پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مريم ترابي- طنز و لطيفه در ادبيات ما جايگاه ويژه‌اي دارد كه آثار به‌جا مانده از شاعران و نويسندگان بزرگي مانند سوزني سمرقندي، عبيد زاكاني، سعدي، حافظ و ديگر بزرگان گواه اين موضوع است. اما امروزه لطيفه‌ها و طنزها جاي خود را به جوك‌هايي داده است كه به مسخره كردن اقوام‌ مي‌پردازد. طنز مانند چاقوي جراحي است كه مشكلات و معضلات جامعه را جراحي كرده و باعث رشد و تعالي جامعه مي‌شود. به قول ارسطو: علاقه‌مند به پاك كردن جامعه است. در حالي كه هجو و هزل براي نابود كردن افراد و شخصيت‌هاي جامعه استفاده مي‌شود، يعني همان رفتاري كه امروز شاهد آن هستيم. فكرم درگير اين موضوع شده است، فرهنگ ما با اين شتاب به كجا مي‌رود؟ اين موضوع مانند جنگ بين قوميت‌هاست. گويا كمر به تحقير و ناچيز شمردن هموطن خود بسته‌ايم. به واقع چرا براي هر موضوعي سريع جوك مي‌سازيم. براي مسائل اجتماعي و روز جامعه جوك مي‌سازيم. براي مسائل سياسي جوك مي‌سازيم. هواپيما سقوط مي‌كند جوك مي‌سازيم، براي اتفاقات تلخ رانندگي جوك مي‌سازيم، آيا هدف از اين جوك ساختن‌ها، غير از اين است كه از ما آدم‌هاي خنثي و بي‌تفاوتي بسازد كه به مهم‌ترين مسئله جامعه نگاه طنزگونه داشته باشيم و از كنارش به اندازه‌ يك لبخند بگذريم.

وقتي افتخارآفرينان جوك مي‌شوند!
وقتي تاريخ ايران را ورق مي‌زنيم بزرگ‌ترين افتخارات را ترك‌ها، كرد‌ها، لرها و... رقم زده‌اند. چرا وقتي دم از افتخار مي‌زنيم نمي‌گوييم يه قزوينيه كه اسمش بابايي بود با چه شجاعتي به دل دشمن زد. يه اصفهانيه كه اسمش همت بود چه رشادت‌هايي داشت. يه تركه كه اسمش ستارخان بود با رفيقش باقرخان چه دلاوري‌هايي داشتند. براي خنداندن ديگران دست به هر كاري مي‌زنيم. جوك‌هايي مي‌سازيم كه با يه مشهديه، يه شماليه، يه تركه شروع مي‌شه و يادمان مي‌رود اين قوم‌ها هموطن ما هستند. اين جوك‌ها شايد از سر عناد و دشمني نباشد ولي تكرار آن باعث شده است كه به‌صورت امري عادي جلوه كند و باورمان شود كه اصفهاني خسيس و لر ساده است در حالي كه هيچ‌كدام از اين خصلت‌هاي نسبت داده شده به اين قوم‌ها جزء خصلت و فرهنگشان نيست.

تمسخر قوميت‌ها و بخش‌هاي مختلف كشور به عنوان يك عادت بسيار زشت از آسيب‌هاي جدي فرهنگ جامعه ماست كه متأسفانه پيامدهاي منفي بسيار زيادي نيز به دنبال دارد. علاوه بر ايجاد تضاد، اختلاف و تفرقه‌افكني و ضربه زدن به اتحاد و انسجام ملي، با امنيت و منافع ملي ناسازگار بوده و همواره به عنوان زمينه‌اي مساعد موجبات سوء استفاده بيگانگان را در مقاطع و شرايط حساس فراهم مي‌آورد.

مقام معظم رهبري در اين زمينه فرمودند:«متأسفانه يك كار زشتي در بين مردم رايج است كه از لهجه‌هاي بعضي از ولايات تقليد مي‌كنند... غالب اين شهرهايي كه لهجه‌هاي آنها تقليد مي‌شود، شهرهايي هستند كه داراي مردم غيرتمندي هستند كه در حوادث مهم 100 سال پيش، در مقابل دشمنان و مهاجمان ايستاده‌اند. اين تصادفي نيست. اين تقليد هم سابقه ندارد يعني در هيچ يك از اين كتاب‌هاي ادبي و طنز و غيره، ما نديديم كه حرفي باشد كه نشان‏دهنده ‌تقليد لهجه باشد. اين مالِ همين اواخر است يعني مثلاً از 100 سال پيش به اين طرف. يعني از وقتي كه كشور ما در مواجهه‌ با اين دشمني‌ها قرار گرفته است. يكي از مناطقي كه ايستادگي سرسخت كرده، مناطق شمال است، منطقه‌گيلان. يكي از مناطق، منطقه‌خراسان است؛ يكي از مناطق، منطقه آذربايجان است. اينها آن جاهايي هستند كه مردمش سرسختي و سلحشوري نشان دادند؛ اتفاقاً سعي شده است كه همين‌ها از لحاظ لهجه در بين مردم سبك بشوند. يعني تقليد مي‌شود.»

بازار گرم جوك‌هاي جنسيتي
بعد از به سخره گرفتن اقوام پا فراتر رفته و در يك سال گذشته شاهد ساخته شدن جوك‌هاي جنسيتي هستيم. يه دختر يه زنه يه پسره و... و اينگونه، شخصيت و عزت نفس مادران و پدران آينده مورد تمسخر قرار مي‌گيرد.

تا كجا اين رفتار زشت كه بسيار عادي جلوه مي‌كند بايد ادامه پيدا كند؟ اين جوك‌ها شخصيت، فرهنگ، حرمت و عزت نفس افراد را از درون مي‌سوزاند. زماني اين رنجش‌ها عيان مي‌شودكه به‌صورت رفتارهاي زشت و پرخاش‌گونه خود را در جامعه نشان دهد. اين ضدفرهنگ تا جايي پيش رفته كه در باور افراد جامعه رسوخ پيدا كرده و قانع كردن جامعه به نادرست بودن آن بسيار دشوار شده است. از افرادي كه خواننده يا گوينده اين جوك‌ها هستند اين سؤال را دارم؛ آيا شما هر كدام از اين خصلت‌ها و رفتارهايي كه در اين جوك‌ها هست را در بين اين قوميت‌ها و جنسيت‌ها ديده‌ايد يا نه هيچ توضيحي نداريد و فقط براي لحظه‌اي شاد بودن، گروهي و يا افرادي را متهم به عادت زشتي مي‌كنيد كه عاري از آن هستند؟! با توجه به جو ايجاد شده در جامعه اين شبهه وجود دارد كه گروهي يا افرادي با هدف مشخصي كه همان تحقير كردن در راستاي بي‌هويت كردن ماست، دست به ساختن اينگونه جوك‌ها مي‌زنند. در واقع ما شاهد بروز سونامي در جامعه هستيم كه مي‌توان آن را تراژدي جنگ عليه قوميت و جنسيت ناميد.

نقش مخرب شبكه‌هاي اجتماعي
ورود تكنولوژي و استفاده از آن در كنار تمام محاسن و فوايدش معايبي هم به دنبال دارد كه همان دشواري كنترل و حفظ سلامت آن است. آمارها نشان مي‌دهد بيش از 85 درصد از افراد جامعه درگير شبكه‌هاي اجتماعي هستند و همچنين ايراني‌ها بزرگترين گروه مخاطبان وايبري را در جهان تشكيل مي‌دهند. شبكه‌هاي اجتماعي تحت موبايل با هدف و انگيزه برقراري ارتباط با دوستان و آشنايان، پيدا كردن دوستان قديمي، تشكيل گروه‌ها و جماعت‌هاي آنلاين، دريافت و ارسال اطلاعات و... ايجاد شده‌اند. مسعود كوثري استاد دانشگاه درباره شبكه‌هاي اجتماعي مي‌گويد: شبكه‌هاي اجتماعي متوقف شدني نيستند. شبكه‌ها روز به روز قوي‌تر و هوشمند‌تر مي‌شوند و طرفدارانشان روز به روز افزايش مي‌يابند. شبكه‌هاي اجتماعي به گونه‌اي جنبه سرگرمي پيدا كرده است. حتي مسائل جدي زندگي هم به صورت سرگرمي درآمده است.

ايراني‌ها رتبه اول استفاده از وايبر را كسب كرده‌اند مقامي كه هيچ مدالي به‌همراه ندارد! جمعيت كثيري از افراد جامعه وقت خود را صرف اين شبكه‌ها مي‌كنند در حالي كه اين وقت اگر در جهت فعاليت‌هاي اقتصادي و اجتماعي باشد نتايج چشمگيرتري را در جامعه شاهد خواهيم بود. نقش رسانه‌ها را در اينجا نبايد ناديده گرفت. رسانه‌ها با اطلاع‌رساني و فرهنگ‌سازي در ارتباط با استفاده درست و به‌جا از اين شبكه‌ها مي‌توانند اين تب تند را سرد كنند تا فرهنگ و اخلاق جامعه آسيب كمتري ببيند. مسئولان با برنامه‌ريزي‌هاي درست و دقيق در جهت آموزش صحيح استفاده از اين رسانه‌ها مي‌توانند از تخريب هرچه بيشتر فرهنگ و اخلاق جامعه جلوگيري كنند. رسانه‌ها با پرداختن بيشتر به اين موضوع و استفاده از نظرات جامعه‌شناسان و كارشناسان در جهت تغيير اين فرهنگ غلط نقش بسزايي مي‌توانند ايفا كنند.

فرستادن حجم انبوهي از پيامك‌هاي جوك در فضاهاي مجازي اينترنتي كاري بس عادي و رايج شده است و مانند خودرويي‌ است كه ترمز بريده است. تنها نگاه و تغيير نگرش افراد مي‌تواند ترمزي براي اين وضعيت باشد. براي تغيير نگرش نياز به ايجاد كمپين‌هاي بزرگ و هياهو در جامعه نيست تنها كافي است از خودمان شروع كنيم. با ناديده گرفتن و منتشر نكردن اينگونه جوك‌ها كه به‌دستمان مي‌رسد و همچنين سعي در تهيه و انتشار مطالب مفيدتر و قابل تأمل‌تر در جهت ارتقا و پيشرفت افراد، جامعه‌خود را از يك سقوط نجات دهيم. جامعه‌اي كه از سقوط هواپيما و مرگ هموطنانش جوك مي‌سازد دچار بيماري است و اين بيماري را بايد هرچه زودتر درمان كرد.