عطش و علاقه جوامع غربى به زندگى خصوصى و سكس افراد مشهور يكى از موضوعات جذاب براى محققين بوده، خصوصا كه فرض ميشه اين جوامع درگير عقده ى جنسى (از جنس عقده ى رايج در جوامعى كه سكس "تابو" است) نيستند. علاوه بر جنبه هاى شهودى ماجرا (جذابيت طبيعى همه ى امور مربوط به سلبريتيها در كنار جذابيت موضوعات جنسى، و هم افزايى اين دو در ماجراهاى سكسى سلبريتيها)، نظريه هاى ديگرى هم مطرح شده اند كه جالب توجهند. چند نمونه:

1. افشاء چنين تصويرهايى از سلبريتيها، خواه داوطلبانه يا با تعرض به حريم خصوصى سوژه، يك درام تمام عيار و جذاب رو رقم ميزنه: تبعات و پيامدها، مصاحبه ها و پى گيريها، و كلا تلاش جمعى براى كشف اخلاقى "درست" از "غلط"، جنبه ى دراماتيك و جذابى به كل اين ماجرا ميده.

2. برهنگى سلبريتيها نه يك كالاى ارزان قيمت، كه يك كالاى بسيار ارزشمند تلقى ميشه. هزينه ى زيادى براى مشهور كردن سلبريتى ها خرج ميشه تا از اين شهرت به عنوان يك ابزار "خلق ارزش" استفاده بشه. بازى "قايم موشك" سلبريتيها با ژورناليستها سر مسائل خصوصى، كه در نمونه هاى متعدد ظاهرا خلاف ميل سلبريتى ولى واقعا طبق يك برنامه ى تبليغاتى بوده، بخشى از جريانى است كه هم شهرت آفرينى ميكنه و هم از شهرت براى پول درآوردن استفاده ميكنه.

3. افشاء خصوصى ترين مسائل سلبريتيها، نماد توان عامّه در دسترسى به پنهان ترين جنبه هاى زندگى صاحبان انواع قدرت در جامعه است. در اينجا فرقى نداره كه با سلبريتى هنرى طرف هستيم يا با سلبريتى سياسى يا اقتصادى: هدف اينه كه اثبات بشه قدرت نميتونه "پنهان كار" باشه.

4. انتشار عكس برهنه دمى مور در دوران باردارى اش بر روى جلد مجله vanity fairدر سال 1991 (با عنوان: More Demi Moore)، يك نقطه ى عطف در تقاضا از سلبريتيها براى برهنه شدن بوده: پديده اى به اسم "فرهنگ استريپ تيز" كه خودش رو تحميل ميكنه، كه ميگه يا خودتان برهنه شويد يا به زور برهنه مى شويد. يعنى دست اندازى به حريم خصوصى سلبريتيها، نوعى تنبيه اجتماعى براى اونهايى است كه داوطلبانه برهنه نمى شوند.

5. سلبريتيهاى هنرهاى تصويرى، ابژه هاى ميل و طلب [جنسى] مردم شده اند: همان ابژه اى كه قدرت فراطبيعى بهش منتسب ميشه و نقش "فتيش" رو بازى ميكنه. يكى از مشخصه هاى فتيش، جاذبه و دافعه ى همزمان اون براى مخاطبه: ميل مخاطب به نزديكى و دورى همزمان به فتيش، اميد و هراس همزمان. بازى قدرت با ابژه ى قدرت، بازى جذابى است.

6. جامعه مدرن در عين اينكه "نمادهاى دسترس ناپذير" رو توليد ميكنه، تحمل اين رو هم نداره كه اونها دور از دسترس بمانند. اين اجرام آسمانى بايد زمينى بشوند. ساده ترين راه زمينى كردن آنها هم تلاش براى نمايش زمينى ترين جنبه هاى زندگى آنهاست: نمايش اينكه او هم يك نفر مثل همه است، با همان رفتارها و شاديها و دغدغه ها و اضطراب هاى همه ى مردم.