پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مریم کمالی‌نژاد- حتما دیده‌اید کودکانی را که برای دوستانشان قلدر بازی درمی‌آورند و دیگران را اذیت می‌کنند، به همکلاسی‌هایشان آسیب جسمی می‌رسانند و پنهانی آنها را آزار می‌دهند، جلوی معلم و پدر و مادر می‌ایستند و باز هم پرخاشگری می‌کنند.

 اگر مادر چنين فرزندي هستيد، نگراني و اضطراب شما كاملا قابل درك است. هيچ مادري دلش نمي‌خواهد هر روز بابت قلدري‌هاي فرزندش جوابگوي والدين و اولياي مدرسه باشد. با اين قلدرهاي كوچك چه بايد كرد؟

n00150150-b

1-  قبل از هر چيز بايد ببينيد علت اين رفتارها چيست. شايد پرخاشگري فرزندتان، انتقامجويانه است و شايد همكلاسي‌هايي دارد كه مرموزانه او را آزار مي‌دهند و عصباني مي‌كنند. براي پي بردن به چنين احساسي در كودك بايد محيط خانواده، محيط گفتمان و تعامل سالم باشد، در اين صورت، كودك به خوبي درباره احساساتش صحبت خواهد كرد. او خواهد گفت كه از چه افراد يا رفتارهايي آسيب مي‌بيند. با دقت به حرف‌هاي كودك گوش دهيد. شما از طريق گوش كردن به حرف‌هاي هرچند بي‌مفهوم، داستان‌هاي بي‌سروته و شعرهاي بي‌وزن و قافيه‌اش مي‌توانيد از هيجانات و احساساتش اطلاع پيدا كنيد. اين اطلاعات اولين گام براي كمك به افزايش هوش هيجاني دركودكان است. البته اگر كودكي داريد كه زياد اهل حرف‌زدن نيست، مي‌توانيد او را به نقاشي كشيدن تشويق كنيد و از اين راه به احساسات و نگراني‌هايش پي ببريد. بعد از اين مرحله اگر متوجه شديد كه كساني هستند كه او را پنهاني آزار مي‌دهند، بهتر است كه فرزندتان را از آن اشخاص يا اتفاق‌ها دور كنيد.

2- ممكن است يك خلأ عاطفي او را اذيت مي‌كند، به دنيا آمدن خواهر و برادرهاي كوچك‌تر و ترس از بين رفتن جايگاه قبلي، برخي از كودكان را پرخاشگر مي‌كند. اگر علت اين است، رفتار شما هم 100درصد دخيل است، رفتارتان را دوباره بررسي كنيد.

3- در قدم بعد اسباب‌بازي‌ها و بازي‌هاي خشن و افرادي كه رفتار خشن دارند را از كودكتان دور كنيد. او به سادگي تقليد مي‌كند.

4- علت ديگرش مي‌تواند خودنمايي باشد، همه انسان‌ها نياز به ديده‌شدن و مورد توجه قرار گرفتن دارند. كودكان نيز دوست دارند مركز توجه باشند و گاه براي نشان دادن خودشان و خاص جلوه‌كردن، دست به رفتارهاي قلدرمآبانه مي‌زنند، چون راه ديگري براي جلوه كردن بلد نيستند. اگر فكر مي‌كنيد كودك يا نوجوانتان براي جلب توجه دست به چنين رفتارهايي مي‌زند و براي نشان دادن خودش و خاص شدن، دنبال راه‌حل است، راه‌هاي صحيح را به او نشان دهيد؛ راه‌هاي صحيح ديده‌شدن. آموزش يك مهارت يا تخصص يكي از راه‌حل‌هاي اين مسئله است. بچه‌ها با يادگيري هنر، ورزش يا مهارت‌هاي خاص احساس بهتري نسبت به‌خود خواهند داشت و خودپنداره مثبتي پيدا مي‌كنند و اين وسيله‌اي براي بالا بردن اعتماد به نفس آنها شده و رفتارهاي قلدرمأبانه را كاهش مي‌دهد.

5- اعمال خشونت براي جلوگيري از قلدري، بدترين راه‌حل ممكن است. همانقدر كه مي‌بايست قاطع باشيد، بايد از بروز خشونت و رفتارهاي خشونت‌آميز و پرخاشگرانه دوري كنيد. اين رفتار درست مثل اين است كه براي اينكه كودكتان دست از گاز گرفتن دوستانش بردارد، گازش بگيريد! بنابراين خشونت كلامي و جسمي براي جلوگيري از قلدري كودكان بدترين راه‌حل ممكن است. با اين حال او بايد متوجه ناراحتي شما بشود. بروز ندادن ناراحتي‌تان از نوع عملكرد كودك و تنها اكتفا كردن به اينكه بگوييد از اين رفتارش ناراحت هستيد، او را دچار گيجي مي‌كند. برخي والدين به كودكشان مي‌گويند بسيار ناراحت هستند از اينكه كودك ديگري را گاز گرفته يا به ديگري آسيبي رسانده اما كودك هيچ تفاوتي در نوع رفتار پدر و مادر نمي‌بيند. بهتر است تنبيهات غيربدني براي او درنظر بگيريد. محروميت از ارتباط با كودكان ديگر در يك مدت كوتاه مي‌تواند هم مانع خشونت و قلدري بيشتر شود و هم نوعي تنبيه به‌حساب ‌آيد.

6- دقيق باشيد؛ممكن است قلدري در كنار دست شما اتفاق بيفتد و شما متوجهش نشويد. معلمان و آموزگاران تخمين زده‌اند كه ميزان زورگويي‌ها و قلدري‌هايي كه در مدارس رخ داده حاكي از آن است كه حدود 80درصد اين تهديدها و ارعاب‌ها در مكان‌هايي همچون سالن مدارس و كلاس‌هاي درس و در نزديكي معلم اتفاق مي‌افتد، بدون اينكه معلم از آنها آگاه باشد.

7- به صداهاي بلند و پرخاشگري‌هايش توجه نكنيد. اگر او با داد و بيداد و قلدري به خواسته‌هايش مي‌رسد، مطمئن باشيد كه او هرگز دست از كارش بر نخواهد داشت و قلدري براي او وسيله‌اي براي رسيدن به خواسته‌هايش مي‌شود.

8- به كودكان متذكر شويد كه اگر شاهد رفتارهاي خشونت‌آميز و قلدري بودند، خصوصا در كلاس و مدرسه، به كمك فرد قرباني بشتابند و بهترين راه‌حل اين است كه اين رفتار را به سرعت به اولياي مدرسه گزارش دهند.

9- والديني كه روش تربيتي مستبدانه را انتخاب كرده‌اند بايد بدانند كه كودكاني خشمگين خواهند داشت. اين والدين بسيار پرتوقع هستند، پيام‌هاي كلامي يك‌جانبه و بدون هيچ‌گونه محتواي عاطفي دارند، كمترين مهرورزي را نسبت به كودكان خود نشان مي‌دهند با اين استدلال كه كودك با محبت زيادي لوس مي‌شود و اغلب نسبت به تلاش‌هاي كودكان براي جلب حمايت و توجه بي‌تفاوتند. اين والدين، تأييد، همدلي و همدردي اندكي را نسبت به فرزندان خود ابراز و براي كنترل كودكان خود از شيوه‌هاي ايجاد ترس استفاده مي‌كنند. هيچ‌گونه تفاهمي بين والدين مستبد و فرزندانشان وجود ندارد. كودكان چنين والديني علاوه بر خشمگيني و پرخاشگري، در ارتباط با همسالان خود دچار مشكل هستند.

10- آرام باشيد و قاطع. شما با حفظ آرامش خود- اگر چه ظاهري- در شرايط بحراني و پيش‌آمدها مي‌توانيد الگوي مناسبي براي كودكتان باشيد. زماني كه والدين هنگام رانندگي با عصبانيت، ديگر رانندگان را مورد انواع خشونت‌هاي كلامي و حتي فيزيكي قرار مي‌دهند، نبايد توقع داشت كه كودك همين رفتار را در ارتباط با دوستان و همكلاسي‌هايش تكرار نكند. كودكان مي‌بينند و تكرار مي‌كنند.

11- راه‌هاي بروز عصبانيت و خشم را برايش شرح دهيد. بعضي از كودكان كنترل خشم ندارند و نمي‌دانند چگونه بايد خشم خود را مديريت كنند. به او بگوييد كه وقتي عصباني ا‌ست با كلمات، عصبانيتش را عنوان كند نه با حركات خشن. مثلا بگويد: «عصباني هستم» و با اين جمله ديگران را متوجه ناراحتي و خشمش كند. به او بگوييد: «مي‌دانم دوست‌ات تو را عصباني كرده، اما نبايد او را بزني، پس وقتي عصباني مي‌شوي چه كار ديگري مي‌تواني بكني؟» اگر كودك شما ايده‌اي در مورد راه‌حل مناسب ندارد چند گزينه در اختيار او قرار دهيد. متخصصين در زمينه مديريت عصبانيت، توصيه مي‌كنند كه در چنين شرايطي به كودك خود بگوييد اول شكم، آرواره و مُچ دست‌هايش را چك كند و ببيند كه آيا آنها سالم هستند، سپس يك نفس عميق بكشد تا عصبانيت را از بدن خود بيرون كند و همچنين احساس بهتري از به دست آوردن مجدد كنترل خودش پيدا كند. آنگاه به كودك خود كمك كنيد تا با صداي بلند و محكم درباره عصبانيتش حرف بزند. او مي‌تواند با يك جمله شبيه به اين حرفش را آغاز كند؛ «وقتي داد مي‌زنم و عصباني مي‌شوم...». كودكان بايد بدانند كه عصباني شدن طبيعي است اما فقط تا جايي كه به ديگران به اين خاطر آزار و آسيب نرسانند.

12- حتي يك لبخند كوچك شما، حين تماشاي قلدري‌هاي كودكان مي‌تواند نقش تقويت‌كننده داشته باشد، بنابراين مواظب باشيد كه اگرچه ممكن است مداخله مستقيم در قلدري نداشته باشيد اما با سكوت، لبخند و بي‌تفاوتي او را در قلدربازي‌هايش ياري نكنيد.

13- مهارت‌هاي اجتماعي و دوست‌يابي را به كودكتان بياموزيد و اعتماد به نفسش را تقويت كنيد. نوازش كردن را به او بياموزيد. وقتي حركتي پرخاشگرانه از او سر مي‌زند، به كودكي حمله مي‌كند يا كسي را گاز مي‌گيرد و... كنارش باشيد، تنهايش نگذاريد، حركاتش را اصلاح كنيد.

14- عواقب رفتارش و رنجي كه به‌خاطر رفتار و خشونت او نصيب ديگران مي‌شود را برايش تشريح كنيد. اين دقيقا همان چيزي‌ است كه به وسيله تقويت هوش هيجاني به‌دست مي‌آيد. رفتارهايش را برايش توضيح دهيد، مثلا بگوييد: «تو از دست دوست‌ات عصباني هستي چون اسباب‌بازي‌هايت را گرفت». احساس همدلي و همراهي با كودك باعث مي‌شود كه كمتر به سمت خشونت سوق پيدا كند.

دختران قلدر، پسران قلدر
قلدري مجموعه رفتار، گفتار و حركاتي ا‌ست كه با قصد آزار دادن و آسيب رساندن به ديگران، تكرار مي‌شود. قلدري يك رفتار شايع است و مي‌تواند به 3 شكل كلامي، جسمي و رواني بروز كند. تحقيقات نشان مي‌دهند كه عده زيادي از كودكان يا قلدرند يا قرباني قلدري و در نتيجه به شكلي اين سوءرفتار را در طول زندگي‌شان تجربه مي‌كنند. اين مسئله بر عزت نفس و سلامت روان هر دو طيف قلدر و قرباني تأثير منفي مي‌گذارد و در شرايط بحراني به ترك تحصيل، افسردگي، عزت نفس پايين و اعتياد منتهي مي‌شود.

بين پسران، قلدري جسمي مرسوم است؛ لگد‌زدن، هل‌دادن، كتك‌زدن اما ميان دختران قلدري غيركلامي يا هيجاني و غيرمستقيم بيشتر ديده مي‌شود. دختران قلدري‌شان را در قالب شايعه‌پراكني و مسموم كردن ذهن ديگران بروز مي‌دهند و با اين رفتارشان باعث طردشدن فرد قرباني مي‌شوند. دختران معمولا تنها براي هم‌جنس‌هاي خود قلدري مي‌كنند اما قلدري پسران شامل حال هر دو گروه دختر و پسر مي‌شود.

چرا قلدري؟
اين سوءرفتار زماني بروز مي‌كند كه محيط خانواده يا مدرسه به واسطه وجود مشكلات تعاملي ميان كودك و والدين، مدرسه يا گروه دوستان، مناسب انجام چنين رفتارهايي باشد. پژوهش‌ها نشان مي‌دهند نوجواناني كه هوش هيجاني پايين‌تري دارند، نسبت به ديگران رفتارهاي قلدرانه بيشتري از خود نشان مي‌دهند. هوش هيجاني نوعي از هوش است كه شامل شناخت احساسات و استفاده از آن براي گرفتن تصميم‌هاي درست و مناسب زندگي مي‌شود. اينكه كودك بتواند خلق و خو و وضعيت رواني خود را كنترل كند، اگر متحمل شكست شد، دوباره براي خود هدف‌سازي كرده و ايجاد انگيزه كند و مهم‌تر از همه اينكه بتواند از احساسات افراد پيرامون خود، آگاهي پيدا كرده و با آنها خوب تا كند، نشان‌دهنده برخورداري فرد از هوش هيجاني مناسب است. هوش هيجاني به كودكان كمك مي‌كند تا در موقعيت‌هاي تهديد‌كننده و خطرناك، عكس‌العمل مناسب‌تري براي نجات خود انجام دهند. همچنين با كمك هوش هيجاني مي‌توانند به ريشه‌هاي غم و شادي در خود پي ببرند و آن را مديريت كنند. خبر خوب اينكه هوش هيجاني يك مسئله ذاتي و غيرقابل آموزش نيست بلكه مهارتي ا‌ست كه مي‌توان آن را به كودكان آموزش داد.