به گزارش پارس به نقل از جام جم، همه می دانند مضمون این بیت، نام حیواناتی است که هرساله در تقویم ما دیده می شود یا از گذشته در فرهنگ شفاهی ما وجود داشته و هرکدام از این حیوانات برای ما به نمادی خاص در آن سال تبدیل شده است.

مثلا برخی گذشتگان معتقد بودند، سالی که به نام موش است، خصوصیات موش را در طالع و سرنوشت نوزاد متولد آن سال یا روابط اجتماعی افراد در رفاه یا قحطی های آن سال حاکم و موثر می کند و سالی که به اسم سگ بوده، درنده خویی آن حیوان (بنابر اعتقاد عامه) بر مقدرات مردمان آن سال حاکم می شده است.

با آنچه گفته شد، موضوع زمانی جالب تر می شود که بدانیم این نامگذاری هرگز در فرهنگ ایرانی ریشه نداشته و از گاه شماری دوازده حیوان چینی اویغوری شکل گرفته و در طول هفت قرنی که از یورش مغول به ایران می گذرد هنوز رایج است، هرچند طی این چند سده همواره به یک شکل نبوده و در دوره های مختلف، تغییراتی نیز در آن پدید آمده است.

داستان ورود سالشمار حیوانی به ایران

درباره روند ورود این سالشمار به ایران دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. دکتر عبدالکریم گلشنی، استاد تاریخ تمدن اسلامی دانشگاه تهران، غلامان ترک را آورندگان این سالشمار به ایران می داند و می گوید: این سالشمار سابقه ایرانی ندارد و از ترکستان و شمال چین نشأت گرفته و بیشتر ساکنان دشت قبچاق عامل ورود آن به ایران زمین بوده اند. این نام ها بر مبنای صورت های فلکی طالع بینی بوده و براساس دوازده حیوان که در صورت های فلکی به آن تشبیه می کردند نامگذاری صورت گرفته است.

وی ورود این اسامی را از زمان سلجوقیان و غزنویان می داند و می افزاید: ورود اولین فرهنگ قبایل ترک به کشور منشأ اسامی حیوانات در سالشمار بوده و قطعا می توان گفت در فرهنگ ایرانی، آیین زرتشت و در آیین مانویت نامی از سال ها به نام حیوانات دیده نمی شود. حتی در تعالیم مهرپرستی نمی توان برای آن تاریخی یافت. در کتاب « نوروزنامه» اثر خیام نیز نشانی از آن دیده نمی شود و این ها حاکی از این موضوع است که این نوع نامگذاری در فرهنگ ایرانی سابقه ای نداشته است.

به گفته این پژوهشگر به استنادی این سالشمار ابتدا به وسیله غلامان ترک که از ترکستان به اسارت گرفته می شدند وارد ایران شده است.

دکتر گلشنی می افزاید: اگر نگاهی به منابع سده دوم و سوم بیندازیم، می بینیم که اشارتی به این سالشمار داشته اند که این فرهنگ برای اقوام ترک بوده که در ماوراءالنهر می زیستند.

وی در پاسخ به این پرسش که از چه زمانی این تقویم به فرهنگ ایرانی وارد شده است، می گوید: در زیج (تقویم) جلالی اثری از این نامگذاری نیست و می توان نتیجه گرفت از دوره صفویه به این موضوع اقبال بسیاری نشان داده شده است. با مطالعه در تاریخ به این موضوع پی می بریم که نفوذ و ترویج تقویم دوازده حیوانی ترکان در فرهنگ و ادب ایران زمین از اثرات حمله مغول و تشکیل سلسله های ایلخانی در ایران است، زیرا همان طور که در زیج ایلخانی خواجه نصیرالدین طوسی ملاحظه می کنیم: « تاریخی که پادشاهان ما به کار می برند تاریخ ختائیان و ترکستان است» یا در شرح بیرجندی بررسی فصل خواجه نصیرالدین طوسی و همچنین تشریح آن شرح از سوی ملامظفرمنجم می خوانیم: « … به فرمان هولاکو قاعده استخراج تاریخ مذکوره را در تاریخ قلمی نمود و… در ایران متداول شد» .

دکتر ذبیح الله صفا نیز در بخشی از کتاب « تاریخ ادبیات ایران» این مطلب را چنین بیان می کند: « هرچه برعمر حکومت مغولان در ایران بیشترگذشت، این نفوذ بیشتر شد، چنان که حتی طرز گاه شماری آنان که مبنی برتصور دوری در سنین و تسمیه آنها به اسامی حیوانات بود درایران متداول شد. »

بی شک ملل مختلف نمادهای خاصی برای استقبال از سال جدید خود دارند که این نمادها تحت تاثیر عوامل مختلف به کشورها و فرهنگ های دیگر راه می یابد. حال جای این پرسش باقی است که نخستین بار از چه زمانی سالشمار حیوانی جای خود را در میان مردم ایران باز کرد.

استیلای مغولان بر فرهنگ ایرانی

محمدرضا صیاد، استاد دانشگاه، پژوهشگر و پیشکسوت تقویم و رویت هلال ماه در این باره می گوید: تقویم ترکی مغولی از حدود قرن هفتم هجری قمری یعنی پس از استیلای مغول بر ایران، به تقویم ایرانیان راه یافت. این تقویم از نوع شمسی قمری است، به این معنی که سال و ماه های آن قمری است. ۱۲ ماه قمری این تقویم در ترکی به ترتیب و با معنای: ماه اول، ماه دوم و… نامیده می شود. این تقویم دارای دوره دوازده ساله حیوانی است که اسامی معادل فارسی سال های آن به ترتیب عبارتند از: موش، گاو، پلنگ، خرگوش، نهنگ، مار، اسب، گوسفند، میمون، مرغ، سگ و خوک.

وی می افزاید: در ایران، استفاده از این تقویم در دوره صفویه (۹۰۷ تا ۱۱۳۵ هجری قمری) متداول شد.

از آن زمان تا اواسط قرن سیزدهم هجری قمری که جایگزین تقویم جلالی شد بیشتر در امور دولتی و شرح وقایع تاریخی، در کنار تقویم های هجری قمری، جلالی و… استفاده می شد. سال ۱۳۲۹ هجری قمری (مطابق ۱۲۸۹ هجری خورشیدی برجی) ، تقویم شمسی برجی به جای این تقویم رایج شد. سرانجام سال ۱۳۰۴ هجری شمسی که تقویم هجری شمسی به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد به طور صریح استفاده از سال های دوره دوازده ساله حیوانی منسوخ شد.

به گفته این پژوهشگر، با توجه به این که دوره مغول در ایران دوره تزلزل روحی و اخلاقی بود، یأس، ناامیدی و حرمان بر همه مسائل سایه افکنده بود و مردم خود را اسیر دست سرنوشت حس می کردند و برای نجات و رهایی از دست ناملایمات و آگاهی از آینده و برای پیش بینی لازم، به احوال و احکام نجوم و تفأل متوسل می شدند و بخصوص حکام و زمامداران وقت یعنی پادشاهان مغول نیز بنا به اقتضای محیط اولیه خودشان که غرق خرافات بودند اعتقاد به نحس و سعد ایام و ساعات داشتند. به همین دلیل بازار پیشگویان پر رونق بود و متاعشان خریدار داشت. از این رو این قبیل مسائل روز به روز در فرهنگ عامه برای خود جایی باز می کرد. منجمان عصر ضمن این که همتشان معطوف اسطرلاب، زیج و استخراج تقویم بوده، احکام نجومی را نیز در کنار و حاشیه آن می آوردند و ارتباط هر فردی را با روزها، ماه ها و سال ها در نظر می گرفتند و پیشگویی هایی درباره آنان می کردند.

آغاز واردات چینی از قرن هشتم هجری

موضوع سالشمار و اسامی یک حیوان بر هر سال به همین جا ختم نمی شود و ظاهرا تاریخ آن به داستان ها و افسانه های بودایی هم برمی گردد.

توضیح بیشتر این موضوع را از زبان احمد ابومحبوب، منتقد و استاد دانشگاه می خوانید: ریشه و خاستگاه این گاه شماری و علت تأثیرگذاری این دوازده حیوان خاص بر سرنوشت زمین و انسان، به یک افسانه کهن بودایی بازمی گردد: بودا در آغاز سال نو تمامی حیوانات را فراخواند، اما از میان حیوانات، تنها دوازده حیوان دعوت بودا را جدی گرفتند و به محضر او رفتند. این دوازده حیوان عبارت بودند از: موش، گاو، پلنگ، گربه، نهنگ، مار، اسب، بز، میمون، خروس، سگ و خوک و از آن پس بودا مقدر کرد سرنوشت انسان و جهان، فقط به دست این دوازده حیوان باشد و هریک از این حیوانات در هر سال یکی پس از دیگری پدیدار شوند و مقدرات کائنات و سرنوشت جهان را در دست بگیرند.

ابومحبوب ادامه می دهد: در روایت ایرانی فهرست این حیوانات دستخوش تغییراتی شده است. در سایر کشور های فارسی زبان مانند افغانستان و تاجیکستان نیز این سالشمار دیده می شود و حتی می توان گفت این موضوع جنبه جهانی پیدا کرده و در کشورهای دیگر هم آن را به کار می برند.

وی با این جمله که این سالشمار فرهنگ وارداتی از چین است، تأکید می کند: تقویم حیوانی مرتبط با چین بوده و به فرهنگ ایران وارد شده است. نام ماه های ایرانی نام های ایزدی و آسمانی است و ماه های فروردین، اردیبهشت، خرداد و ماه های دیگر نام ایزدان است.

عسکر بهرامی، پژوهشگر فرهنگ و زبان های باستانی و عضو هیات علمی دایره المعارف بزرگ اسلامی نیز درباره این سالشمار در متون تاریخی و ادبی می گوید: در اکثر متون و منابع تاریخی ایران وقایع تاریخی با تقویم هجری قمری ثبت می شده و اسامی روزها، ماه ها و سال های دیگر نیز آورده شده و اثری از این نوع گاهشمار در آثار قبل از قرن هشتم هجری دیده نمی شود.

وی افزود: این تقویم که هم اکنون در ایران تا حدودی معمول شده است، تقویم دوازده حیوانی ترکان است که یک دوره دوازده ساله را تشکیل می دهد. به تحقیق معلوم شده است اصل اسامی ترکی است و بعدها اعراب و فارسی زبانان این تقویم را در آثارشان به کار برده اند.

با آنچه گفته شد، تقویم دوازده حیوانی ترکان از زمان تسلط مغول بر ایران بنا به عللی که یادآور شدیم در ایران رایج و خصوصیات مربوط به آن در فرهنگ عامه نمودار شد و مورخان ایرانی نیز در ثبت تاریخ وقایع آن را به کار بردند و عمل هر کس به نحوی خواه ناخواه در رواج آن موثر افتاد و تا سال ۱۳۰۴ هجری شمسی نقش آن در متون ادبی و تاریخی مشهود است.

از سال ۱۳۰۴ که تقویم ایران اصلاح می شود، در اسامی ماه ها، بروج دوازده گانه جای خود را به ماه های زرتشتی باستانی می دهد و استعمال آن تقویم در متون ادبی و تاریخی منسوخ می شود؛ اما به علت داشتن ریشه عمیق در فرهنگ عامه مردم هنوز سینه به سینه نقل می شود. بیشتر در مواقع تحویل سال مورد توجه خاص و عام است که بدانند اسم سال آینده چیست و به چه حیوانی تعلق دارد تا با پیشگویی هایی که می شود در اوضاع سیاسی و اجتماعی آینده نظر کنند.

البته درباره این که این طرز تفکر خوب است یا بد نمی توان اظهارنظر کرد، ولی کاش پژوهشگران، استادان و اسطوره شناسان در سال های اخیر تلاش می کردند سنت های اصیل ایران باستان را دوباره احیا کنند تا نوروز ایرانی معنای خود را با تمدن کهن سرزمین پارس بشناسد و همه ما سال آینده را که سال اسب است سالی شتابزده و تندرو ندانیم.