پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سکوت فضاي خانه را پر کرده، انگار «هم اتاقي» جاي «همسري» را ‌گرفته است. حرفي براي گفتن و شوري براي ادامه زندگي نيست؛ چنين زوج‌هايي جدا از هم زندگي نمي‌کنند اما دنيايشان جداست. اين همان طلاق عاطفي است. نبود درک صحيح از رفتار و گفتار يکديگر، نداشتن شناخت کافي از روحيات طرف مقابل و بي‌علاقگي و سردي نسبت به شريک زندگي، ‌دست به دست هم مي‌دهد تا در زندگي زوج ‌ها، طلاق عاطفي را رقم بزند.

دکتر مجيد ابهري، رفتارشناس و متخصص علوم رفتاري و آسيب‌هاي‌ اجتماعي، در گفت و گو با ايسنا، با تاکيد بر اين که ميزان طلاق عاطفي در بين تحصيلکرده‌ها سه برابر خانواده‌هاي‌ عادي است، گفت: جدايي عاطفي ميان زن و شوهر به شکل زندگي در يک خانه بدون هيچ ارتباطِ عاطفي و جسمي و جنسي، به غير از مکالمات ضروري، طلاق عاطفي ناميده مي‌‌شود. در اين نوع جدايي، تنها مسائل فرهنگي، وجود فرزندان و شرايط اجتماعي مانع طلاق مي‌‌شود و زوجين به اجبار در کنار هم روزگار مي‌گذرانند و يکي از پيامدهاي اين نوع زندگي، ايجاد روابط فراخانوادگي و فرازناشويي است. هفتاد درصد از موارد طلاق عاطفي، به صورت روابط فراخانوادگي و فرازناشويي ادامه مي‌يابد که خطري جدي براي پاکي خانواده و صداقت اجتماعي به حساب مي‌آيد و 30 درصد از موارد به جدايي و طلاق محضري مي‌انجامد.

بهترين روش پيشگيري از طلاق عاطفي
دکتر ابهري بهترين روش پيشگيري از طلاق عاطفي و مشکلات ناشي از آن را مراجعه به مشاوره‌هاي خانوادگي و کمک گرفتن از افراد با تجربه مي‌داند و مي‌گويد: از آنجا که پيش از طلاق عاطفي، طلاق رواني يعني دلخوري و ناراحتي‌هاي مختلف زوجين از يکديگر به دلايل مختلف اتفاق مي‌افتد، کاهش توقعات، تغيير سبک زندگي به الگوي اسلامي-ايراني و گفت و گو و تبادل نظر، از جمله کارآمدترين روش‌هاي پيشگيري از طلاق عاطفي محسوب مي‌شود.

غرور کاذب افراد تحصيلکرده
وي با تاکيد بر اين‌که غرور کاذب و نپذيرفتن نظريات منطقي زن و شوهر در ميان افراد تحصيلکرده از علل افزايش طلاق عاطفي است، افزود: «نپذيرفتن راهنمايي و کمک بزرگ ترها از جانب افراد تحصيلکرده، اعتقاد نداشتن به مشاوره، اشتغال زوجين، مشکلات جنسي و اختلافات مالي، ريشه‌هاي اصلي رفتاري در بروز طلاق عاطفي است.

ازدواجي که به طلاق عاطفي نمي‌انجامد
دکتر ربابه غفار تبريزي، دکتراي روانشناسي باليني نيز با بيان اين که اگر ازدواج بر پايه تفاهم، محبت، صداقت و مراقبت باشد و زوجين براي رفع مشکلات خود به مشاوره مراجعه کنند، هرگز طلاق عاطفي رقم نمي‌خورد، مي‌گويد: اگر ازدواج براساس ماديات باشد و محبت در آن مدنظر قرار نگيرد؛ خشونت به وجود مي‌آيد و در صورت مراجعه نکردن به مشاور، اين اختلافات روي هم انباشته مي‌شود و به کمرنگ تر شدن روابط عاطفي مي‌انجامد.

نقش مشکلات جنسي در طلاق عاطفي
دکتر تبريزي با تاکيد بر اين که مشکلات جنسي مهم‌ترين عامل طلاق عاطفي است، معتقد است: افراد پيش از ازدواج بايد به مشاور مراجعه کنند و صرفا به دليل خوب بودن طرف مقابل به ازدواج تن ندهند؛ بايد ميان زوجين علاقه وجود داشته باشد. اين تمايل و علاقه است که موجبِ برقراري روابط جنسي مناسب، رضايتمندي و انس و الفت و صميميت مي‌شود.

دکتر تبريزي، با اشاره به تبعات طلاق عاطفي براي کودکان افزود: از آنجا که طلاق عاطفي منجر به افسردگي، اضطراب، تنش و عصبانيت در زوجين مي‌شود، اين گونه زندگي کردن الگوي بدي براي کودک است. فرهنگ سازي از طريق رسانه‌ها، ارائه خدمات مشاوره‌اي، مراجعه به مشاور در هنگام بروز مشکلات از ابتدا، صرف کردن زماني مشخص توسط زوجين باهم مانند فيلم نگاه کردن با يکديگر، از عواملي است که باعث مي‌شود زوجين کمتر از هم دور شوند و خطر طلاق عاطفي کاهش پيدا ‌کند.

اصرار زوجين براي تغيير يکديگر اشتباه است
دکتر کرم قديري، سن مناسب و معقول ازدواج را بالاي 25 سالگي مي‌داند و مي‌گويد: اصرار زوجين براي تغيير يکديگر اشتباه است، زيرا افراد از يک دوره سني به بعد قابل تغيير نيستند. ازدواج يک ارتباط درست است که افراد بايد براي آن معيارهاي مناسب و صحيح داشته باشند، در مورد يکديگر تحقيق کنند، پيش از ازدواج نسبت به هم شناخت کامل به دست بياورند؛ بعد از اين اگر چندين معيار موردنظر در فرد وجود داشت، کافي است و لزومي ندارد تمام ايده آل هايمان را در طرفِ مقابل جست وجو کنيم.