به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، نیویورک تایمز در تحليلي به قلم شریل سندبرگ٬ مدیر اجرایی فیس بوک٬ و آدام گرنت(ترجمه: مرمر مشفقی) نوشت: سالها قبل وقتی سریال «سپر» (شیلد) تولید می شد، گِلِن ماتزارا (تهیه کننده سریال)  متوجه شد که دو نویسنده جوان زن ، در طول جلسه هایی که برای طرح داستان بود ساکت هستند. او آنها را به کناری کشید و به صحبت کردن بیشتر تشویق کرد. پاسخ آنها به گِلِن این بود:» نگاه کن وقتی که ما صحبت میکنیم چه اتفاقی می افتد » . تقریبا هر بار که آنها لب به سخن گشودند، یا قبل از به اتمام رسیدن صحبتهایشان توسط همکاران مرد قطع میشد یا دعوت به سکوت می شدند. وقتی یکی از آنها ایده خوبی داشت، یکی از نویسندگان مرد وسط حرفش میپرید و آن ایده را ادامه میداد قبل از اینکه بگذارد صحبت زن تمام شود.

این اتفاق ناراحت کننده است اما غیر معمول نیست.همه ما بارها و بارها دیده ایم وقتی یک زن در موقعیت حرفه ای صحبت میکند در واقع مثل این است که روی طناب بند بازی راه میرود. یا به سختی به حرفهایش گوش فرا میدهند یا مورد قضاوت قرار میگیرد که عصبی و پرخاشگر است! در حالیکه یک مرد در موقعیت مشابه صحبت میکند، سرها به منزله تایید ،تکان داده میشود و به تحسین ایده خوبش میپردازند. در نتیجه این اتفاقات٬ زنان به سمت مشارکت کلامی کمتر سوق داده میشوند.

برخی مطالعات جدید، مشاهدات ما را در این زمینه تایید میکنند. مطالعه ای که توسط ویکتوریا ال برسکول ، روانشناس دانشگاه ییل، انجام داده نشان میدهد که سناتورهای مرد دارای قدرت بیشتر٬ مثل پست های دائمی و رهبری، در صحن سنا بیشتر صحبت میکنند تا همکاران مرد در موقعیت پاینتر. اما برای سناتورهای زن قدرت هیچ ارتباطی با زمان سخنرانی ندارد.

پروفسور بروسکول  تصمیم میگیرد این فرضیه را بیازماید که زنان قدرتمند از ترس عقب رانده شدن ساکت میمانند. او از مردان و زنان خبره و کارکشته درخواست میکند که مدیر اجراییشان ،کسی که کم و بیش صحبت میکند، را ارزیابی کنند. مدیران مرد که بیشتر از کارمندانشان صحبت میکنند ده در صد بیشتر از بقیه در رقابت امتیاز آوردند. وقتی مدیر  زن بیشتر سخن میگوید، هم زنان و هم مردان او را با  14 درصد امتیازِ کمتر، تنبیه میکنند. همانطور که این مطالعه و مطالعات دیگر نشان میدهد زنانی که نگران این هستند که «صحبت زیاد» باعث خواهد شد که دوست داشتنی نباشند، پارانوید نیست بکه اغلب حق با آنهاست.

یکی از اعضای گروه ،آدام،  وقتی که الگوی مشابه ای را در مطالعه ای از یک شرکت خدمات بهداشتی و درمانی و مشاوره یک بانک بین المللی به دست آورد بیشتر مایوس شد.وقتی کارمندان مرد ایده ای را به اشتراک میگذارند که برای کار جدید به کار می رود، آنها در ارزیابی جایگاه قابل توجهی پیدا میکنند.اما کارمندان زنی که ایده هایی به همان اندازه با ارزش مطرح مینمایند، هیچ بهبودی در ارزیابی به دست نمیاورند. همینطور هرچقدر کارمند مرد بیشتر صحبت کند، بیشتر احتمال این هست که مدیر از طرحهایش حمایت کند و او را باور داشته باشد.اما وقتی یک زن بیشتر صحبت کند هیچ افزایشی در حمایت و باور توان او مشاهده نشده است.

این وضعیتِ فرار زنان از صحبت کردن ٬ باعث محروم ساختن شرکت ها از ایده های ارزشمند آنها شده و به این ترتیب خود شرکت ها نیز از این بابت متضرر میشوند.

محقق دانشگاه تگزاس، اتان بوریس، هدایت یک آزمایش را برعهده داشت که در آن از تیمی خواسته شده بود که تصمیمات استراتژیکی برای کتابفروشی ها بگیرند. او بصورت رندوم یکی از اعضا را از نقص سیستم فهرست سازی کتاب فروشی ها مطلع کرد و به آن شخص اطلاعاتی درباره آن داد که به راه بهتری برسند. در تحلیلهای مرتبط،  متوجه شد با اینکه زنها با سیستم قدیمی سرو کله زدند و یک سیستم جدید معرفی کردند. سرگروه انها را کم ارزش دید و کمتر احتمال داشت که روی پیشنهاد جدید آنها کار کند. حتی وقتی همه اعضای تیم مطلع شدند که یکی از اعضا اطلاعات اختصاصی داشت که میتوانست به سود گروه باشد پیشنهادات زنان دارای اطلاعات اختصاصی هم به حساب نمیامد.

به نظر میرسد که محیط های کاری نیاز دارند که راهی برای پایان دادن به پیش قضاوتهای بر اساس جنسیت پیدا کنند. درست مثل ارکستری که شنونده نابینا انتخاب کرد و تعداد زنان داخل ارکستر را افزایش داد، سازمانها هم میتوانند تعداد مشارکت کنندگان زن را افزایش دهند و تمرینهایی که کمتر توجه روی گوینده و بیشتر روی موضوع و ایده باشد به کار گیرند. به طور مثال در یک تورنمنت ابداعات، کارمندان پیشنهادات خود را به صورت ناشناس ارائه دهند.متخصصان روی پیشنهادات ارزیابی انجام بدهد، بعد یک ارائه عمومی بدهند و بهترین ایده را انتخاب کنند. البته از آنجایی که بیشتر کارها نمی تواند به صورت ناشناس انجام گیرد. مدیران باید قدمی  جهت تشویق زنان به صحبت کردن و شنیده شدن بردارند.

آقای ماتزارا راه حل هوشمندانه ای ارائه داد تا جوی که باعث میشد دو نویسنده زن خارج از بحث قرار گیرند عوض شود. او به همه نویسنده ها اعلام کرد که قانون قطع نکردن صحبت دیگران وضع کرده است. این قانون به اینصورت  بود که  در زمانی که شخصی مشغول صحبت است ،دیگری حق قطع کردن صحبت او را ندارد. این قانون موثر واقع شد و او بعدها مشاهده کرد که چقدر این قانون بر روی تمام تیم تاثیر گذار بود.

راه حلهای دراز مدت برای فرار از وضعیت کم حرفی زنان، باعث افزایش تعداد زنان در نقشهای مدیریتی است. تحقیقات نشان داده اند که وقتی به مهارت مدیریتی میرسد اگر چه مردها اعتماد به نفس بیشتری دارند زنها رقابت طلب تر هستند. هر چه تعداد زنانی که به رتبه های بالا در یک سازمان میرسند بیشتر باشد، مردم بیشتر به مشارکت و مدیریت زنان عادت می کنند.

وقتی رییس جمهور اوباما اخرین کنفرانس خبری اش را در 2014 گذاشت ٬ یک هشتم گزارشگرها که همه زن بودند را فراخواند. این اتفاق تیتر یک خبری در سراسر جهان شد. اگر یک سیاست مدار تنها به گزارشگران مرد این فرصت را میداد تیتر خبری نمیشد چون یک اتفاق عادی بود.

از آنجایی که 2015 آغاز شده ما میخواهیم بدانیم اگر همه روش اوباما را پیش بگیرند، و حتی المقدور به زنها میدان بدهند، چه اتفاقی می افتد.انجام دادن این کار حتی برای یک یا دوروز، میتواند یک مانع بزرگ برای پیش قضاوتها باشد و اعتراضی به همکارانی که هنوز نمی دانند صحبت کردن در حالی که زن باشی هنوز تا جه اندازه سخت است.

این را امتحان کنیم. امیدواریم همه انجام دهید و تجربیات خود را با ما در فیس بوک یا کامنتها در میان بگذارید.