مینا پورفرخ روانشناس عمومی اظهار داشت: خشم یک هیجان مانند ترس، غم  و شادی است که هرکسی این هیجان را در طول زندگی تجربه می کند و به طور اجتناب ناپذیر با آن مواجه می شود.

 

 وی تصریح کرد: در رابطه با خشم موضوعی که در افراد مختلف متفاوت است تجربه خشم است که می خواهد به صورت رفتار نمود پیدا کند، وقتی که هیجان خشم به رفتار تبدیل شود اسم آن را عصبانیت می نامیم که شدت بروز آن در افراد مختلف متفاوت است.

 

پور فرخ بیان کرد: زمانی که آستانه تحمل فرد پایین بیاید فرد خشمگین می شود و به صورت رفتارهای عصبانی نمود پیدا می کند. اثرات خشم بیشتر در ارتباطات اجتماعی نمود پیدا می کند و این افراد عموما در ارتباطات منزوی می شوند.

 

این روانشناس عمومی اشاره کرد: امروز به دلیل تحمل منابع استرس زای زیاد، کمبود زمان، آلودگی هوا، ترافیک، ناهمانگی و تحمل شرایط غیر منتظره و استرس زا، موجب ایجاد اضطراب می شود و وقتی فرد در سال بیش از 200 واحد استرس را تحمل کند دچار فروپاشی و خشم و عصبانیت می شود.

 

وی گفت: افرادی که مدیریت هیجان را یاد گرفته اند می توانند عملکرد تبدیل خشم به عصبانیت را به خوبی و با آگاهی مدیریت کنند.

 

پورفرخ اضافه کرد: در افراد افسرده به دلیل آنکه که مهارت های انتقال و ابراز کلام را ندارند و نمی توانند ناراحتی خود را با سلامتی روان مطرح کنند. این افراد انگشت نشانه و عملکرد را به طرف خود می گیرند و با راهکارهایی که اتخاذ می نمایند خشم را در وجود خود درونی می کنند.

 

این روانشناس عمومی افزود: خشم درونی شده در فرد منجر به افسردگی شده و سبب احساس بی لذتی وبی انگیزگی در زندگی می شود.

 

 وی تاکید کرد: افراد باید یاد بگیرند خشم را سرکوب نکنند زیرا سرکوب خشم منجر به ایجاد اختلال روانی، کاهش بازدهی، فرافکنی و عقده می شود و سرکوب خشم به معنای حل نشدن موضوعات و مسائل باعث ایجاد آن است.

 

 پور فرخ اظهار داشت: معمولا کسانی که خیلی زود عصبانی می شوند بسیار سریع نیز حالت خوشحالی به آنها دست می دهد و عموما این گونه افراد انواع واکنش های هیجانی اعم از هیجان شادی، غم، یا خشم را با بزرگنمایی و به طور هیجانی بروز می دهند.

 

این روانشناس عمومی اشاره کرد: اولین گام برای مدیریت و کنترل خشم افزایش مهارت خود آگاهی است، فرد باید آگاهی در لحظه را یادبگیرد، مثلا نفس عمیق بکشد یا از تکنیک فشار انگشت سبابه و شصت به منظور بازداری از پاسخ هیجانی به طور موقت کمک بگیرد.

 

وی بیان کرد: همچنین سکوت در شرایط تنش زا و تصمیم به پاسخ به آن در زمان دیگر و تاخیر در آن می تواند تمرینی باشد تا فرد کنترل تکانه ها را برای مدت بیشتری به تعویق بیاندازد.

 

پورفرخ تصریح کرد: ترک موقت محل در هنگام عصبانیت و قدم زدن می تواند منجر به بازداری فرد از عصبانیت و تفکر بیشتر در رابطه با عملکرد خود باشد.

 

این روانشناس عمومی گفت: گفتگو و صحبت در رابطه با موضوعی که سبب عصبانیت شده بسیار حائز اهمیت است و تا زمانی که صمیمیت در رابطه و صحبت وجود نداشته باشد افراد نمی توانند موضوعی را که موجب ایجاد حس عصبانیت شده حل کنند.

 

وی اضافه کرد: در برخی مراکز مشاوره کارگاه های مدیریت خشم وجود دارد که مهارت های کنترل خشم را به صورت عملی مورد بررسی قرار می دهند.

 

پورفرخ افزود: خشم خصیصه ژنتیکی نیست و به صورت اکتسابی ایجاد می شود و معمولا کودک از پدر و مادر آن را آموزش می بیند و وقتی پدر و مادری رفتار خود را تغییر می دهند تاثیر زیادی بر کاهش خشونت در فرزند خواهد داشت. 

 

این روانشناس عمومی تاکید کرد: خشم در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی غیر قبل کنترل است. این افراد در کودکی به دلیل اینکه اضطراب را تجربه نمی کنند نمی توانند از اتفاقات ناخوشایند درس بگیرند و یک واقعه ناخوشایند بارها در زندگی آنها تکرار می شود.  برای درمان این افراد با توجه به رابطه مستقیم هورمون تستوسترون با خشم، هورمون تراپی می شوند یا شیوه های مدیریت خشم را آموزش می بینند که در این افراد خشم خطرناک تر است.

 

وی یادآور شد: توصیه می شود افراد همانگونه که آزمایش های مختلف پزشکی را انجام می دهند به فشارهای روانشناختی توجه داشته باشند و اگر اضطرابی دارند به درمان آن اقدام کنند.