پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی اصغر همایون- رصد، در خبرها آمده است که ۵۰ درصد دختران ایرانی در طول عمر خود آزار جنسی را تجربه می کنند. آمار اگرچه در نگاه اول بسیار تکان دهنده است لکن ابتدا می بایست منظور از «آزار جنسی» مشخص شود؛ اگر مراد از آن، بالاترین نوع آزار یعنی تجاوز باشد، مشخص است که چنین آماری نادرست بوده و حتی با نگاهی کوتاه و گذرا به اطراف خود، می توان نادرستی آن را اذعان کرد. در این میان اما معنای وسیع تری از آزار جنسی وجود دارد که شامل آزارهای کلامی (که شامل داستان ها، شوخی ها و طنزهای جنسی، پرسیدن سؤالاتی در مورد زندگی شخصی یا جنسی فرد و یا پیشنهاد برای ادامه ارتباط در خارج از فضای آشنائی می شود)، آزارهای چشمی (شامل: نگاه های هیز و شهوت آلود، چشم چرانی و چشمک زدن) و آزارهای فیزیکی (شامل: لمس کردن نامناسب بدن و دست، نزدیک شدن زیاد به زن در حین کار، برخورد جنسی با زور می شود. حال اگر مراد از «آزار جنسی» در این آمار، این معنای از آزار باشد، تصدیق آن دور از ذهن نیست؛ و حتی شاید بتوان گفت این آمار کمی هم خوش بینانه است.

تشکیک در صحت و سقم آمار اما مشکل را حل نمی کند؛ زیرا اصل مسأله واقعیت دارد و لو با چند درصد بالا و پائین.

آزار پسران!
نکته ای که در این آمارها معمولا مورد غفلت یا تغافل قرار می گیرد، نرخ بالای آزار جنسی پسران است. در کشورهای مختلف جهان، دختران همواره آسیب پذیری بیشتری را نسبت به پسران در رابطه با نرخ تجاوز جنسی دارند. به عنوان مثال در آماری که وزارت دفاع آمریکا در هفته اول اردیبهشت ماه امسال منتشر کرد زنانی که در ارتش این کشور مورد خشونت جنسی (اعم از تجاوز و غیر آن) قرار گرفته اند ۱۹ نفر در هر هزار نفر بوده است، در حالی که این نرخ در مورد مردان، هفت دهم نفر در هزار نفر می باشد. اما در جامعه آمریکا نیز باز مردان، آسیب پذیری کمتری نسبت به زنان دارند. طبق آمار منتشره، یک چهارم دختران آمریکائی پیش از رسیدن به سن قانونی (۱۸ سال) مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، درحالی که این نسبت در رابطه با پسران آمریکائی، یک هفتم است. آمارهای منتشره در کشورهای دیگر مانند بلژیک، پاکستان و انگلیس نیز نشان دهنده همین امر است. البته با توجه به مخفی ماندن بسیاری از جرائم جنسی و شرم خانواده ها از پیگیری آن ها (حتی در جوامع پیشرفته، به اذعان کارشناسان آن ها)، این آمارها آنچنان هم دقیق نیست و به نظر می رسد نرخ واقعی خشونت های جنسی در تمام کشورها، بیش از نرخ اعلام شده باشد؛ لکن نکته غیر قابل خدشه، پائین تر بودن نرخ خشونت جنسی علیه مردان به نسبت زنان است.

در کشور ما اما هیچ گاه آمار دقیق و درستی از این امر انتشار نیافته است و لذا نمی توان قضاوت دقیقی در این رابطه داشت؛ اما مشاهدات عینی و صحبت های کارشناسان کودک و روان شناسان، نشان از پدیده ای خاص در جامعه ایران دارد که شاید در کشورهای دیگری به سختی بتوان همانندی برای آن یافت: بالاتر بودن نرخ خشونت های جنسی علیه پسران در مقایسه با دختران. یکی از کسانی که به شدت بر این امر اصرار دارد، دکتر شیوا دولت آبادی، متخصص کودکان است.

یک شبه هیچ چیز درست نمی شود
پیش از بیان راه حل برای این مسأله، باید این امر را مد نظر داشت که این مشکل یک شبه به وجود نیامده است تا بتوان یک شبه هم آن را حل کرد. بنابراین تمام این راه حل ها، ناظر به حل اساسی مسأله در دراز مدت است، اگرچه در کوتاه مدت هم اقداماتی صرفا «پیشگیرانه» می توان انجام داد، لکن راه حل اساسی آن، زمان می برد.

اما چند راه حل:
آموزش به کودکان و نوجوانان: راه حلی که هم اکنون در کشورهایی نظیر آلمان بدان عمل می شود، آموزش غیر مستقیم روش های مقابله با آزارهای جنسی به کودکان در مهد کودک هاست. این امر با توجه به نرخ بالای خشونت های جنسی علیه کودکان، اهمیت مضاعف می یابد. هم چنین لازم است در مدارس راهنمائی و دبیرستان ها نیز دروسی به عنوان آشنائی با مسائل جنسی تدریس شوند. مطمئن باشید که اصطلاحا باز شدن چشم و گوش فرزندانمان در محیط امن خانواده و مدرسه و آشنایی با خطراتی که آینده آن ها و شاید نسل های بعد از آنان را به خطر می اندازد، به مراتب بهتر از باز شدن همان چشم و گوش به وسیله فیلم ها و کلیپ های مستهجنی است که تنها با یک اشاره از موبایلی به موبایل دیگر منتقل شده و به محض ورود به منزل هم پاک می شوند!
تسهیل اقتصادی برای ازدواج دائم: یکی از عوامل انجام خشونت جنسی، ارضا نشدن جنسی فاعل از طرق متداول و مشروع است. بنابراین واضح است که یک فرد متأهل که به لحاظ جنسی به راحتی ارضا می شود، در شرایط عادی، هیچ گاه خطرات تجاوز به دیگری را به جان نمی خرد. هم چنین خیلی واضح تر! است که ایجاد مراکز و همایش های متعدد تسهیل ازدواج، مادامی که مقدار درآمد یک خانواده معمولی بیش از مخارج آن بوده و تأمین هزینه تشکیل یک زندگی متوسط از عهده بسیاری خارج باشد، بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه است.

آموزش های فرهنگی برای ازدواج دائم: 
وقتی با تبلیغات متعدد تلویزیونی و حرکت هماهنگ رسانه ها، می توان نکشیدن سیگار در محافل عمومی و بستن کمربند ایمنی در جاده ها را فرهنگ سازی کرد، پس حتما می توان ازدواج آسان را نیز به عنوان یک فرهنگ وارد خانواده ها نمود.
تقنین مجازات های سخت برای آزار دهندگان: طبیعی است که با بالا رفتن هزینه خشونت جنسی، افراد کمتری اقدام به انجام آن می کنند.

جداسازی حداکثری محیط کاری و تحصیلی مردان و زنان: 
اینکه دانش آموزان پسر  و دختر در تمامی دوران تحصیلشان از یکدیگر جدا بوده و به یکباره پس از قبولی در کنکور و در زمان اوج تمایلات جنسی، در یک محیط به تحصیل ادامه دهند، به نظر نمی رسد کار چندان خردمندانه ای باشد! جداسازی محیط کار زنان و مردان نیز در اماکنی که امکان پذیر است، با کمک به کم کردن ارتباط بین دو جنس مخالف، موجب کم شدن آزارهای جنسی نیز می شود.

اختصاص فیلترینگ به سایت های مستهجن: 
فیلترینگ همزمان سایت های مستهجن و سایت های اجتماعی و سیاسی، موجب افزایش استفاده از فیلترشکن در جامعه و به تبع آن، از بین رفتن قبح استفاده از آن شده است. بسیاری از افراد در پوشش استفاده از شبکه های اجتماعی و سایت های خبری فیلترشده، اقدام به بازدید از سایت های مستهجن می کنند. اما وقتی تنها سایت های مستهجن فیلتر باشند، دیگر کسی نمی تواند با غرور از استفاده از مرغوب ترین فیلترشکن های موجود در بازار سخن بگوید. هم چنین به راحتی می توان با فروشندگان فیلترشکن ها نیز برخورد قضائی و انتظامی انجام داد.

ترویج معنویت در جامعه: 
احتمالا همه می دانند که نشان دادن یک سریال که موجب تبلیغ غیر مستقیم جریان معنویت در جامعه شود، خیلی اثرگذارتر از تبلیغ مستقیم آن است. همین!