پايگاه خبري تحليلي «پارس»- کاظم جباريان(کارشناس ارشد مشاوره خانواده)- پسري ۲۰ ساله هستم. دل به دختري بسته ام ولي نمي توانم ابرازش کنم. چه طور علاقه ام را به او نشان دهم؟

 
پاسخ:
برادر عزيزم، در پاسخ شما بايد بگويم که نيازهاي عاطفي از نيازهاي طبيعي هر انساني بعد از بلوغ است خداوند براي اين که انسان ها بتوانند با پيمان زناشويي، يک عمر زندگي کنند و با وجود تفاوت هاي فردي در کنار يکديگر، فراز و نشيب هاي زندگي اعم از شادي و غم، راحتي و سختي را درک کنند و بناي يک خانواده را بنهند، گرايش عاطفي به جنس مخالف را در وجود همه انسان ها قرار داده است. بنابراين دلبستگي شما به يک دختر طبيعي است، اما اين که اين علاقه به جاست يا نا بجا، بستگي به اين دارد که دلايل شما براي ازدواج با دختر مورد علاقه تان چقدر منطقي است.
 
اگر هم کفو هستيد
با توجه به اين که شما 20 ساله هستيد و به دختري علاقه مند شده ايد، بهترين حالت اين است که شما و دختر مورد علاقه تان با هم تناسب داشته باشيد و امکان ازدواج براي هر دويتان فراهم باشد. در اين فرض کافي است خانواده هاي شما با هم آشنا شوند وتحت نظارت آن ها و در قالب خواستگاري، امکان آشنايي بيشتر و رسيدن به تفاهم بين شما و دختر مورد علاقه تان فراهم شود. واضح است که در اين حالت، امکان خوشبخت شدن شما بسيار زياد است.
 
اگر هم کفو نيستيد
شکل ديگر اين است که شما، خودتان هم قبول داريد که شرايط ازدواج با دختر مورد علاقه تان را نداريد به طور مثال، تناسب سني بين شما و دختر مورد علاقه تان وجود ندارد، يا از آن مهم تر از نظر اعتقادي و فرهنگي با هم هماهنگ نيستيد يا در مسائل اقتصادي ، اجتماعي و ... تناسب نداريد. در چنين شرايطي بهتر است که ازدواج انجام نگيرد؛ چراکه نتيجه چنين ازدواج هايي خوشبختي نخواهد بود. در اين حالت ارتباط و آشنايي و دوستي بين شما و دختر مورد علاقه تان به صلاح تان نيست و مي تواند آينده شما و خوشبختي تان را به مخاطره بيندازد به اين دليل که اين گونه ارتباطات باعث ايجاد علاقه شديد و عشق هاي کورکورانه مي شود و در ادامه به شکست هاي عشقي، ارتباط هاي نامناسب، آبروريزي و خيلي اتفاقات ناگوار ديگر منجر خواهد شد.
 
پرهيز از ارتباط هاي دوستانه
با توجه به توضيحاتي که گفته شد، خوب است که در رابطه با موضوع مهم ازدواج، بيشتر مطالعه و شرايط لازم براي موفقيت در آن را با وضعيت خود و طرف مقابل تان بررسي کنيد و در صورت فراهم بودن شرايط، خانواده تان را در جريان امر قرار دهيد و اين تصميم را پيگيري کنيد. بازهم دوستانه توصيه مي کنم از ارتباط با دختر مورد علاقه تان بدون طي اين مسير پرهيز کنيد، چراکه در غير اين صورت، مشکلات زيادي پيش روي تان قرار خواهد گرفت و شناختي که در چنين ارتباط هايي به دست مي آوريد براي موفقيت در زندگي مشترک کافي نيست.

همسرم وقتي عصباني مي شود حتما بايد چيزي را بشکند
محمدباقر ذبيحي(کارشناس ارشد روانشناسي)-
خانمي ۲۰ ساله هستم. ۷ ماه است که ازدواج کرده ام. همسرم وقتي عصباني مي شود حتما بايد چيزي بشکند يا خودش را بزند تا آرام بگيرد. بيشتر زماني اين کار را انجام مي دهد که من متوجه دروغش مي شوم يا از او انتقاد مي کنم. پدرم تعصبي است و اگر از مشکلات ما مطلع شود، مانع زندگي ما مي شود، ولي من همسرم را دوست دارم و به هيچ عنوان نمي خواهم او را از دست بدهم. چه کنم؟
 
پاسخ:
خواهر گرامي، مهم ترين هدف ازدواج، رسيدن به آرامش است و زوج ها بايد آرامش دهنده هاي خوبي براي هم باشند و با رفتارهايشان به يکديگر آرامش بدهند. زماني همسران مي توانند آرامش دهنده خوبي باشند که خودشان انسان هاي آرامي باشند ضمن اين که ازدواج و همسرداري، مهارت هايي مي طلبد که زوجين بايد آن ها را آموزش ببينند.
 
موانع آرامش در زندگي مشترک
2 دليل مي تواند مانع آرامش و خوشبختي در زندگي مشترک شود، اول اين که خود همسران آرام نيستند و شخصيت آرامي ندارند که در اين صورت بايد به يک روانشناس مراجعه کنند و دوم اين که مهارت هاي همسرداري را نياموخته اند. در ضمن اين که شما شوهرتان را دوست داريد، نکته بسيار مثبتي است. با اين حال، مهارت هايي که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد مي تواند به شما در حل مشکل تان کمک کند.
 
به همسرتان آرامش بدهيد
شما بايد سعي کنيد با کارهاي بزرگ و کوچک به شوهرتان آرامش دهيد. اين رفتارها مي تواند شامل محبت، توجه، احترام و ... باشد. يادتان باشد که همزمان با انجام رفتارهاي آرامش دهنده بايد رفتارهايي از قبيل توهين، تحقير، تهديد، فحاشي، سرزنش و ... نداشته باشيد چرا که اين ها نقش آرامشگري شما را از بين مي برند و شايد سر زدن چنين رفتارهاي اشتباهي از سمت شما، باعث شده که همسرتان نتواند عصبانيتش را کنترل کند و دست به کارهاي غير منطقي مانند زدن خود و شکستن اشيا کند.
 
عصباني شدن حق همه انسان هاست، اما نه با توهين و تحقير. هرگاه همسرتان عصباني شد به او کمک کنيد تا احساساتش را بيان کند و شما سعي کنيد شنونده خوبي باشيد؛ براي مثال اگر زماني که او را با ديگران مقايسه مي کنيد، عصباني مي شود بايد سعي کنيد که شوهرتان در آن مواقع اين جمله را به زبان بياورد: «وقتي من را با ديگران مقايسه مي کني من احساس بدي دارم، احساس حقارت مي کنم»
 
انتقاد کنيد، اما اصولي
يکي از مهارت هاي زوجين، تفکر انتقادي است و انتقاد بجا، به موقع و به اندازه مي تواند به بهبود روابط بين شما و شوهرتان منجر شود. انتقاد سالم را بايد در شرايطي که او سرحال و شاداب است، مطرح کنيد و ضمن بيان نکات مثبت شخصيتش، نکته مورد نظرتان را هم مطرح کنيد و از او بخواهيد درباره رفتارش فکر کند و براي بهبودي روابطش با شما، رفتارهاي اشتباهش را اصلاح کند.
 
احساسي تصميم نگيريد
زن و شوهرهايي که بلوغ عقلاني دارند، تنش را جزو مسائل طبيعي مي دانند بنابراين توجه داشته باشيد زماني که مشکلي بين شما و شوهرتان پيش مي آيد، مي توانيد با رفتارهاي عقلاني آن را رفع کنيد.
 
همچنين با توجه به نکته اي که درباره پدرتان گفته ايد، بهتر است از انتقال اين مسائل به پدر، مادر و ديگران تا حد امکان خودداري و تلاش کنيد اين مشکل را خودتان حل کنيد زيرا انتقال اين مسائل ممکن است آسيب هاي زيادي براي شما و آينده زندگي مشترک تان به دنبال داشته باشد.