به گزارش پارس به نقل از فارسمرتضی فتحی آزاده دفاع مقدس، مدرس دانشگاه و بازنشسته آموزش و پرورش با اشاره به نحوه اعزامش به جبهه‌های حق علیه باطل اظهار داشت: 13 ساله بودم که به خاطر انگیزه دفاع از اعتقادات و خاک کشورم با ایجاد تغییراتی در شناسنامه و اصرار زیاد، به مناطق عملیاتی غرب کشور اعزام شدم.

وی افزود: بعد از مدتی به مناطق عملیاتی جنوب کشور عازم شدم و در عملیات خیبر در سال 62 در حالی که از ناحیه پا مجروح و بیهوش بودم به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمدم و چند ماهی در اردوگاهی در بصره بودم و بعد از مدتی ما را به اردوگاهی در موصل فرستادند.

فتحی به رفتار غیر انسانی و وحشیانه نیروهای بعثی نسبت به اسرای ایرانی اشاره کرد و گفت: از ناحیه پا مجروح شده بودم و عراقی‌ها هیچ توجهی نداشتند و حتی از یک پانسمان ساده دریغ می‌کردند؛ هموطنانم در اسارتگاه با لباس‌های خودشان پاهای مرا می‌بستند و به طور معجزه وار مجروحیتم خوب شد.

وی آزار و اذیت بازجویان را به دو دسته نرم افزاری و سخت افزاری تشبیه کرد و افزود: عراقی‌ها روحیه و ایمان اسرای ایرانی را که می‌دیدند، عصبانی می‌شدند و به شکل‌های مختلف آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند.

این آزاده دفاع مقدس تصریح کرد: افسران بعثی با مسخره کردن، بی احترامی، توهین و پخش فیلم ها و آهنگ‌های مبتذل درصدد تخریب روحیه بالای اسرای ایرانی بودند و آزار و اذیت و شکنجه های جسمی از جمله فلک کردن از جمله کارهای هر روزه آنها بود.

وی در تشریح مشکلات بهداشتی و سختی های دوران اسارت گفت: نزدیک به 2000 نفر در اردوگاه موصل بودیم که تنها دو سرویس بهداشتی وجود داشت و حمام و آب گرم نداشتیم که مجبور بودیم خودمان با زحمت، آب را روی چراغ گرم کرده و به نوبت استحمام کنیم.

فتحی افزود: هر روز یک وعده غذا می دادند و ما حق برگزاری نماز جماعت و حتی اجتماع دو یا چند نفره را هم نداشتیم.

وی، سخت ترین و درناک ترین لحظه دوران اسارت را زمان شنیدن رحلت امام خمینی(ره) دانست و گفت: از طریق روزنامه و تلویزیون از رحلت بنیانگذار انقلاب آگاه شدیم که آزادگان آنقدر در اردوگاه گریه و شیون کردند که نیروهای بعثی با زور و شلیک گلوله هوایی آنها را آرام کردند.

این آزاده دوران دفاع مقدس در ادامه سخنان خود به رأفت، مهربانی و یاری اسرا در حق یکدیگر در زمان اسارت پرداخت و ادامه داد: در اردوگاه ما نزدیک به 200 بیسواد و افرادی که سواد زیادی نداشتند، حضور داشتند که ما به کمک یکدیگر و به وسیله گچ‌های دیوار و بر روی زمین، خواندن و نوشتن را به آنها یاد می دادیم که با این کار تمام آن اسرای بیسواد باسواد شدند و به راحتی خواندن و نوشتن را آموختند.

وی به تلاش ها و دوران بعد از اسارت خود اشاره کرد و گفت: بعد از قطعنامه 598 و تبادل اسرا در تاریخ 29 مرداد 69 به خاک مقدس کشور قدم گذاشتم و اولین کاری که کردم به مدت یکسال توانستم جهشی دیپلم بگیرم.

فتحی افزود: سپس در کنکور شرکت کردم و توانستم در رشته حقوق در دانشگاه تهران تا مقطع دکترا ادامه تحصیل دهم.

وی قبول شدن در آموزش و پرورش و انتخاب حرفه معلمی را یکی از زیباترین دوران زندگی‌اش دانست و گفت: سال 70 وارد آموزش و پرورش شدم و در مقاطع راهنمایی و دبیرستان به تدریس دانش‌آموزان مشغول شدم.

این آزاده دفاع مقدس در پایان سخنان خود، ایمان قلبی و راسخ، عشق به اسلام و امام خمینی(ره) و توکل بر خدا و صبر در راه او را از ویژگی‌های اسرا در زمان اسارت برشمرد و گفت: همین ویژگی‌ها در نیروهای حزب الله لبنان و سوریه وجود دارد که با تحمل سختی‌ها و رنج‌های بسیار