پايگاه خبري تحليلي «پارس»- غلامرضابني اسدي- يک ليوان چايي براي خود بريزيد، لطفا. نوش جانتان، بنوشيد. فکر مي کنم، حداقل 3دقيقه زمان برده باشد. در همين مدت که شما مشغول نوشيدن چاي بوديد، يک خانواده در ايران ويران شده است. به همين سادگي. تعجب نکنيد، طبق آن چه علي اکبر محزون، مديرکل دفتر آمار واطلاعات جمعيتي و مهاجرتي سازمان ثبت احوال کشور اعلام کرده است، در هر ساعت 19 طلاق در کشور ثبت مي شود؛ يعني تقريبا هر 3دقيقه يک طلاق!

تازه اين با محاسبه همه ساعات شبانه روز و ساعت هاي خواب و روزهاي تعطيل است و الا اگر بخواهيم رقم 163هزار و 572 مورد را بر ساعت هاي کاري روزهاي کاري تقسيم کنيم فاجعه سنگين تر به چشم خواهد آمد و بايد در ذهن يک صف متقاضيان طلاق جلوي دفاتر متصور شويم. تازه اين در حالي است که دادگاه ها در رويه اي به صواب، جلوي طلاق ها مانع ايجاد مي کنندو الا آمار از اين که هست هولناک تر مي شود. به ديگر عبارت، هر روز دارد زلزله مي آيد با ريشتر بالا، هر روز و هر ساعت، چندين و چند زندگي آوار مي شود، اما ... اما ما عين خيالمان نيست. از اتاق تدبيرگران امور هم انگار نوري بر نمي خيزد تا گرم کند اين زندگي هاي سرد در آستانه شکستن را.

انگار به اندازه تلاش و برنامه اي که برا ي مقاوم سازي مسکن به کار بسته مي شود، براي مقاوم سازي زندگي ها، کار نمي شود و الا نبايد چنين مي شد. اگر تقويم را ورق بزنيم، به ما خواهد گفت در ساعت 5 و 26دقيقه بامداد 5 دي 1382 زمين لرزه اي به بزرگي 6.6 ريشتر، در شهر بم 26هزار و 271 نفر را کشت و قريب به 100هزار نفر را بي خانمان کرد و ما هنوز در اندوه آن فاجعه مانده ايم. اما کسي انگار احساس درد هم نمي کند، که از آن سال تاکنون با ميانگين سال 93، قريب به دو ميليون زندگي، مرده است. قريب به 4 ميليون زوج از هم جدا شده اند و اگر نگوييم بيش از اين آمار لااقل معادل همين آمار هم فرزندان طلاق هستند، که خاک نشين سياه بخت زلزله در خانواده خود بودند و ... حالا انصاف بدهيد، زلزله اي که در خانواده اتفاق مي افتد، از زمين لرزه اي که خانه را در هم مي ريزد، کم اهميت تر است؟ کسي که مي ميرد در آغوش خاک، آرام مي گيرد، اما قربانيان زلزله طلاق، به يک ناآرامي و بي قراري مدام دچار مي شوند. بچه هاي يتيم زلزله خانه ها، در پناه محبت جامعه قرار مي گيرند اما فرزندان طلاق در نگاه جامعه هم – متأسفانه – مهربان نگاه نمي شوند، آمار بزهکاري ها هم نشان مي دهد، لشکر ناهنجاري ها و بزهکاري ها از ميان فرزندان طلاق، بيش از ديگران عضوگيري مي کند و ... فکر مي کنم، بايد تصميم سازان و تصميم گيران، براي مقابله با اين زلزله اجتماعي تدبيري بينديشند و با مقاوم سازي بناي خانواده و کاهش طلاق، آسيب هاي زلزله را کاهش دهند. خدا کند، چنين شود!