به گزارش پارس به نقل از فارس، بسیاری از نخبگان و اندیشمندانی که با نگاهی عمیق و همه جانبه به روند تحولات جامعه ما می نگرند، بخوبی می دانند اگر نظام جمهوری اسلامی در طول سی و پنج سال از عمر خود، توطئه های گوناگون انجام شده برای براندازی آن را بی اثر ساخته و همزمان زیربناهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و فنی خویش را توسعه بخشیده است و سرعت علمی خویش را بصورت شگفت انگیزی در معرض دید جهانیان قرار داده و هر روز فن آوری جدیدی به دنیا معرفی می کند، با نفوذ سیاسی، معنوی و فرهنگی خویش، بیداری اسلامی را در بین ملل اسلامی بالفعل ساخته است و به موازات آن، عامل استکبار جهانی یعنی اشغال گران فلسطین را در سرزمین تصاحب کرده در محاصره بیداری بخش هایی از مسلمانان قرار داده است و با انتقال پیام انقلاب و ادامه استقلال خویش، بسیاری از کشورهای تحت ستم غیر مسلمان را هم به مقاومت در مقابل زورگویان جهان کشانده است، این مجموعه موفقیت ها ریشه در اعتقادات، باورها، ارزش ها و الگوهای رفتاری دارد که در قالب فرهنگ اسلامی در طول قرن های متمادی از نسلی به نسل دیگر منتقل و با درایت حضرت امام (ره) از عمق جان جوانان و مردم ما، چون چشمه ای زلال، زمینه ساز شکل گیری حرکت توده ها ی مردم و شکل گیری انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شده است.

از طرف دیگر دو دهه است که مقام معظم رهبری با اشراف بر همه توطئه های دشمنان انقلاب، بصورت منسجم و سازمان یافته، ضمن هشدارهای پی در پی برای مواجه با تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم دشمن که اصلی ترین سرمایه ما را هدف قرار داده از لزوم طراحی الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، مهندسی فرهنگی جامعه، لزوم تحول بنیادین در نظام های آموزشی، لزوم بازسازی و تولید علوم انسانی بومی، ضرورت وجود پیوست فرهنگی برای طرح های مهم، وظیفه مندی مدیران ارشد را برای تصفیه فرهنگ سازمانی ادارت دولتی از تفکرات به جا مانده از رژیم گذشته، و از ضرورت اصلاح همه جانبه سبک زندگی ایرانیان و بازگشت به اصالت های اسلامی و ایرانی سخن گفته اند، تا از رهگذر تحقق این رهنمودهای راهبردی، هم امکان مواجه با جنگ نرم دشمن فراهم شود و هم زمینه تسریع در پیشرفت کشور و حل ریشه ی بسیاری از معضلات اقتصادی و سیاسی جامعه کشور فراهم شود.

اما چه باید کرد، وقتی همه کاندیداهای عزیز بدون توجه به اینکه سال ها است، نخبکان فرهنگی کشور در جریان فعالیت های شورای عالی انقلاب فرهنگی بسیاری از اسناد لازم برای اجرایی کردن این رهنمودها را آماده کرده اند، اما انفعال دولت ها در مقابل مشکلات روزمره و حاکمیت معضلات سیاسی و اقتصادی کوتاه مدت در فضای تصمیم گیری مدیران اجرایی، اجازه نداده است درمان های اساسی اصلاح جامعه آغاز شود و اینک نیز در مرحله ای که تحولات مدیریتی کشور در نقطه عطفی قرار گرفته است، درادامه همان کم توجهی ها، محور برنامه همه کاندیدا حول حل مشکلاتی چون تورم و بیکاری و حل ارتباطات بین المللی برای راه آن خلاصه شده و کار بجایی رسیده که نوشتن چنین دردنامه هایی، نماد بی دردی نویسنده و نفهمیدن درد توده مردم تلقی می شود.

آری، نمی دانم این ساده اندیشی کاندیداهاست، سیاسی کاری ستادهای مشورت دهنده، ضعف کمیته های فرهنگی کاندیداها یا مصلحت اندیشی غلط برای جمع آوری آرا با هر قیمت است که مطابق با روال غلط همه دوره های گذشته، تمامی همه کاندیداهای عزیز، همه مسائل و مشکلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را رها کرده اند و با این مشی خود، به مزمن تر شدن بیماری های فرهنگی جامعه دامن می زنند، من مطمئن هستم اکثر این عزیزان و مشاوران آنها بخوبی می دانند که آنچه امروز به عنوان مشکلات تورم و بیکاری خودنمایی می کند، حاصل عوامل پیچیده و هم افزای زیر در بسیاری از کاستی های فرهنگی جامعه است و بدون داشتن یک برنامه جامع برای اصلاح فرهنگ جامعه ریشه مشکلات اقتصادی حل نمی شود، لطفاً به این موارد توجه کنید:

۱- بی توجهی دولت ها به نقش تخریبی فرهنگ غلط بجا مانده از رژیم گذشته در متن فرهنگ عمومی ما، که بی نظمی، فرار از قانون، بی توجهی به ارزش وقت و عمر انسان ها، مدرک گرایی به جای علم طلبی، فرهنگ میز نشینی بین تحصیل کرده ها، فرار از دادن مالیات به دولت، امید به داشتن پارتی برای پیدا کردن کار و پیمودن سلسله مراتب اداری به جای کسب دانش و مهارت، قبیله گرایی در دادن مسئولیت ها، استبداد رای در موقع تصمیم گیری های مدیران اجرایی، . . . نمونه هایی از این واقعیت های تلخ فرهنگی است که اجازه حل ریشه ای مسائل اقتصادی را نمی دهد.

۲- هم افزایی سیاست گذاری های غلط اقتصادی در همه دولت های بعد از انقلاب، بدلیل ندیدن و نشناختن رابطه فرهنگ موجود جامعه ایران با اقتصاد، آنهم در جامعه ی که مدیران آن موظف به کسب رضایت توده مردم اند و از این طریق همه نارسایی های فرهنگی جامعه به تصمیمات سیاسی و اقتصادی مدیران و نمایندگان مردم سرایت می کند و حاصل آن می شود، ساخت ده ها فرودگاه غیر اقتصادی و تعطیل، ساخت ده ها بیمارستان بدون مریض، ساخت هزاران کیلومتر جاده کم بازده، گسترش شهر ها و جذب استعدادها کارآفرینی که باید در کارخانه و مزرعه مطابق با استاندارهای جهانی به تولید کالای با کیفیت برای صادرات بپردازند و استقرار آنان در فروشگاه ها واسطه گری در حاشیه خیابان ها و اخیراً پاساژ‍ های مدرن مخرب فرهنگ و اقتصادو یا نشستن در پشت میز در شرکت های بخش خصوصی و دولتی برای کار واسطه گری مدرن، به امید آنکه دلارهای نفتی و گازی وارد اقتصاد شود و قیمت ارز پایین بیاید و احساس رونق اقتصادی رخ دهد.

۳- فرهنگ حاکم بر نظام تصمیم گیری مدیران ارشد به جای عبور از جریان علم و مطالعات کارشناسی، متاثر از تداوم ۲۵۰۰ سال فرهنگ استبداد شاهنشاهی بازسازی شده است و رئیس جمهوری در فرهنگ عامه موفق و خدمت گذار تلقی می شود که نهاد فکری و برنامه ریزی را تعطیل کند و در جلسات عمومی با توده مردم براساس احساسات مردمی تصمیم به تخصیص منابع کشور بگیرد و فرهنگ رشد نیافته جامعه، این نوع تصمیم گیری را نماد قاطعیت و اجرایی بودن و روحیه خدمت گذاری روسای جمهور بداند و کار به جایی برسد که کاندیداهای ریاست جمهوری، نظریه پردازی و اندیشه ورزی در کنار عمل را از خود دور سازد و مرتباً از ندادن شعار و مرد عمل بودن سخن به میان آورند و مفهوم ریاست جمهوری را از موقعیت یک اندیشمند عمل گرا نخ تسبیح بودن برای پیوند متفکرین و کارآمدترین وزرا برای اداره کشور در حد معاونت عمرانی و اجرایی رئیس جمهور پایین بیاورد تا توجه مردم را بخود جلب نماید.

۴- در حالی که سخن از شایسته سازی می کنیم، اما هم اکنون بسیاری از افراد جامعه فکر می کنند ترکیب وزرا، استانداران و مدیران کل هر کاندیدا، همان هایی هستند که امروز در ستادهای انتخاباتی مشغول تدارک فعالیت های تبلیغاتی برای جمع آوری رای توده های مردم از طریق نطق های انتخاباتی کاندیداها هستند و از این واقعیت تلخ این مطلب به فرهنگ عمومی القا می شود که شرط ورود در سلسله مراتب اداری و رسیدن به مدیریت در جامعه اسلامی، آمادگی برای حضور پیرامون یک کاندیداست و در چنین شرایطی است که ناخواسته، زمینه فرار مغزها، مدرک گرایی، پارتی بازی، تملق و دورویی به نسل جوان دانشجو را القاء می کنیم و متوجه این رفتارهای خود نیستیم.

۵- و بالاخره در شرایطی از حل معضلات اقتصادی در کوتاه مدت سخن می گوییم که می بینیم سال هاست یکی از عملکردهای مجلس شورای اسلامی فشار دائمی برای تزریق نیروی انسانی جدید به ساختارهای دولتی است، چون فرهنگ عمومی عادت کرده به آب باریکه دولتی و دولت پر شده از ذهن های کوچک مانع توسعه و پیشرفت و مدیران در چنین نظامی کاری نمی توانند برای پیشرفت کشور انجام دهند.

حال سئوال اصلی این است که آیا این موارد را و سایر موارد مشابه را می دانید یا نمی دانید و این گونه با مردم سخن می گویید، اگر نمی دانید بدانید و اگر می دانید به عنوان کارشناسی کوچک از حوزه فرهنگ کشور خواهش می کنم از این فرصت طلایی که اکثریت نخبگان و توده مردم به صحبت های شما گوش می دهند حداکثر استفاده را کرده و صادقانه و شفاف با مردم سخن بگویید و در توضیح حل مشکلات اقتصادی جامعه اشاره کنید که ما علاوه بر اصلاح روابط بین المللی، اصلاح نظام سیاست گذاری و تصمیم گیری در دولت و علاوه بر تغیر فرهنگ مجریان، نیازمند تغیر بنیادین در رابطه مردم با دولت هستیم، توضیح دهید که دولت باید از محل مالیات شما خدمات خود را ارائه دهد. توضیح دهید این یارانه یک سیاست موقتی است و زندگی را براساس آن نسازید و بدانید با تورم بتدریج قدرت خرید آن کم می شود، توضیح دهید که ما باید پول نفت را برای آیندگان سرمایه گذاری زیربنایی کنیم، از مردم بخواهید که همانطور که دولت باید خود را اصلاح کند، تک تک شما هم بررسی نمایید در شغلی که دارید چه میزان از منابع جامعه استفاده می کنید و چه ارزش افزوده ای برای افزایش ثروت جامعه دارید، به دانشجو بگویید با این درس که می خوانی، می خواهی چه مشکلی از جامعه را حل کنی؟

و همچنین اعلام نمایید چه اندیشه ای برای عملیاتی نمودن اسناد آماده شده در شورای عالی انقلاب فرهنگی دارید.

طبق محتوای سند مهندسی فرهنگی همه وزارتخانه ها باید پی آمدهای فرهنگی عملکرد خود را بشناسند و آن را اصلاح کنند و شما چگونه می خواهید این مسئله را به دولت منتقل نمایید و چه وزرایی توان چنین تحولی را دارند، توضیح دهید برای عملی شدن تحول در نظام آموزش و پرورش، چه برنامه ای دارید، برای تدوین پیوست فرهنگی برای طرح های مهم مثل اصل ۴۴، یارانه ها، شیوه سیاست گذاری در دولت، شیوه انتخاب مدیران، شیوه تغییر در بینش و روش کارکنان دولت چه تمهیداتی در ذهن دارید.

اگر این گونه سخن بگوییم فرهنگ جامعه برای حماسه اقتصادی آماده می شود و اگر مثل گذشتگان همه چیز را به دولت و درآمدهای نفتی گره بزنید، در حالی که نمی توانید پاسخ این توقعات غلط را بدهید، اولین شکست را خود تجربه خواهید کرد.

خلاصه کلام اینکه وقتی با مردم سخن می گویید توجه خود را بطور متعادل بین مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی توزیع کنید و اعلام کنید چه میزان از وقت و توجه دولت را می خواهید بین این عرصه ها توزیع نمایید، آیا می پذیرید که حداقل دو ساعت از هشت ساعت جلسات رسمی دولت خود را به رصد تحولات کیفی فرهنگ اختصاص دهید تا جامعه ای که سفینه حامل موجود زنده خود را برای پرتاب آماده می کند و بزودی در بین ده کشور علمی جهان قرار می گیرد، مسئله روز آن جمع آوری اراذل و اوباش، مسئله طلاق، حجاب و فراوانی پرونده در دادگاه ها نباشد و در گام اول آثار گسترده تخریب فرهنگ را که از عملکرد ناآگاهانه دولتمردان و سازمان های دولتی بوجود می آید اصلاح کنید و در ادامه آن، نقش فراموش شده دولت در اصلاح فرهنگ عمومی را احیاء نمایید و نگذارید مفهوم عام فرهنگ که مثل هوا همه جا را پوشش می دهد در حد برگزاری نمایشگاه کتاب، برگزاری جشنواره هنری در وزارت ارشاد کوچک شود و متاسفانه مجلس ما نیز به جای مطالبه مسئولیت های به زمین مانده این وزارت خانه برای برگذاری نمایشگاه کتاب از دولت وزیر تقدیر نماید.

گله ای از رسانه ملی

اما اجازه دهید گله ای از دوستان رسانه ملی داشته باشیم و به این عزیزان عرض کنیم، شما مدیران رسانه خوب می دانید، بخش مهمی از کاستی رسانه ملی در انجام وظایف خود در عدم درک علمی مدیران ارشد اجرایی از مسائل فرهنگی جامعه است، اما وابستگی حقوق شما به دولت ها اجازه نمی دهد فضای صحیحی برای نقد عملکرد اجرایی دولت در زمان اجرای طرح ها و سیاست ها داشته باشید، تا بتدریج معضلات جامعه مطرح و روند اصلاح خود را طی کند و دولت ها ناچار شوند از عالمان و کارشناسان برجسته استفاده کنند، این اسارت سازمانی به بودجه دولت جامعه را مجبور ساخته در مقطع انتخابات فضا را باز کنیم، تا کاندیداها برای جلب آرا، همه کاستی های به حق ناحق را یک جا در ذهن مردم مطرح کنند و جامعه را دچار انواع تنش ها و سئوال ها بسازند، از طرفی این اسارت بودجه، شمار ا مجبور کرده در حالی که در یک شبکه از لزوم اصلاح سبک زندگی و گرایش به آموزه های دینی سخن بگویید، برای دریافت پول تبلیغات و اداره سازمان خود، در شبکه دیگر، مردم را به سبک زندگی غربی تشویق نمایید.

اگر این دردها را حس می کنید، چرا هیچ گونه سئوالی اساسی از کاندیداها در حوزه فرهنگ ندارید؟ چرا شما هم مثل کاندیداها منفعل شده اید و همه دردها را از دید تورم و بیکاری می بینید و حل آن را در گرو اصلاح روابط خارجی و تثبیت قیمت دلار تلقی می کنید و بصورت غیر مستقیم به جامعه القا می کنید که مشکل بر می گردد به مقاومت مردم ایران در مقابل استکبار جهانی، چرا کارشناسانی در مقابل کاندیداها نمی گذارید، تا لایه پنهان ذهن این عزیزان در حوزه مسئولیت های فرهنگی دولت ها روشن شود، زمان به سرعت می گذرد و فرصت ها در حال از دست رفتن است، کاری انجام دهید که امکان برپایی حماسه سیاسی و اقتصادی فراهم شود، کمی از ملاحظات سیاسی کوتاه مدت بپرهیزید و جای آن را با ملاحظات سیاسی بلند مدت پر کنید.