به گزارش پارس به نقل از شفقنا آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی به پرسشی درباره مؤذنى که در قیامت بر ستمگران لعنت مى فرستد، پاسخ گفته است.

متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:

منظور از مؤذنى که در قیامت بر ستمگران لعنت مى فرستد کیست؟

پاسخ اجمالی: در این که این«مؤذّن» در آیه 44 سوره اعراف، کیست؟ از آیه چیزى استفاده نمى شود؛ ولى در روایات اسلامى که در تفسیر و توضیح آیه فوق آمده است، غالباً به امیر مؤمنان على(ع) تفسیر شده است. حاکم ابوالقاسم حسکانى به سند خود از محمّد حنفیه از على(ع) نقل مى کند که فرمود: «أَنَا ذلِکَ الْمُؤَذِّنُ»، همچنین به سند خود از ابن عباس نقل مى کند که على(ع)، در قرآن نام هائى دارد که مردم آنها را نمى دانند، از جمله «مؤذّن».

از طرق شیعه نیز روایات متعددى در این زمینه وارد شده است.

خداى متعال در آیه 44 سوره «اعراف» مى فرماید: (در این هنگام گوینده اى، ندا در مى دهد [آن چنان که صداى او به گوش همگان مى رسد]: لعنت خدا بر ستمگران باد!)؛ «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ».

در این که این مؤذّن (ندا دهنده) که صداى او را همگان مى شنوند و در حقیقت، سیطره تفوقى بر همه آنها دارد کیست؟ از آیه چیزى استفاده نمى شود. ولى در روایات اسلامى که در تفسیر و توضیح آیه فوق آمده است، غالباً به امیر مؤمنان على(علیه السلام) تفسیر شده است.

«حاکم ابوالقاسم حسکانى» که از دانشمندان اهل سنت است، به سند خود از «محمّد حنفیه» از «على»(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «أَنَا ذلِکَ الْمُؤَذِّنُ»؛ (آن که این ندا را در مى دهد منم).(1)

همچنین به سند خود از «ابن عباس» نقل مى کند که على(علیه السلام) در قرآن نام هائى دارد که مردم آنها را نمى دانند، از جمله «مؤذّن» در آیه شریفه: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ»، على است که این ندا را در مى دهد و مى گوید: «أَلا لَعْنَةُ اللّهَ عَلَى الَّذِیْنَ کَذَّبُوا بِوِلایَتِى وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّى»؛ (لعنت خدا بر آنها باد که ولایت مرا تکذیب کردند و حق مرا کوچک شمردند).(2)

از طرق شیعه نیز روایات متعددى در این زمینه وارد شده است، از جمله این که: مرحوم «صدوق» با سند خود از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند: امیر مؤمنان على(علیه السلام) به هنگام بازگشت از میدان جنگ نهروان، مطلع شد که «معاویه» آشکارا او را دشنام مى دهد و یارانش را به قتل مى رساند، حضرت برخاست و خطابه اى ایراد کرد و در ضمن آن فرمود: «ندا دهنده در دنیا و آخرت منم همان گونه که خداوند مى فرماید: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ»؛ من آن مؤذن رستاخیزم، و نیز مى فرماید: «وَأَذانٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ» که به هنگام حج مى بایست از طرف خدا و پیامبر این صدا به گوش همه مردم مى رسید... آن مؤذن نیز من بودم».(3)

ما فکر مى کنیم علت این که امیر مؤمنان على(علیه السلام) به عنوان مؤذن و ندا دهنده در آن روز انتخاب مى شود، این است که:

اولاً ـ در دنیا نیز از طرف خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) این منصب را داشت؛ زیرا پس از فتح مکّه مأموریت پیدا کرد سوره «برائت» را در موسم حج با صداى رسا براى همه مردم بخواند و اعلام دارد: «وَأَذانٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَرَسُولُه»؛ (این ندائى است از طرف خداوند و پیامبرش به همه مردم در روز حج اکبر که خدا و رسولش از مشرکان بیزارند).(4)

ثانیاً ـ موقف على(علیه السلام) در تمام طول زندگى، موقف مبارزه با ظلم و ستم و درگیرى مداوم با ظالمان و ستمگران بود، آن چنان که حمایت از مظلوم و دشمنى با ظالم در تمام فرازهاى تاریخ زندگیش ـ با توجه به شرائط خاص عصرش ـ مى درخشد.

مگر نه این است که: زندگى در جهان دیگر یک نوع تجسم بزرگ و تکامل یافته از زندگى انسان ها در این جهان است؟

بنابراین چه جاى تعجب که مؤذّن آن روز یعنى آن کس که نداى لعن بر ظالمان را در میان بهشت و دوزخ از طرف خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) سرمى دهد، على(علیه السلام) باشد؟!

از آنچه گفتیم پاسخ نویسنده «المنار» روشن مى شود، که: در فضیلت بودن این مقام براى على(علیه السلام) تردید مى کند و مى گوید: «معلوم نیست این کار براى او فضیلتى باشد»!

باید گفت: همان طور که نمایندگى از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مراسم حج و ابلاغ سوره «برائت» یکى از بزرگ ترین افتخارات او محسوب مى شود، و همان طور که مبارزه با ظالمان و ستمگران از برجسته ترین فضائل او است، تصدى این منصب در قیامت که دنباله همان برنامه است نیز فضیلت آشکارى محسوب مى شود.

و نیز از آنچه گفتیم پاسخ «آلوسى» نویسنده تفسیر «روح المعانى» که مى گوید: صدور این احادیث از طرق اهل سنت ثابت نیست، روشن گردید؛ زیرا همان طور که دانستیم این حدیث را دانشمندان اهل تسنن و شیعه هر دو در کتاب هاى خود آورده اند.(5)

1. «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 331 و جلد 33، صفحه 284 و جلد 35، صفحه 46 و جلد 39، صفحه 226 و...؛ «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 259، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق؛ «المناقب»، جلد 3، صفحه 236، انتشارات علامه قم، 1379 هـ ق؛ «شواهد التنزیل»، جلد 1، صفحه 267، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، طبع اول، 1411 هـ ق.

2. «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 259، ذیل آیه مورد بحث، موسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق؛ «بحار الانوار»، جلد 24، صفحه 254 و جلد 39، صفحه 227؛ «شواهد التنزیل»، جلد 1، صفحه 268، مؤسسه چاپ و نشر، 1411 هـ ق؛ «المناقب» ابن شهر آشوب، جلد 3، صفحه 236، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379 هـ ق.

3. «بحار الانوار»، جلد 33، صفحه 283، حدیث 547 و جلد 35، صفحه 45، حدیث 1؛ «بشارة المصطفى»، صفحه 12، کتابخانه حیدریه نجف، 1383 هـ ق؛ «معانى الاخبار»، صفحه 58، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هـ ش؛ «المیزان»، جلد 8، صفحه 140، انتشارات جامعه مدرسین قم.

4. سوره توبه، آیه 3.

5. گردآوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و دوم، ج 6، ص 221.