به گزارش پارس نیوز، دخترک هنوز بهترین سرگمی و تنها دوستش، عروسک مندرس و کهنه‌ای بود که سال ها پیش هدیه گرفته بود. هنوز وقتی با هیجان موضوعی را تعریف می کرد لکنت زبان می گرفت و نفس نفس می زد و هنوز با ساده ترین چیزها از شدت خنده ریسه می رفت. هنوز بزرگترین دلخوشی اش تاب سواری و بزرگترین آرزویش خاله بازی با دوستانش بود.

محدثه کوچک 8 سال بیشتر نداشت که یک شبه و به حکم رسم و رسومات از دنیای ساده کودکانه به دنیایی پرتاب شد که نه دغدغه او بود و نه آرزویش!!

باورش سخت بود دخترک کوچکی که هنوز وقتی گریه اش می گرفت اشکهایش را با سر آستین هایش پاک می کرد، حالا مجبور باشد بار یک زندگی و تعهدات زناشویی را به دوش بکشد. این برای دختر بیچاره بیشتر شبیه یک کابوس بود تا زندگی زناشویی؛ ولی چاره ای نداشت چون رسم بود و همه زنان روستا تا آن زمان به همین شیوه وارد خانه بخت شدند. این مورد تنها یکی از موارد پدیده «کودک همسری» است.

«کودک همسری» چیست؟

«کودک همسری» یا ازدواج کودکان بویژه در دختران یکی از معضلات اجتماعی و ناهنجار روزگار ماست که به نوعی تضییع حقوق کودکان محسوب می شود. بر اساس آمار منتشره به نقل از سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور در شش ماه نخست امسال ۲۹ مورد ازدواج کمتر از ۱۰ سال در کشور به ثبت رسیده است. در همین مدت همچنین 117 مورد ازدواج ۱۰ تا ۱۴ سال و ۱۴۵ مورد ازدواج ۱۵ تا ۱۹ سال در کشور به ثبت رسیده‌است.

وجود چنین آماری از پراکندگی این پدیده تاسف بار در استان های کشور حکایت دارد. پدیده ای که علاوه بر جریحه دار کردن عواطف عمومی، ظلم به دخترانی است که باید به جای کودکی و مشغولیت های ذهنی کودکانه بار زندگی مشترکی را به دوش بکشند، در حالی که کوچکترین اطلاعی از ابتدایی ترین موضوعات آن ندارند و بطور حتم با چنین وضعیتی در سال های نخستین ازدواج به خیل مادرانی اضافه می شوند که همچنان نیازمند آغوش مادر هستند.

با وجود روند کلی و کاهنده این نوع ازدواج‌ها در کشور، تعداد آنها به نسبت رشد فرهنگ عمومی بخصوص در شهرها همچنان بالاست. از آنجا که این نوع ازدواج ها درشرایط فعلی جامعه ایران عوارض بیشتری نسبت به گذشته دارد، لذا رواج این پدیده در برخی مناطق غیر قابل قبول تلقی می شود.

ازدواج مردان میانسال با دختر بچه های زیر ۱۵ سال

ازدواج دختران کم سن و سال دارای بعد دیگری نیز هست که در این میان کمتر به آن اشاره شده است.

فرهنگ ازدواج در ایران به‌گونه‌ای است که به‌طور معمول پسران حدود ۵‌سال بزرگتر از دختران هستند. پس اگر همین قاعده را برای دختران زیر ١۵‌سال درنظر بگیریم، باید همسران آنان درمیان پسران ١۵ تا ٢٠ساله باشند، ولی آمار ثبت احوال نشان می‌دهد که در دهه 80، فقط حدود 20 درصد این دختران به عقد جوانان ١۵ تا ٢٠ ساله درآمده‌اند و بیش از 80 درصد این کودکان به عقد مردان بالای 40 سال درآمده اند.

در حال حاضر موضوعی که واکنش های فعالان حوزه های اجتماعی را برانگیخته، افزایش آمار ازدواج مردانی با سنین بالا با دختر بچه های زیر 15 سال است و این همان نکته‌ای است که مفهوم و معنای ازدواج را دگرگون کرده و آن را به نوعی معامله تبدیل کرده است که پدر یا مادر دختر اقدام به این معامله در ازای دریافت پول می‌کند.

بروز گسترش ازدواج دختران در سنین پایین نه تنها با وضعیت اجتماعی و ساختار جدید خانواده به عنوان هسته‌ اصلی جامعه در تضاد است، بلکه با سایر مقررات حقوقی نیز تضاد دارد. هرچند بر اساس نص صریح قانون ازدواج پسران کمتر از 15 سال و دختران کمتر از 13 سال منع شده است، اما همین قانون نیز با واقعیت جامعه و عرف امروز سازگاری ندارد.

امروزه به غیر از رسم قومی و قبیله ای، آسیب‌های اجتماعی خانواده از جمله فقر، محرومیت از تحصیل، اعتیاد و مهاجرت در راستای کاهش بار اقتصادی و تامین هزینه‌های ناشی از اعتیاد خانواده از عوامل ازدواج زودرس کودکان در ایران محسوب می‌شود.

علاوه بر عرف و الزامات اجتماعی باید گفت که عوارض و ناهنجاری‌های ناشی از اینگونه ازدواج‌ها نیز، فراوان است و عدم رضامندی زوجه از نداشتن درک صحیح از روش های همسر و فرزندداری می تواند آسیب های فراوانی را به بنیان خانواده و جامعه وارد کند.

پیامدهای اجتماعی، جسمی و روانی  «کودک همسری»

در واقع پیامدهای ازدواج کودکان باید در سه جنبه اجتماعی، جسمی و روانی بررسی شود. پیامدهای اجتماعی ازدواج کودک از جمله ثبت نشدن ازدواج‌ها و نداشتن اوراق هویتی، ظهور پدیده «کودک بیوه»، خشونت خانگی و همسرآزاری، رشد بی رویه جمعیت پنهان در مناطق حاشیه، تن فروشی، فرار از خانه، کارتن خوابی، محرومیت تحصیلی، فاصله سنی زیاد با همسر، خودسوزی و خودکشی، محدودیت حمایت اجتماعی و قانونی با تولید چرخه اعتیاد، نداشتن مهارت برای ورود به بازار کار، نداشتن مهارت فرزندپروری، بازتولید چرخه فقر، چرخه کار کودک و چرخه ازدواج کودک است.

در خصوص پیامدهای جسمی ازدواج کودکان نیز می توان به افزایش سقط، زایمان زودرس، افزایش تولد نوزادان کم وزن در سنین نوجوانی، فشار زیاد برای بارداری، حاملگی و سایر بیماری‌های مرتبط با HIV مثبت، افزایش آسیب پذیری در برابر انزوای اجتماعی، بلوغ زودرس، سوء تغذیه شاخص و توده بدنی پایین، قد کوتاه، لگن باریک، زایمان طولانی، خونریزی شدید، عدم آگاهی از بهداشت باروری و تنظیم خانواده و ... اشاره کرد.

این پدیده نامیمون دارای پیامدهای روانی نیز هست؛ شیوع اختلالات خلقی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس و اختلالات پانیک، فقدان رسیدن به استقلال شخصی و بلوغ فکری، جدایی از خانواده و دوستان، از دست دادن حمایت آن ها همچنین از دست دادن آزادی تعامل با همسالان و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی، تضعیف فرصت‌های رشد و توسعه و طی کردن ناقص مراحل رشد روانی اجتماعی از پیامدهای روانی ازدواج کودکان است.

هرچند فرهنگ سازی در این زمینه باید از سنین پایین در روستاها و میان قومیت های مختلف بطور مسمتر انجام شود و آموزش و پرورش نیز می تواند نقش بسیار موثری در ارتقای سطح آگاهی عمومی ایفا کند، اما بطور حتم توجه ویژه نمایندگان مجلس به این موضوع و تصویب قوانین بازدارنده در این زمینه بسیار موثر است. 

سرانجام پس از گذشت سال ها، مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال جاری به این موضوع توجه ویژه نشان داد و یک فوریت اصلاح ماده 1041 قانونی مدنی را تصویب کرد. هرچند درحالیکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تصویب یک فوریت این طرح ، خواستار پرداختن هر چه سریعتر مجلس به مسئله ازدواج دختران کمتر از ۱۳ سال و پسران کمتر از ۱۶ سال شدند، متاسفانه برخی از نمایندگان نیز معتقد بودند که در حال حاضر پرداختن به این مساله اولویتی ندارد.

گرچه بسیاری از نمایندگان مجلس معتقدند مسئله ازدواج کودکان دغدغه بسیاری از اقشار جامعه نیست، اما باید گفت که اتفاقا این نوع مسائل دغدغه بسیاری از مردم است، اما از آنجایی که کودک ۱۱ ساله‌ای که به زور با مرد چهل ساله ازدواج می‌کند هیچ تریبونی ندارد، مشکلات آن ها کمتر اعلام می‌شود.

آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که اعلام آمارهای رسمی همه ماجرا نبوده و بطور حتم وقوع این پدیده  بسیار بیشتر از آمارهای رسمی است که در مناطق مختلف کشور روی می دهد و جایی ثبت نمی شود. آنچه در این میان اهمیت دارد، توجه به مظلومیت کودکانی است که توان و جرات اعتراض ندارند. امید است که مظلومیت فرشته های کوچکی که بر اساس جبر روزگار مورد بی مهری قرار می گیرند، بیش از پیش مورد توجه رسانه ها و افکار عمومی قرار گیرد.