به گزارش پارس نیوز، 

بِسْم الله

سلام

ببخشید اگه عکس و کپشن این پست کمی عامیانه و صمیمانه هست ممکنه به مذاق بعضی ها هم حتی خوش نیاد و بگن در شأن شما نیست و باید اینجوری یا اونجوری رفتار کنید یا بنویسید یا عکس بذارید پیشاپیش ازشون عذرخواهم!

محضر شما عرض شود که خیلی از خانم ها چه حضوری چه با پیام و یا دایرکت از من میپرسند که چطور تحمل میکنید؟ سخت نیست؟ دلتنگی و چیکارش میکنید؟ بچه ها چی؟ کارای خونه یا بیرون؟

دلتنگی چیزی هست که همیشه و تا أبد با من باقی میمونه، هر لحظه با دیدن هر چیزی که منو یادش بندازه، و من عاشق این دلتنگی هامم و حاضر نیستم با هیچ چیزی عوضش کنم چون اعتقاد دارم دلتنگی که پیش میاد دو طرفه هست..!

در مورد اینکه چرا گذاشتی بره با اینکه احتمال شهادت بُود..

من عاشق همسرم بودم و اون هم عاشق رفتن

و عشق اون و به عشق خودم ارجح میدونستم

و بعضاً متهم به سنگدلی و کم علاقه مند بودن میشدم

ولی من عشق رو اینطور فهمیدم که همه ی تلاشم رو بکنم که کسی که بهش علاقمندم به بالاترین ارزشی که یک انسان میتونه بهش برسه، برسه.

حس میکردم اگه نگذارم به دنبال راهی که اعتقاد بعش داره بره خودخواهی کردم و اونو منحصر به خودم میدونم و در واقع اونو دوست دارم چون کنارم میمونه و بهم کمک میکنه و بهم محبت میکنه!

الان که نزدیک سه سال از شهادتش میگذره هر لحظه کنارم بُود تو تمام کارهام سهیم بُود و هنوز هم دو نفری داریم زندگیمونو میچرخونیم

و اگر سختی ظاهری هم وجود داره مدام بهش میگم"رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد"

و اگر جایی ازش روایت میکنم بهش میگم دلم میخواد تو هم از من پیش سیدالشهدا روایت کنی...

الحمدلله که زندگیم با زندگی خواهر خون خدا گره خورد