به گزارش پارس نیوز، 

در عملیات آزادسازی مناطق چندین خمپاره سمت ما ریخته میشد ولی هیچکدام آسیبی نمیدیدیم، علیرضا گفت:

احمد چرا هر چی میزنن ما هیچیمون نمیشه؟؟!!! از روزی که ما در سوریه با هم هستیم من و تو سالم میمانیم....

یا مشکل از تو هست یا از من.....

من به شوخی گفتم: حتماً مشکل از تو هست...

علیرضا هم در ادامه گفت: نه احمد مشکل از توست....

دوروز بعد حدود ساعت نزدیک ۱۲ ظهر آتیش سنگین موشک و خمپاره به محل استقرار ما شروع شد....سمت تانک دویدیم تا به آنان شلیک کنند.... ولی برق تانک کار نمیکرد

من رفتم تا لودری که برای ساخت خاکریز بود را بیارم و تانک رو بکسل کنیم و روشن کنیم.....تا از علیرضا دور شدم ناگهان صدای خمپاره عجیبی بلند شد

به سمت علیرضا برگشتم علی غرق خون بود.. علیرضا از ناحیه پهلوی راست مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته بود و آخرین جمله اش: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین و مثل مادرش حضرت زهرا به شهادت رسید

علیرضا درست میگفت مشکل از من بود تا از پیشش رفتم شهید شد

راوی: همرزم شهید

شهید علیرضا قنواتی

جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات