به گزارش پارس به نقل از جوان پسر جواني كه خود را دانشجوي كارشناسي ارشد يكي از دانشگاه‌هاي معتبر تهران معرفي مي‌كند، هنگام زورگيري در يكي از ايستگاه‌هاي مترو بازداشت شده است. متهم كه اميد نام دارد مي‌گويد شهرستاني است و با تعطيلي دانشگاه از خوابگاه اخراج شده و شب‌ها را در پارك‌ها صبح مي‌كرد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز يك‌شنبه 31 خردادماه، يكي از مأموران پليس ايستگاه متروي انقلاب متوجه حركات مشكوك مردي شد كه خودش را به دختر جواني كه در حال برداشت پول از دستگاه خودپرداز بود، نزديك و با گذاشتن چاقو به پهلوي دختر از او درخواست پول ‌كرد. مأمور پليس هم به سرعت مرد چاقو به دست را بازداشت و همراه دختر جوان به اداره پليس منتقل كرد.
دختر جوان با طرح شكايت گفت: لحظاتي قبل وارد ايستگاه مترو شدم. قبل از سوار شدن به قطار، كنار خودپرداز رفتم تا پول برداشت كنم. هنگامي كه كارت عابر را داخل دستگاه گذاشتم و رمزش را وارد كردم، ناگهان اين مرد چاقويي به پهلويم گذاشت و تهديدم كرد. او از من 200 هزار تومان درخواست كرد و من پول را برداشت كردم تا به او بدهم اما مأمور پليس از راه رسيد و او را بازداشت كرد.

   اقرار به جرم
متهم در نخستين بازجويي خودش را اميد معرفي كرد و بعد از اقرار مدعي شد كه دانشجو است و به خاطر خرج تحصيلش، قصد زورگيري داشته است.  متهم براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي عموزاد، بازپرس شعبه چهارم دادسراي ناحيه 34 در اختيار مأموران پليس آگاهي قرار گرفت.

گفت ‌و گو  با زورگير تحصيلكرده

چند سال داري؟
25 سال دارم.
گفته بودي دانشجويي، درسته؟
بله، من دانشجوي كارشناسي ارشد رشته تربيت بدني يكي از دانشگاه‌هاي معتبر دولتي تهران هستم.
دانشجوي كارشناسي ارشد هستي و زورگيري مي‌كني؟
زورگير نيستم. بار اولم بود كه دست به اين كار زدم.
چرا؟
براي خرج تحصيلم پول نياز داشتم. مجبور بودم كه اين كار را كردم.
مگه نگفتي دانشجوي دانشگاه دولتي هستي، پس چه نيازي به پول داشتي؟
بله، دانشجوي دانشگاه دولتي هستم اما هر ترم براي خوابگاه بايد 200 هزار تومان پرداخت كنيم و هر وعده غذاي دانشگاه هم حدود هزار تومان است به همين خاطر براي ترم جديد پول نياز داشتم.
يعني مي‌خواستي از طريق زورگيري خرج تحصيلت را به دست آوري؟
نه، پنج روز بود كه دانشگاه تعطيل شده بود و مرا از خوابگاه بيرون كردند. من شب‌ها در پارك‌ها مي‌خوابيدم و روز‌ها به دنبال كار بودم اما كاري پيدا نكردم تا اينكه روز حادثه مؤسسه كاريابي با من تماس گرفت و گفت براي من كار پيدا كرده است. وقتي به مؤسسه رفتم، مدير آنجا گفت كه بايد 120 هزار تومان پرداخت كنم تا مرا به محل كار معرفي كند اما من پولي نداشتم كه بدهم به همين خاطر نااميد از مؤسسه برگشتم. وقتي وارد ايستگاه مترو شدم، مشاهده كردم دختر جواني كنار دستگاه خودپرداز در حال برداشت پول است. به سرعت خودم را به او رساندم و با چاقويي كه داشتم او را تهديد كردم تا 200 هزار تومان به من بدهد كه قبل از گرفتن پول، مأمور پليس مرا دستگير كرد.
با 200 هزار تومان مي‌خواستي چه كار كني؟
قصد داشتم 120 هزار تومان به مؤسسه كاريابي بدهم تا به كار معرفي شوم و بقيه‌اش هم براي خرجي‌ام باشد.
چرا از پدر و مادرت كمك نخواستي؟
پدر و مادرم شهرستاني هستند و وضع مالي خوبي ندارند. ما كشاورز هستيم و تابستان هر سال من به شهرستان مي‌رفتم و در كار كشاورزي به پدرم كمك مي‌كردم اما امسال به خاطر خشكسالي كشاورزي نداشتيم به همين دليل در تهران ماندم تا كار كنم اما اشتباه كردم و خودم را گرفتار كردم.
چرا از تخصصت كه تربيت بدني است براي كار استفاده نكردي؟
من كارت مربيگري شنا، هندبال و آمادگي جسماني دارم اما هر جا براي كار رفتم به من كار ندادند چون ضامن نداشتم و كسي نبود كه مرا معرفي كند و در واقع پارتي نداشتم.
چاقو را براي زورگيري خريده بود؟
نه، چند ماه قبل اين چاقو كه به نظرم قشنگ بود از دستفروشي به مبلغ 5 هزار تومان خريدم.
پدر و مادرت خبر دارند؟
نه، راضي‌ام بميرم اما پدر و مادرم نفهمند. چون آنها به من اميد دارند.
حالا چه فكر مي‌كني؟
من اميد پدر و مادرم را با اين كار نااميد كردم.
حرف آخر؟
من پشيمان هستم و درخواست بخشش دارم. مي‌دانم كه اشتباه بزرگي كرده‌ام اما اميدوارم آينده‌ام خراب و اميد خانواده‌ام نااميد نشود.