به گزارش پارس به نقل از نوچه گاهی وقتی اتفاق جدیدی می‌افتد یا در موقعیت ناآشنایی قرار می‌گیریم، هر قدر هم که از اتفاق یا موقعیت جدید هیجان‌زده باشیم اما همیشه ترس و وحشتی وجود دارد که می‌تواند باعث شود از اتفاقاتی که می‌توانند به صورت بالقوه مثبت و خوشایند باشند، دوری کنیم یا آن‌ها را عقب بیندازیم. این ترس و وحشت می‌تواند به این ترتیب موجب شود افراد خودشان را از جهان اطراف دور و جدا کنند و دائماً درجا بزنند. اما چطور می‌توان با این شرایط مقابله کرد؟

نخست این که باید به یاد داشته باشیم فکر کردن بیش از حد به اتفاقات، کاری کاملاً بی‌فایده است. گاهی بیش از حد فکر کردن به یک موضوع و تحلیل آن هیچ نتیجه‌ای جز فلج کردن ذهن فرد در پی نخواهد داشت: وقتی به ترس و وحشتمان اجازه می‌دهیم زمام امور را در دست بگیرند، موجب از بین رفتن شوق و اشتیاقمان برای موقعیت و اتفاق جدید خواهد شد و تنها با پرداختن به بدترین اتفاقات ممکن، هر گونه حس مثبت را از میان خواهند برد. راه حل؟ فکر کردن را رها کنید و کارتان را انجام دهید!

نکته‌ی دیگر این است که باید به یاد داشته باشید از لحاظ فیزیکی مشکلی ندارید و تنها ترس شماست که باعث می‌شود چنین حسی داشته باشید. روزی روزگاری ترشح ناگهانی آدرنالین در بدن انسان، متضمن بقای او بود. اما خوشبختانه این روزها زیاد پیش نمی‌آید که در موقعیت‌های فرار یا مبارزه قرار بگیریم و گرچه بخش هوشیار مغزمان از این واقعیت آگاه است، اما ناخودآگاهمان هنوز در درک آن کمی مشکل دارد و به این ترتیب در هر موقعیتی که موجب ترس شود، واکنش قدیمی ترشح آدرنالین رخ خواهد داد و به این ترتیب ترس و واکنش‌های وحشت‌زده جای هیجانمان را برای این اتفاقات خواهد گرفت.

ترس می‌تواند موجب بروز این تفکر شود که اگر به اندازه‌ی کافی خوب نباشیم چه؟ اگر به اندازه‌ی کافی قوی نباشیم چه؟ و اگرهای بی‌شمار دیگری از این دست. وقتی ذهنمان درگیر چنین تفکراتی شود، یعنی ترس و وحشتمان کنترل اوضاع را به دست گرفته و موقعیت جدیدمان را در هر زمینه‌ای که باشد، زیر سئوال می‌برد. ترس توانایی تفکر را مختل می‌کند و مانع از حس کردن هیجان موقعیت جدیدی می‌شود که به دست آورده‌ایم. ترس حتی می‌تواند به تجربیات گذشته نیز رجوع کند و بیشتر آن‌ها را به جای نتیجه‌ی کار، تلاش و قدرت ذهنی به شانس و اقبال نسبت دهد.

مسئله‌ی مهم این است که به یاد داشته باشید تنها شما نیستید که به این حس وحشت و تنهایی دچار هستید. وقتی به ترستان مجال دهید بر حس هیجان غلبه کند، ناگهان دچار شرم، خجالت و حس جداافتادگی نیز خواهید شد. این تصور که تا به حال هیچ کس به حس کنونی شما دچار نبوده موجب می‌شود مغلوب عظمت غیرواقعی حس ترستان شوید و تنها، شرمگین و وحشتزده به دور از احساسات لذت، هیجان و شادی به گوشه‌ی تنهایی و تاریکی بخزید و به حس ترستان قدرت بیشتری بدهید. لازم است همواره به یاد داشته باشید که شناخت و مقابله با حس ترس تنها راه مقابله با آن است.