به گزارش پارس به نقل از شرقبرای مثال می‌توان گندمی پدید آورد که نسبت به کم‌آبی، شوری یا آفات مقاوم باشد یا می‌تواند در واحد سطح برابر، محصول بیشتری تولید کند. آنها بر این باورند که می‌توان با اتخاذ چنین رویکردی، مشکل کمبود غذا را برای جمعیت درحال‌افزایش جهان حل کرد. اما از طرف دیگر، برخی کارشناسان دیگر نسبت به اتخاذ چنین راهکاری انتقادهایی دارند. به باور آنان، هنوز نمی‌توان سلامت چنین محصولاتی را تضمین کرد. برخی دیگر نیز می‌گویند فقط می‌توان از محصولات تراریخته برای تغذیه دام و طیور استفاده کرد و نباید برای تغذیه انسان‌ها استفاده شود. اما طرفداران استفاده از محصولات تراریخته، منتقدان را مشتی تکنولوژی‌هراس معرفی می‌کنند که مخالف پیشرفت‌های علمی هستند. آنان مخالفت با محصولات تراریخته را با مخالفت مردم با واکسن یا مایه‌کوبی در زمان امیرکبیر همانند می‌دانند که منشأ هردو در جهل است. آنان با این استدلال که مصرف این مواد در حیوانات اثری ناگواری نداشته، خواستار عرضه این مواد به‌عنوان غذای انسان شده‌اند. اما تاریخ علم پر است از نمونه‌های فراوانی در زمینه ارائه راه‌حل‌های عجولانه بشر برای یک مشکل که اثرهای نامطلوب آن سال‌ها بعد آشکار شد. اکنون بدون اینکه چشم‌وگوش‌بسته از محصولات تراریخته حمایت یا با آن مخالفت کنیم، خواستار دقت عمل و همه‌جانبه‌نگری هستیم. در این صفحه به ذکر چند نمونه می‌پردازیم که بشر برای حل یک مشکل، راه‌حلی را انتخاب کرد که در کوتاه‌مدت، نتیجه خوب و مناسبی داشته است اما در درازمدت اثرهای نامناسبی از خود به جای گذشته است، اثرهایی که در ابتدا نمی‌شد آن را حدس زد، اما اکنون که این آثار پدیدار شده‌اند، به‌زحمت می‌توان چاره‌ای برای آنها اندیشید. امید است چنین تجربه‌هایی، درسی برای ما شده باشد که برای حل یک مشکل، خود را دچار مشکل بزرگ‌تر دیگری نکنیم.

مصرف گسترده داروی «تالیدومید» به حدود ١٠ هزار مورد نقص مادرزادی و نیز مرگ ‌هزاران جنین در جهان منجر شد، اما نیم قرن طول کشید تا شرکت آلمانی تولیدکننده این دارو از قربانیان عذرخواهی کند. «تالیدومید» یک داروی جلوگیری‌کننده از عوارض بارداری بود. معمولا زنان باردار به‌ویژه صبح‌ها و هنگام برخاستن از خواب، دچار تهوع و سرگیجه می‌شوند. این عوارض دوران بارداری از قدیم بین زنان و پزشکان شناخته‌شده بود. اما در دهه‌های ٥٠ و ٦٠ میلادی دارویی به بازار آمد که نوید بارداری آسوده و بی‌زحمتی را می‌داد. پس از عرضه داروی «تالیدومید»، مصرف آن بین زنان باردار به‌شدت رایج شد، اما تولد ١٠‌ هزار کودک ناقص‌الخلقه و معلول را درپی داشت. مدت‌ها طول کشید تا اثبات شود که تولد این کودکان معلول با مصرف داروی «تالیدومید» ارتباط دارد. یافته‌های علمی بعدها نشان داد تجویز آرام‌بخش «تالیدومید» به زنان باردار، سبب نقص اندام حرکتی جنین و عدم تکامل حس شنوایی آن می‌شود. حدود ١٠ هزار مادر در سراسر دنیا به علت مصرف داروی «تالیدومید» در دوران بارداری نوزاد معلول به دنیا آوردند که بیشترشان دست‌و‌پا نداشتند یا دست‌وپایشان شکل طبیعی و در نتیجه کارایی نداشت. دلیل چنین فاجعه‌ای نیز این بود که مصرف «تالیدومید» در زنان باردار، از ساخت رگ‌های جدید در بدن جنین جلوگیری می‌کند. بعدها مجلس نمایندگان ایالات‌متحده آمریکا طرحی تصویب کرد که براساس آن، همه دارو‌ها باید آزمایش‌های پیش‌کلینیکی را طی کنند تا از ایمنی و اثربخشی آن اطمینان حاصل شود. این طرح روی چند نکته تأکید می‌کرد ازجمله اینکه همه داروها باید تحت آزمایش‌های پیش‌کلینیکی قرار گیرند تا ایمنی و اثربخشی آنها مشخص شود. سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) این استانداردهای پیش‌کلینیکی را به‌عنوان فراخوانی برای انجام آزمایش‌های اجباری روی حیوانات تلقی کرده است. این تلقی، خواسته حامیان این طرح را بیان می‌کرد، ولی از آن طرف هم برخی کارشناسان استدلال می‌کردند این طرح بر پایه یک سوءتفاهم نسبت به دانش‌آزمایش‌های دارویی بنا شده است. به باور این گروه، سیاست‌مداران طرفدار طرح استانداردهای پیش‌کلینیکی، به‌اشتباه استدلال می‌کردند «تالیدومید» هیچ‌گاه روی حیوانات آزمایش نشده بود و اینکه آزمایش‌نشدن اثر این دارو روی حیوانات بود که به مصرف بالینی فاجعه‌آمیز آن منجر شده است.  درواقع این کارشناسان می‌گویند داروی «تالیدومید» روی حیوانات آزمایش شده بود، اما آزمایش‌های گسترده روی حیوانات هم نتوانسته بود خطرهای مصرف «تالیدومید» در انسان را پیش‌بینی کند. به بیان دیگر، این دارو به دلیل اطلاعات به‌دست‌آمده از آزمایش روی حیوانات، به‌طور گسترده در دسترس پزشکان و بیماران قرار گرفت. به گفته متخصصان، «تراتوژن»های (موادی که باعث ایجاد نقایص مادرزادی می‌شوند) داروی «تالیدومید» روی تقریبا ١٠ نژاد موش صحرایی، ١٥ نژاد موش سوری، ١١گونه خرگوش، دو نژاد سگ، سه نژاد همستر، هشت‌ گونه از پستانداران و سایر گونه‌هایی از این‌دست مانند گربه‌ها، گورکن‌ها، خوک‌های گینه، گرازها و موش‌خرماها آزمایش شده بود، ولی اثرات تراتوژنیک فقط در بعضی موارد ایجاد و مشاهده شد. علاوه بر این، همان معدود حیواناتی که دچار نقص مادرزادی شدند نیز زمانی دچار چنین عوارضی شدند که مقدار زیادی «تالیدومید» مصرف کرده بودند. برای مثال، برای آنکه بدشکلی و ناهنجاری در خرگوش‌های سفید نیوزیلندی ایجاد شود، غلظت دارو باید بین ٧٥ تا ٣٠٠ برابر غلظتی باشد که انسان با آن مواجه می‌شود. به بیان دیگر، تردیدی نیست که «تالیدومید» در گستره زیادی از گونه‌ها، «تراتوژن» یا آسیب‌رسان نیست و در نتیجه داده‌های حاصل از آزمایش روی حیوانات نتوانست پیش‌بینی کند که مصرف آن در انسان‌ها چه عوارضی را به‌دنبال دارد.  خوشبختانه امروزه پیشرفت‌های زیادی در انواع زمینه‌های فناوری‌های سم‌شناسی صورت گرفته است. درنهایت نشان داده شد که انجام آزمایش‌های in vitro روی بافت‌های انسانی می‌توانسته خطرهای «تالیدومید» را پیش‌بینی کند. (آزمایش‌های in vitro آزمایش‌هایی هستند که برای انجام آنها، از اجزای تشکیل‌دهنده یک ارگانیسم استفاده می‌شود که از محیط بیولوژیک معمول خود جدا شده‌اند تا امکان بررسی راحت‌تر و با جزئیات بیشتر نسبت به ارگانیسم‌های کامل و دست‌نخورده، فراهم شود).

داروی «تالیدومید» تنها مورد از خطاهای پزشکی به دلیل انجام آزمایش روی حیوانات نیست. داروی «Vioxx» نیز ماجرای مشابهی دارد. در ٣٠ سپتامبر ٢٠٠٤، شرکت دارویی مِرک (Merck) مسکن معروف خود به نام «Vioxx» را از بازار جمع‌آوری کرد زیرا مشخص شده بود که «Vioxx» خطر ایجاد لخته‌های خون را در بیماران افزایش می‌دهد. شواهد نشان می‌دهند داده‌های مشاهده‌ای انسانی، این اثرات را در سال ‌١٩٩٦ پیش‌بینی کرده بود، داده‌های بالینی انسانی نیز این خطر را در سال ‌٢٠٠١ تأیید کرده بود، اما آزمایش‌های حیوانی، واردشدن دارو به بازار و ادامه مصرف این داروی خطرناک را تأیید کرده بود. FDA تخمین زده است از آنجایی که «Vioxx» در بازار باقی ماند، احتمالا حدود ٢٧ هزار بیمار در اثر مصرف آن فوت کرده باشند. اما نایب‌رئیس تحقیقات بالینی لابراتوارهای تحقیقاتی مِرک، با بیان اینکه بررسی روی حیوانات نشان داده که «Vioxx» ممکن است خطر بیماری‌های قلبی و سکته را کاهش دهد، از عملکرد مِرک در زمینه عرضه دارو به بازار دفاع کرد.

هر سال بیش از ١٠ هزار نفر در اثر عوارض جانبی داروهایی که روی حیوانات آزمایش شده‌اند، جان می‌سپارند و ٢,٢‌ میلیون نفر دیگر هم به‌شدت دچار آسیب می‌شوند. چنین پیامدهایی، داروهای آزمایش‌شده روی حیوانات را به چهارمین علت مرگ تبدیل کرده است. برای درک این نکته که آزمایش‌ها روی حیوانات نمی‌تواند همه پیامدهای مصرف یک ماده در انسان را نشان دهد، خوب است به این حقیقت توجه کنیم که ٩٢ درصد از داروهای آزمایش‌شده روی حیوانات، بعدها در آزمایش‌های بالینی رَد می‌شوند و بیش از ٥٠ درصد از اندک داروهایی که به بازار راه می‌یابند، به‌دلیل ضررهای پیش‌بینی‌نشده‌ای که به بیماران می‌رسانند، از بازار جمع می‌شوند. آزمایش‌های حیوانی در مشخص‌کردن بیش از ٩٦ درصد مشکلات داروها شکست می‌خورند.

باوجود غنی‌بودن شواهد علیه کافی‌بودن آزمایش روی حیوانات، بسیاری هنوز ادعا می‌کنند داروها یا موادغذایی که آزمایش‌های حیوانی را گذرانده‌اند، کاملا قابل اطمینان هستند اما در مورد سلامت و بیماری‌زایی داروها یا موادغذایی که آزمایش‌های حیوانی را با موفقیت طی کرده‌اند، باید به دیده شک‌وتردید نگریست.