به گزارش پارس،به نقل از مشرق سخن درباره ظهور و گسترش رسانه‌ها و تغییرات چشمگیری که این رسانه‌ها در زندگی‌های فردی و اجتماعی به وجود آورده است، آنقدر بدیهی و تکراری است که ذهن خواننده را خسته و او را وادار به بستن صفحه پیش روی خود می‌کند. اهمیت و نقش رسانه‌ها در عصر حاضر بر کسی پوشیده نیست تا جاییکه هر کسی می‌تواند صفحه‌ها مطلب درباره آن بنویسد. 
 
سواد رسانه‌ای ضرورت عصر رسانه‌ها 

در این بین آنچه در جوامع امروزی و به‌طور خاص در جامعه ایران حائز اهمیت است، بحث درباره نحوه استفاده صحیح از این رسانه‌هاست. بنابر تشبیه رایج، رسانه نظیر چاقوست که هم فوایدی را به همراه دارد و هم ممکن است آسیب‌هایی را برای مصرف‌کنندگان بر جای بگذارد. مخاطبان رسانه باید تا حد توان از آسیب‌ها روی گردانند و از مزایای آن بهره کافی را ببرند. چنین بحث‌هایی ضرورت‌های تازه‌ای را برای جوامع علمی و فضای اجتماعی به وجود آورده است و آن ضرورت پرداختن به «سواد رسانه‌ای» است. 
 
سواد رسانه‌ای در سطح جهان بحث تازه‌ای نیست. این بحث برای اولین بار در دهه 1960 در اروپا مورد توجه قرار گرفت. به همان اندازه که این مفهوم در بین جوامع غربی آشنا و مأنوس است، در ایران مفهومی جدید و دست‌نخورده به حساب می‌آید و به جز چند مقاله محدود و چند کتاب معدود در این زمینه که تاریخ آنها به دهه هشتاد شمسی می‌رسد، اثر تألیفی دیگری را نمی‌توان یافت. در عصر اطلاعات مفهوم سواد، بسیار فراتر از خواندن و نوشتن شده و اگر کسی نحوه دسترسی سریع و استفاده صحیح از تمامی انواع رسانه‌ها را نداشته باشد بی‌سواد تلقی می‌شود. 
 
اگر تا قبل از عصر حاضر، سواد محدود به توانایی خواندن و نوشتن می‌شد، امروز سواد مفهومی فراتر، گسترده‌تر و پیچیده‌تر پیدا کرده است. سواد خواندن و نوشتن در کنار سواد ارتباطی، سواد عاطفی، سواد رایانه‌‌ای، سواد مالی و البته سواد رسانه‌ای شش معیار امروزی یونسکو برای باسواد تلقی‌شدن در عصر حاضر به شمار می رود. 
 
سواد رسانه‌ای یعنی چه؟! 
 
روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می‌تواند کمک کند. سواد رسانه‌ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه». 
 
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می‌رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی‌سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می‌گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می‌کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی‌کردن کلمات را یاد می‌گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله‌ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه‌ای از دانش‌ها در کنار مهارت‌ها به‌اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد. 
 
رسانه وسیله‌ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می‌کند. رفته‌رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه‌های چاپی و الکترونیکی، رسانه‌های جمعی شکل گرفتند. مهم‌ترین تفاوت رسانه‌های امروزی آن است که می‌توانند پیام‌های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند. 
 
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می‌کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن‌ها برداشت کنیم، سواد رسانه‌ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می‌توانیم انواع رسانه‌ها و تولیدات رسانه‌ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه‌ای از نشانه‌های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه‌ها در با سواد‌شدن ما نقش مهمی را ایفا می‌کند. 
 
رویکردها به رسانه 
 
برای مواجهه فعال و خلاق در عصر ارتباطات، تنها سه راه‌کار پیش رو داریم: بدبین باشیم، یا خوش‌بین، و یا واقع‌بین باشیم. در نگاه اول، که ما آن را رویکرد خوش‌بینانه می‌نامیم، فرد برداشتی جز فرصت و مزیت از رسانه ندارد و استفاده‌ای بی‌محدودیت از آن می‌کند. فرد در چنین شرایطی فرد کاملا وضعیتی منفعل دارد و رسانه او را شکل می‌دهد. نقطه مقابل این نگاه را رویکرد بدبین می‌دانیم که در آن تصور فرد از رسانه تهدید محور است و با سیاست هراسان‌سازی دیگران را نیز از استفاده از رسانه منع می‌کنند. راه کار سوم و منظور اصلی سواد رسانه‌ای را در رویکر واقع‌بین می‌دانیم که فرد با آگاهی نسبت به مزایا و تهدیدات رسانه، با سیاست برنامه‌ریزانه به استفاده محدود و مشرو از رسانه روی می‌آورد. 
 
تنها راه درست و عاقلانه و عالمانه این ‌است که واقع‌بین باشیم تا توانمند شویم و فرزند زمان خویش باشیم و با قوت (نه ضعف) و خوش‌بینی (نه خوش‌خیالی) و استحکام (نه تردید) به فکر برنامه‌ریزی و رشد باشیم تا بتوانیم از مزایای رسانه‌ها بهترین بهره را برده تا از شر رسانه‌ها به خیرشان پناه برده و در یک‌کلام سواد رسانه‌ای خود را بالا ببریم. 
 
سواد رسانه‌ای در فضای مجازی 
 
اگر بخواهیم به دنبال مقصری برای وضعیت کنونی جهان بگردیم، آن مقصر چیزی نیست چون اینترنت و فضای مجازی! قابلیت‌های جدیدی که اینترنت و فضای مجازی برای ما به وجود آورده است، به نحوی رسانه‌های دیگر را مغلوب و در نگاهی ملایم‌تر تحت‌الشعاع قرار داده است. فضای مجازی قابلیت Brodcasting دارد. یعنی همه جا حضور دارد و تنها ابزاری لازم است تا ما را به این فضا وصل کند. این دستگاه امروزه قابل حمل است و همه آن را دارند؛ تلفن همراه. فضای مجازی همه قالب‌های دیداری و شنیداری را جدا جدا و ترکیبی با هم داراست. به نحوی می‌توانیم بگوییم ترکیب‌شده همه رسانه‌ها را می‌توان در فضای مجازی و اینترنت مشاهده کرد 
 
این شرایط آسیب‌های بیشتری را با خود به همراه دارد. در این فضا برخلاف ارتباط رودررو ممکن است برخی شیادان گنجشک‌های رنگ‌شده در برابر دید مخاطب قرار دهند. به‌وجود آمدن نهادی تحت عنوان نهاد رسیدگی به تخلفات رایانه‌ای، نشان از آفت‌هایی دارد که این فضا برای مردم به وجود آورده است. عدم تصور صحیح از این فضا، ممکن است افراد را با خطراتی نظیر سرقت اطلاعات مواجه کند. به‌علاوه باید توجه داشت، جذابیت‌ها و همه‌جایی‌بودن این رسانه، ممکن است ابعاد دیگر زندگی را مختل سازد. 
 
مادری را تصور کنید که جذابیت فضای مجازی برای او به‌قدری است که به کودک خود کمترین توجهی نمی‌کند. سوال اساسی اینجاست که این رفتار در روند تربیتی کودک چه نقش مخربی دارد؟ آیا باید رفتار ما با فضای مجازی رفتاری باشد که در فضایی مانند شهربازی انجام می‌دهیم؟ محدودیت‌های ما در استفاده از این فضا چیست؟ نداشتن پاسخ صحیح به این پرسش‌ها آفت‌هایی را به همراه دارد که شاید سربرآوردن آنها ما را به تعجب وادارد. آسیب‌های فضای مجازی بلند مدت است و شاید روزی خود را عیان کند که دیگر کار از کار گذشته باشد. برای نرسیدن به چنین وضعیتی آیا راهی جز برنامه‌ریزی عاقلانه و صحیح در استفاده از این فضا وجود دارد! این‌ها ما را به ضرورت نخستین بحث می‌رساند و آن اینکه با برنامه‌ریزی صحیح خود را به سمت باسواد‌شدن در زمینه رسانه‌ها هدایت کنیم.