به گزارش پارس نیوز، 

پنجم مهرماه سال ۱۳۶۰ بزرگ‌ترین عملیات مهم در طول جنگ ایران و عراق با رمز «نصر من‌الله و فتح القریب» در منطقه آبادان به وقوع پیوست که به نام عملیات ثامن‌الائمه یا همان حصر آبادان مشهور است و بازپس‌گیری بیش از ۱۵۰ کیلومتر از خاک ایران نام لشکر ۷۷ پیروز ثامن‌الائمه خراسان را که فرماندهی این عملیات را بر عهده داشت در ذهن‌های باقی گذاشت.

یکی از گردان‌های مؤثر حاضر در این عملیات گردان ۱۵۳ تیپ ۲ قوچان بود که فرماندهی آن را شخصی به نام منوچهر کهتری بر عهده داشت که پس از عملیات ثامن‌الائمه او را به نام ناجی و امیرآبادان می‌شناسند، چون توانست با نیرو‌های تحت امرش شکست سنگینی را بر گرده رژیم بعث عراق بگذارد.

فرمانده‌ای که نامش هنوز روی بچه‌های آبادان گذاشته می‌شود

منوچهر کهتری متولد بهمن ۱۳۱۴ در کرمانشاه بوده و از سال ۳۲ یعنی سن ۲۲ سالگی وارد ارتش می‌شود؛ وی در زمان عملیات غرورآفرین ثامن‌الائمه دارای درجه سرهنگی بود و امروز با درجه سرتیپ تمام لباس نظامی را از تن بیرون آورده است، اما این بازنشستگی هیچ‌گاه در روحیه او تأثیر منفی نگذاشت و او را خانه‌نشین نکرد، وی معتقد است تا زمانی که نفس می‌کشد باید برای خدمت به‌نظام اسلامی به‌ویژه نیرو‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران قدم بردارد.

پیدا کردن شماره تلفن محل کارش کمی سخت است، برای همین با منزلش تماس می‌گیریم تا وقتی برای مصاحبه بگذارد، بسیار گرم پاسخ می‌دهد و ساعت ۸ صبح را وعده قرار در بنیاد تعاون ارتش برای مصاحبه می‌گذارد.

وقتی وارد بنیاد تعاون می‌شوم، خودش در کنار در نشسته و مشغول انجام کارهاست، با خودم می‌گویم چگونه است شخصی با درجه سرتیپ تمام، جای منشی اتاقش نشسته و کارهایش را انجام می‌دهد، استقبال صمیمی دارد و من را به‌اتاق جنگش راهنمایی می‌کند، جایی که گوشه گوشه آن برایش خاطرات جنگ نهفته است، از مشخصات عملیات مختلف که در آن شرکت کرده تا لوح‌های تقدیری که از شخصیت‌های کشوری و لشکری دریافت کرده است، همه را با صبری مثال‌زدنی نشان می‌دهد.

فرمانده‌ای که نامش هنوز روی بچه‌های آبادان گذاشته می‌شود

وقتی گشت‌وگذار تمام می‌شود روی صندلی‌های راحتی اطراف اتاقش می‌نشینم تا گفتگوی خودمانی را با ناجی آبادان شروع کنم، در ادامه گفت‌وگوی فارس با امیرآبادان را می‌خوانید:

به‌عنوان اولین سؤال، توضیحی کوتاه درباره عملیات ثامن‌الائمه بدهید؟

وقتی به‌من ابلاغ شد که حرکت کنم برای جبهه، فرمانده گردان بودم، مردم قوچان در آن زمان کاری کردند که من با خودم گفتم، اگر در این جنگ پیروز نشویم، چگونه خوبی‌های آن‌ها را باید جبران کرد و چه جوابی باید بدهیم.

برنامه من حرکت به‌سمت آبادان بود، اما در راه از طریق بی‌سیم دستور دادند که بر اساس فرمان رئیس‌جمهور باید جای دیگری بروی، از طریق یکی از سازمان‌های ارتش پیگیری موضوع را انجام دادم، معاون گردان را راهی منطقه کردم و خودم به‌سمت این قرارگاه که در نزدیکی مسیر حرکت بود راهی شدم، مقام معظم رهبری هم در این قرارگاه بودند، ماجرا را توضیح دادم و ایشان گفتند به‌سمت آبادان بروید، حتی ایشان وضعیت را نیز پرسیدند که من گفتم خوب است.

من با بالگرد راهی منطقه شدم، در راه، هواپیما‌های عراقی این‌طرف و آن‌طرف شیرجه می‌زدند که من از خلبان خواستم طریقه باز شدن درب بالگرد را بگوید، پرسید چرا؟ من هم گفتم اگر مشکلی پیش آمد به‌پایین بپرم که خلبان گفت، راهی نمانده است.

فرمانده‌ای که نامش هنوز روی بچه‌های آبادان گذاشته می‌شود

هنگام رسیدن به‌آبادان همه کارکنان را در حاشیه بهمن‌شیر به‌خط کردم و خودم در خط یکم قرار گرفتم، خواستم چند جعبه نارنجک بیاورند، وقتی هوا می‌خواست تاریک شود دیدم صدایی از آب می‌آید به‌سرباز‌ها گفته بودم که تیراندازی نکنند که جایمان مشخص نشود، اما یک‌دفعه سربازی تیراندازی و یک عراقی را زخمی کرد، از سرباز‌ها خواستم وی را به‌درمانگاه ببرند، سرباز عراقی هم که دید ما نکشتیمش، گفت، امشب عراق قصد حمله دارد، شب صدای حرکت آب می‌آمد، نارنجک‌ها را می‌کشیدم، می‌شمردم و پرت می‌کردم، آن‌قدر پرت کردیم که همه از بین رفتند و بعد از آن، همه را پشت نخلستان‌ها دفن کردیم.

آنجا که تمام شد من حرکت کردم به‌سمت آبادان، یک واحد تانک همراه ما بود دیدم که اکنون اینجا این‌گونه است باید برویم خرمشهر، گفتند عراق در حال حمله است، رفتیم از بهمن‌شیر دور زدیم و وارد خرمشهر شدیم، آنجا بود که صدام برای سر من جایزه تعیین کرد.

امیر، چرا سالروز آغاز هشت سال جنگ تحمیلی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گرامی داشته می‌شود؟

این سپاس و تشکری از عظمت و قدرت خدا است، مردم در طول هشت سال سختی‌های فراوانی کشیدند به‌عنوان وقتی آبادان را تخلیه می‌کردند، زن و مرد جوانی به‌همراه بچه هشت‌ماهه مسیری را حرکت می‌کنند به‌سمت عقب، درجایی که برای استراحت توقف می‌کنند، متوجه می‌شوند بچه نیست، چون سختی‌های مسیر حواس آن‌ها را پرت کرده بود، یا در طول عملیات ثامن‌الائمه شخصی برای کمک به‌یک افسر و سرباز مجروح اقدام می‌کند، مجروحیت افسر شدیدتر بوده، اما افسر می‌خواهد اول سرباز را به‌عقب ببرند، وقتی سراغ افسر می‌آیند متوجه می‌شوند که شهید شده است، ستوان شهید احمدلو، این سختی‌ها تنها برای دفاع از جان، مال و ناموس این ملت در برابر تجاوزگری عراق و صدام صورت گرفته و پیروزی برجبهه کفر نیازمند سپاسگذاری از خداوند برای یاری رساندن در مبارزه حق با باطل است، سالروز آغاز هفته دفاع مقدس به‌این دلیل گرامی داشته می‌شود.

به‌عملیات ثامن‌الائمه برگردیم، چرا امام خمینی (ره) فرمان تاریخی حصر آبادان را صادر کردند و علت انتخاب لشکر ۷۷ برای این عملیات چه بود؟

اگر آبادان توسط عراق مورد تصرف قرار می‌گرفت، جنگ به‌نفع آن‌ها تمام شده بود، چون آبادان نقطه حیات ایران محسوب می‌شد، لشکر ۷۷ خراسان هم یک لشکر قوی و قدرتمند بود و نیرو‌های آن نیرو‌های حضرت رضا (ع) محسوب می‌شدند، وقتی بچه‌ها می‌خواستند اعزام شوند دور حرم اجازه می‌گرفتند و ذکر یا رضا (ع) می‌گفتند، با همین ذکر نیز در جبهه مانند برق حرکت می‌کردند.

فرمانده‌ای که نامش هنوز روی بچه‌های آبادان گذاشته می‌شود

به‌نظر شما مهم‌ترین پیام عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان چیست؟

رزمندگان فکر جان و مال خود نبودند و از ته دل، با خلوص نیت با دشمن جنگ می‌کردند و دفاع انجام می‌دادند، امکانات کمی در اختیار داشتند، اما تنها دفاع برای آن‌ها مهم بود و این روحیه آنان را شکست‌ناپذیر کرد، امروز در همه دنیا حتی خود آمریکا کشتار دیده می‌شود، اما دفاع مقدس توانست ایرانی آباد و آزاد را به‌همراه سربلندی به‌وجود آورد.

وقتی کاری برای خدا باشد هیچ خطری آن را تهدید نمی‌کند، دشمن به‌ما تجاوز کرد، با همه امکاناتی که داشت، ۴۰ کشور عراق را تقویت می‌کرد، اما بازهم ما پیروز نهایی این جنگ شدیم، این عملیات به‌خاطر خدا و دفاع از میهن بود.

بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند عملیات ثامن‌الائمه سرمنشأ پیروزی در دیگر عملیات هشت سال دفاع مقدس است؛ علت چیست؟

این عملیات توان جمهوری اسلامی ایران را نشان داد و دشمنان مطمئن شدند که ایران دارای امنیت کاملی است، البته به‌آنان نیز این درس را داد که نکند اقدامی انجام دهند، نتیجه دلخواهشان حاصل نشده و مشکلی به‌وجود آید، این عملیات موجب خوشحالی رزمندگان و مردم شد و توانست روحیه به‌وجود آورد.

به‌نظر شما علت پیشروی عراق و محاصره آبادان چه بود؟

آبادان حیات این مملکت بود، منافقین نقش مهمی در پشتیبانی عراق برای محاصره آبادان داشتند، آن‌ها به‌صدام قول داده بودند که به‌راحتی آبادان و ایران اشغال می‌شود، اما وقتی کار برای خدا صورت بگیرد نه منافقین نه ۴۰ کشور پشتیبان عراق نمی‌توانند به‌اهداف خود برسند.

به‌عنوان کسی که از ابتدا تا انتهای جنگ تحمیلی در میدان مبارزه حضور داشته است، تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطره شما از این دوران چیست؟

شهادت بچه‌ها مانند شهید احمدلو خیلی برای ما سخت بود، اما پیروزی در عملیات ثامن‌الائمه و حضور رهبر معظم انقلاب در جبهه‌ها بسیار شیرینی بود و حتی بعد از این عملیات مردم استقبال گرمی از نیرو‌ها انجام دادند و اسم رودخانه بهمن‌شیر را به‌کهترشیر تغییر داده و مردم نام بچه‌های خود را کهتر می‌گذاشتند.

بزرگ‌ترین آرزوی ناجی آبادان در حال حاضر چیست؟

آرزو دارم امنیت همچنان در این کشور برقرار باشد و خدا هم عمر من را به‌گونه‌ای درست تمام کند که مشکلی پیش نیاید.

به‌عنوان یکی از فرماندهان نظامی به‌نظر شما اگر امروز جنگ نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران رخ بدهد، بازهم مردم پای‌کار برای دفاع هستند؟

این مردم اجازه نمی‌دهند کسی به‌کشورشان تجاوز کند و محکم ایستاده‌اند.

پیام شما به‌عنوان یکی از یادگاران هشت سال دفاع مقدس به‌نسل‌هایی که جنگ و دفاع مقدس را از نزدیک درک نکرده‌اند، چیست؟

اول باید وضع ایران را با دیگر کشور‌ها مقایسه کنند، بعد روزنامه‌نگاران و حتی صداوسیما واقعیت‌های جنگ را برای نسل‌های جدید بیان کند، واقعیت‌هایی همچون چگونگی جنگی که انجام دادیم و زیر این‌همه گلوله توپ دشمن، رزمندگان باکی نداشتند و آرزوی همه شهادت در راه خدا بود، چون شهید یکی از بندگان خاص خدا محسوب می‌شود.

پیام یا توصیه آخر شما چیست؟

همین دفاع مقدس باید درسی برای مردم باشد و بعد هم بدانند که اتفاقی برای این کشور رخ بدهد، برای مردم هم مشکل پیش می‌آید، در برخی نقاط دیده می‌شود که عده‌ای در خیابان‌ها راه می‌افتند و اعتراض می‌کنند، این‌ها جنگ را از نزدیک ندیده‌اند، باید بدانند که این اتفاقات به‌ضرر ما است، چون کشور‌های خارجی فکر می‌کنند، اگر ترقه‌ای بزنند مردم دست‌های خود را بالا می‌برند، آمریکا محاصره اقتصادی راه انداخته، بنابراین، باید بهانه به‌دست خارجی‌ها ندهیم و نگذاریم دشمن فکر کند، ایران در حال به‌هم ریختن است، کم خوردن اشکالی ندارد باید از بسیاری موضوعات پیشگیری شود.