به گزارش پارس به نقل از شرق مردی رمال که متهم است شوهر یکی از مشتریان خود را به‌قتل رسانده، در انتظار تعیین مجازات به‌سر می‌برد. پلیس زمانی در جریان این جنایت قرار گرفت که دختری نوجوان در تماس با مرکز ١١٠ استان گلستان، ادعا کرد نامادری‌اش با پدرش درگیر شده است. زمانی که مأموران به مقابل منزل این خانواده رفتند، زن جوان که محبوبه نام دارد، ادعا کرد مشکل خاصی وجود ندارد و شوهرش اصلا در خانه نیست، با وجود این، دختر نوجوان در را برای مأموران باز کرد و آنها وارد منزل شدند. هنگام جست‌وجوی منزل، مردی غریبه که در گوشه‌ای پنهان شده بود، پیدا و درادامه، جسم بی‌جان شوهر محبوبه به نام سعید کشف شد. به‌این‌ترتیب، محبوبه و مرد جوان که خودش را هاشم معرفی کرد، بازداشت شدند. سپس کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را دراین‌خصوص آغاز کردند و فهمیدند سعید بر اثر خفگی جان باخته است. محبوبه بعد از انتقال جسد شوهرش به پزشکی‌قانونی تحت بازجویی قرار گرفت و اسرار قتل سعید را فاش کرد. او گفت: «من در ٢٨سالگی با مردی ازدواج کردم که دو دختر ١٨ و هشت‌ساله داشت و همسرش فوت شده بود. دلیل من برای موافقت با این وصلت وضع مالی خوب سعید بود، اما روابط ما از همان ابتدا با مشکلاتی مواجه شد و من و فرزندان او نمی‌توانستیم به آرامش برسیم به همین دلیل از شرایط خودم به‌شدت ناراحت بودم تا اینکه یکی از دوستانم مردی رمال را به من معرفی کرد و گفت او می‌تواند مشکلم را حل کند. به همین دلیل نزد هاشم رفتم. او وقتی ماجرا را شنید، از من مبلغی پول گرفت و وردی را به من یاد داد که با آن، محبت شوهرم نسبت به من زیاد می‌شد. من این ورد را خواندم، اما فایده‌ای نداشت به‌همین‌دلیل، دوباره سراغ هاشم رفتم و او این‌بار وردی تازه تجویز کرد که بابت آن گردنبند طلایم را به او دادم، ولی این‌دفعه نیز نتیجه‌ای نگرفتم و اختلافات کماکان ادامه داشت».زن جوان درادامه اعترافاتش گفت: «وقتی برای سومین مرتبه نزد هاشم رفتم، گفت چون مشکلم خیلی پیچیده است باید وردی مخصوص را به من یاد دهد. او بابت این کار دو میلیون تومان خواست اما چون چنین پولی را نداشتم، پیشنهاد داد با من رابطه داشته باشد که قبول کردم. من می‌خواستم زندگی‌ام روبه‌راه شود، اما بازهم آن ورد کاری نکرد. هاشم این‌دفعه گفت خودش باید به خانه‌مان بیاید و در حضور شوهرم ورد بخواند، برای همین قرار گذاشتیم و او در خانه پنهان شد. شب حادثه شوهرم خسته بود و زود خوابید. وقتی دیدم فرصت مناسب است، هاشم را خبر کردم اما او هنگام خواندن ورد با سعید که ناگهان بیدار شده بود، درگیر شد و وی را به‌قتل رساند، بعد از آن قصد داشتیم با صحنه‌سازی وانمود کنیم سعید خودکشی کرده است اما دختر ناتنی‌ام پلیس را باخبر کرد و همه چیز فاش شد». هاشم در ادامه تحقیقات تحت بازجویی قرار گرفت و جزئیاتی از این واقعه را شرح داد. این مرد اکنون در زندان در انتظار تعیین مجازات به‌سر می‌برد.