس شناور ساخته‎اند. البته نه از سر دل‎خوشی بلکه به این دلیل که در بنگلادش باران‎های سهمگین و سیل‎های فراوان، خانه‎ها و مدرسه‎ها را تخریب می‎کنند و تحصیل کلی دانش‎آموز را به‎خطر می‎اندازند.

 

به‎همین دلیل، یک مرکز خیریه که تخصص اش درست کردن مراکز بهداشتی- درمانی و خانه‎های شناور است، از سال ۲۰۰۲ شروع کرده به ساختن مدارس قایقی. این قایق‎ها با انرژی خورشیدی کار می‎کنند و حتی نسبت به بعضی مدرسه‎های واقع در خشکی، تجهیزات خوبی دارند، مثل کتابخانه،  لپ‎تاپ و دسترسی به اینترنت. مدرسه شناور، غیر از بنگلادش در شهر «لاگوس» نیجریه هم به‎دلیل خطر بالاآمدن سطح تالاب‎ها، وجود دارد. این مدارس علاوه بر کلاس درس، زمین بازی و ورزش هم دارد و در بدترین شرایطِ آب‎وهوایی می‎شود با خیال راحت در آن درس خواند. خلاصه دانش‎آموزها توی بنگلادش و نیجریه، به‎هیچ وجه از درس خواندن خلاصی ندارند.

 

 

۱۰-موسسه افسون کردن مارها   | هند

مردم دهکده «گاریگانج» هند، آشنا کردن فرزندان‎شان با مارها را ضروری می‎دانند و دوست دارند هرچه زودتر آن‎ها را وارد دنیای این خزندگان کنند. مارها در این منطقه، مقدس هستند و بچه‎ها از سنین کم با آن‎ها رفیق می‎شوند. رفاقت با مارهای سمی و مرگبار البته به آموزش نیاز دارد؛ به‎همین دلیل مدارسی برای آموزش ارتباط برقرار کردن با مارها در هند تأسیس شده‎است.

 

در این مدارس به کودکان از دو سالگی نحوه جادو کردن مارها را آموزش می‎دهند. دانش‎آموزها با گذراندن دوره ۱۰ ساله در مارگیری مهارت پیدا می‎کنند و وقتی ۱۲ ساله می‎شوند دیگر همه چیز را درباره مارها و طبیعت‎شان می‎دانند. پسرها در این مدرسه یاد می‎گیرند چطور با صدای فلوت مارها را میخ‎کوب کنند و دخترها هم نحوه نگهداری از مارها را آموزش می‎بینند. با وجود این‎که اهالی از سنین پایین و به‎صورت آکادمیک(!) با مارها خو می‎گیرند و حتی آن‎ها را روی دوش‎شان می‎اندازند، بازهم موفق به اهلی کردن کامل‎شان نمی‎شوند.