به گزارش پارس به نقل از خراسان خرداد سال 86، مردي با مراجعه به پليس اعلام کرد فرزند 35 ساله اش گم شده است. اين مرد در تشريح ماجرا گفت: چند روز قبل عروسم با من تماس گرفت و عنوان کرد قصد دارند خانوادگي به شمال کشور مسافرت کنند. او از من خواست تا ما نيز در اين سفر با آن ها باشيم ولي من از حدود يک سال قبل با پسرم اختلاف داشتم و به خاطر سرقت گوسفندانم از او شکايت کرده بودم و از همان موقع نيز پسرم فراري بود و من از او اطلاعي نداشتم. به همين خاطر هم از دعوت عروسم بسيار متعجب شده بودم. تا اين که روز بعد عروسم از شمال کشور با من تماس گرفت و گفت: «ع» در دريا غرق شد و ما هم بلافاصله به شمال رفتيم اما نيروهاي امدادي و مأموران پس از ساعت ها جست وجو نتوانستند جسد پسرم را پيدا کنند و اين احتمال قوت گرفت که آب جسد را به عمق دريا برده است به همين دليل هم ما به مشهد بازگشتيم ولي هنوز هم به اين ماجرا مشکوک هستم. گزارش خراسان حاکي است: اين در حالي بود که دختر 10 ساله «ع» (فرد گم شده) نيز اظهارات مادرش را تأييد کرد. سپس با تشکيل پرونده فقداني، موضوع در دستور کار پليس قرار گرفت، اما هيچ سرنخي که حاکي از وقوع جنايت باشد به دست نيامد. تا اين که سال گذشته، مرد شاکي دوباره به پليس آگاهي مراجعه کرد و گفت: نوه ام که اکنون بزرگ شده و ازدواج کرده است عنوان مي کند روزي که به درياي شمال رفتيم پدرم همراه ما نبود و ما با شوهر خاله ام به دريا رفته بوديم!! با اين اظهارات، کارآگاهان موضوع را به مقام قضايي گزارش کردند.

قاضي «سيدهادي سبحاني» ، از کارآگاهان پليس آگاهي خواست تا بررسي هاي دقيقي را در اين باره انجام دهند. در همين حال و به دستور سرهنگ محمدرضا غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي) اين پرونده به دايره قتل عمد ارجاع شد و توسط کارآگاه نريماني مورد رسيدگي قرار گرفت. کارآگاه که با دستور قضايي همسر 40 ساله فرد گم شده را دوباره مورد بازجويي قرار داده بود از پدر و مادر مرد گم شده نيز خواست لوازم به جا مانده از او را مورد بازبيني قرار دهند. پدر اين مرد در حالي که ساک دستي را مي گشود گفت: اين کمربند، پيراهن و شلوار را عروسم چند روز بعد از ماجراي غرق شدن او در دريا به ما داد و مدعي شد که اين ها لباس هاي پسرم است که قبل از رفتن داخل آب از تنش بيرون آورده بود! در همين حال چشم هاي کارآگاه به سوراخ هاي کمربند خيره ماند چرا که کمربند نو بود و با در نظر گرفتن آخرين سوراخ روي کمربند، مشخص شد که نه تنها از آن استفاده نشده بلکه اندازه آن بسيار بزرگ تر از کمر يک انسان معمولي است.

با به دست آمدن اين سرنخ و راهنمايي هاي قاضي سبحاني، اين زن بازداشت شد و در حالي که ديگر چاره اي جز اعتراف نداشت، گفت: همسرم معتاد بود و مدتي را در زندان تحمل کيفر کرد. از سوي ديگر نيز به خاطر سرقت گوسفندان پدرش، با خانواده اش نيز اختلاف داشت و آن ها حکم جلب او را داشتند و ما به طور مخفيانه زندگي مي کرديم تا اين که روابط من با شوهر خواهرم بسيار صميمانه شد. سال 85 بود که يک شب مقدار زيادي قرص خواب آور داخل چاي نبات او ريختم و به او خوراندم تا اين که ساعت 4 بامداد متوجه شدم او مرده است. ديگر نمي دانستم با جسد چه کنم دقايقي بعد با «م» (شوهر خواهرم) تماس گرفتم و او با پرايدش به منزل ما در شهرک خاتم آمد. آن روز جسد را با يکديگر داخل پرايد او انداختيم و ديگر اطلاع نداشتم او جسد را به کجا برد. پس از آن هم چند بار خانه ام را عوض کردم تا اين که نقشه غرق شدن او را در دريا کشيدم تا ديگران از مرگ او يقين حاصل کنند. چند روز بعد هم لباس ها و کمربند را خريدم و براي پدر و مادرش فرستادم تا آن ها پرونده گم شدن فرزندشان را دنبال نکنند! اکنون هم که به قتل اعتراف کردم از عذاب وجدان رها شدم و من خودم به تنهايي او را کشتم. گزارش خراسان حاکي است: پس از اعترافات اين زن مشخص شد که در همان زمان و در نزديکي محل سکونت متهم، جسد مجهول الهويه اي در سال 85 کشف شده است که ظاهر وي و همچنين سن او تقريباً با مقتول مطابقت دارد و آن جسد نيز به صورت مجهول الهويه در همان سال دفن شده است.