به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران، انسان به سبب آنکه موجودی اجتماعی است نمی تواند خود را از روابط با دیگران بی نیاز ببیند. لذا دوست دارد تا بهترین و بیشترین روابط را با دیگران داشته باشد تا از نظر عاطفی و آرامشی به نیازهای خود پاسخ مناسبی بدهد.

بهترین روابط که می توان با دیگران داشت در اشکال گوناگون دسته بندی می شود که یکی از مهم ترین آنها، دوستی در قالب صداقت و راستی است که به آن در تعبیر عربی صداقت می گویند.

اما چگونه بتوانیم دوستانی صدیق و راست کردار و راست گفتار پیدا کنیم؟ این پرسشی است که بسیاری از مردم بویژه نوجوانان و جوانان می پرسند؛ زیرا در دوره جوانی و نوجوانی که دوره شکل گیری شخصیت انسان است، تقلید از دیگران و به تعبیر امام صادق (ع) عبودیت و بندگی نقش اساسی بازی می کند و اگر دوستان صدیق و راستینی نداشته باشند ممکن است دچار گمراهی و تقلید از رفتارهای نابهنجار گردند و آینده خود را تباه سازند. نویسنده با مراجعه به آموزه های اخلاقی امام حسن عسکری (ع) بر آن است تا دیدگاه آن حضرت را در انتخاب دوست راستین تبیین کند.

انتخاب دوستان راستین

یکی از مهم ترین فضایل اخلاقی که عقل و شریعت بر آن تاکید داشته و آن را کلید اصلی فضایل اخلاقی دیگر دانسته است، فضیلت صداقت و راستی است. صداقت به معنای مطابقت و هماهنگى گفتار با اعتقاد باطنى و نیز مخبرعنه است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۴۷۸، « صدق» ) که نقیض کذب و دروغ است. (ترتیب العین، ج ۲، ص ۹۷۷، « صدق» . )

در آیات قرآنی با تعابیر گوناگون و بهره گیری از واژگانی چند، بر اصل صداقت تاکید شده است. از جمله خداوند در سوره احزاب بر گفتار « سدید» یعنى صواب و خالى از هر شائبه دروغ و لغو تاکید می کند، گفتاری استوار که موافقت ظاهر با باطن را به همراه دارد. (احزاب، آیه ۷۰؛ و نیز مجمع البیان، ج ۷-۸، ص ۵۸۴)

اینکه انسان لسان صدق داشته باشد امر بسیار مطلوبی از نظر همه پیامبران و اولیای الهی است. انسانی که این گونه است از خود نام نیک به جا می گذارد و در آینده نیز مردم به نیکی از او یاد می کنند. (شعراء، آیه ۸۴؛ و نیز مجمع البیان، ج ۵-۶، ص ۷۹۹)

البته صداقت اگر به شکل ملکه در آید بسیار مهم و اساسی است. « صدّیق» با تشدید یاء صیغه مبالغه و احتمالاً اشاره به حدّ اعلاى صدق و راستگویى است. از نظر قرآن کسی می تواند به مقام نبوت برسد که صدیق شده و صداقت ملکه او شده باشد؛ زیرا ملاک امر نبوّت، صدق و صداقت، در این مرتبه است و تصدیق کننده آیات و معجزات الهى سزاوار است که چنین باشد. (مریم، آیات ۴۱ و ۵۶؛ نیز روح المعانى، ج ۹، جزء ۱۶، ص ۱۳۹)

پس انسان با توجه به جایگاه ارزشی و مبنای صداقت می بایست در هر گونه روابط و تعامل با دیگران اصل صداقت را در نظر گیرد و اگر بتواند خود به گونه ای عمل کند که صداقت در تمام کردار و رفتار و گفتارش و نیز ظاهر و باطنش موج بزند و ملکه او باشد، در آن هنگام هم خود بهره می برد و هم دیگران از او بهره مثبت می گیرند.

صداقت صدیق (دوست) اگر به حّد صدیق با تشدید یاء برسد، بهترین سود را برای هر دو طرف در دنیا و آخرت خواهد داشت. صدیق با تشدید یاء به معنای نهایت راستگویی است بگونه ای که هرگز دروغ نمی گوید و گفتار و عملش بر طبق حق است.

انسان می بایست چنین دوستان راستینی را برای خود برگزیند که هرگز حتی به خاطر مصلحت و منفعتی دروغ نمی گوید و جز سخن حق بر زبان نمی آورد و قول و فعلش مطابق هم است. پس اگر کسی به خاطر مصلحتی دروغ گفت یا به خاطر منفعت برای خود یا دیگری راستی را کنار گذاشت، باید در صداقت او تردید کرد و او را صدیق و دوست نگرفت چه رسد که او را صدّیق دانست.

سه خصلت نیکو برای یافتن دوستان صادق و راستین

امام حسن عسکری (ع) سه خصلت را برای انسان بیان می کند که موجب جذب دوستان صادق می شود. در حقیقت کسی که این سه خصلت نیکو را داشته باشد هم خودش انسان خوب و نیکوکاری است و هم دوستان راستینی دورش گرد می آیند و از وجود آنان از نظر عاطفی و آسایشی بهره مند می شود.

امام حسن عسکری (ع) می فرماید: « مَنْ کانَ الْورَعُ سَجِیَّتَهُ، وَ الْکَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ کَثُرَ صَدیقُهُ؛ کسى که پارسایى، خوى او و بخشندگى، طبیعت او و بردبارى، خصلت او باشد دوستانش بسیار شوند. (بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۹ ؛ و نیز نگاه کنید: مسند الامام الحسن العسکری (ع)

۱-ورع: ورع را پرهیزگاری، پارسایى و پاکدامنى گفته اند، ولی باید گفت که ورع قدرتى است که به توفیق حضرتِ حق به انسان داده می شود. این قدرت و توان در اثر تکرار اجتناب از گناه و عصیان و خطا و اشتباه و دورى از محرمات در نفس پدید مى‏ آید و آدمى در سایه این قدرت الهى با سرعتى غیر قابل تصور به سوى کمالات و فضایل حرکت کرده و به مقام قرب جانان مى‏ رسد، لذت وصال معشوق را در نقطه قرب، با کام جان مى‏ چشد. از روایت معراج پیامبر (ص) به دست می آید که ورع در حقیقت همان بی رغبتی به دنیا و گرایش و رغبت به آخرت است. پیامبر (ص) می فرماید: یا أحْمَدُ إنْ أحْبَبْتَ أنْ تَکُونَ أوْرَعَ النّاسِ فَأزْهَدْ فِى الدُّنیا وَارْغَبْ فِى الْآخِرَهِ؛ اى احمد! اگر علاقه دارى پارساترین مردم باشى، نسبت به دنیا زاهد و به آخرت مشتاق باش.

پیامبر (ص) عرضه داشت: چگونه نسبت به دنیا زهد داشته باشم و به آخرت عشق بورزم؟
خطاب رسید: خوردن و آشامیدن و لباست را از دنیا سبک بردار که سبک گیرى در این امور، مصونیّت حتمى از گناه است.

اى احمد! بر تو باد به پارسایى و خوددارى از برنامه‏ هاى غیر خدایى که ورع و پارسایى سر دین و وسط دین و آخر دین است. ورع، عبد را به مقام قرب حق مى‏ رساند، ورع مانند گوهرهایى است که بر آویزه گوش مى‏ زنند و مانند نان در میان سفره است، ورع سر ایمان و ستون دین و همانند کشتى است، همان طور که نجات از دریا براى کسى است که سرنشین کشتى است، همان طور نجات زاهدان در دنیا به ورع است. اى احمد! ورع، درهاى عبادت و بندگى را به روى عبد باز مى‏ کند و باعث بزرگوارى و کرامت او در خلق عالم مى‏ شود و با ورع است که عبد به مقام وصال حضرت اللّه مى‏ رسد. (ارشاد القلوب: ۱/۲۰۳، باب ۵۴، بحار الأنوار: ۷۴/۲۶، باب ۲، حدیث ۶. )

البته از روایات بسیار به دست می آید که اهل ورع این بی رغبتی به دنیا و رغبت به آخرت را با اجتناب از محارم الهی و انجام واجبات الهی به نمایش می گذارند. (الکافى: ۲/۷۷، باب الورع، حدیث ۷؛ مجموعة ورام: ۲/۱۸۶، وسائل الشیعة: ۱۵/۲۴۵، باب ۲۱، حدیث ۲۰۳۹۹)

۲-کرم: دومین ویژگی که امام حسن عسکری (ع) بیان می کند، کرم داشتن است. از امام مجتبى سؤال شد: « قیلَ لَهُ (ع) : مَا الْکَرَمُ؟ قالَ: أَلاْبْتِداءُ بِالْعَطِیهِ قَبْلَ الْمَسْأَلَهِ وَ إِطْعامُ الطَّعامِ فِى الْمحَلِّ. قیلَ فَمَا الدَّنیئهٌ؟ قالَ: أَلنَّظَرُ فِى الْیسیرِ وَ مَنْعُ الْحَقیرِ؛ کرم چیست؟ فرمود: آغاز به بخشش کردن پیش از درخواست نمودن و اطعام کردن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: کوچک بینى و دریغ از اندک. (بحار الأنوار، ج‏ ۷۵، ص: ۱۰۲» . ) پس اهل کرم و بزرگواری آن است که پیش از آنکه کسی درخواستی داشته باشد به نیازمند بخشش داشته باشد و اطعام کند. البته امام حسن عسکری (ع) چنان که در سیره آن حضرت آمده همچون سایر پدران بزرگوار خود منبع جود و سخا بود و در بسیاری از مواقع قبل از اینکه کسی چیزی بخواهد، او را بی نیاز می کرد. از ابویوسف، شاعر هم عصر حضرت، نقل شده است که گفت: تازه صاحب پسری شده بودم و دستم تنگ بود. کاغذی به عده ای نوشتم و از آنها کمک خواستم، اما از آنها ناامید شدم. در این هنگام ابوحمزه، فرستاده امام حسن عسکری (ع) ، در حالی که کیسه سیاهی به دست داشت و در آن چهارصد درهم بود بیرون آمد و گفت: مولایم فرمود: این مبلغ را برای آن کودک نورسیده صرف کن. خداوند در آن کودک برایت برکت قرار دهد.

اهل کرامت کسانی هستند که مال را برای حفظ آبرو از دست می دهند و برای صیانت آبروی خویش مال را بی ارزش می شمارند. امیرمومنان علی (ع) در این باره می فرماید: « الکرم ایثار العرض على المال ؛ کرم یعنى مقدم داشتن آبرو بر مال است. (شرح غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۴۹) آن حضرت (ع) هم چنین در تعریف کرامت می فرماید: « الکرم احتمال الجریره ؛ کرم، تحمل کردن ایذاء و اذیت دیگران است. (شرح غرر الحکم، ج ۱، ص ۲۳۸)

۳- حلم: از دیگر خصلت های مهمی که امام حسن عسکری (ع) برای جذب و جلب دوستان بیشتر معرفی می کند، خصلت حلم و بردباری است. حلیم، خردمندی است که از روی خرد نسبت به امور بردباری می ورزد و نفس خویش را مهار و کنترل و مدیریت می کند. امیرمومنان علی (ع) حلم را این گونه تعریف می کند: انَّمَا الْحِلْمُ کَظْمُ الغَیْظِ وَمِلْکُ النَّفْسِ‏ ؛ بردبارى فرو خوردن خشم و مالکیت بر نفس است. (غرر الحکم: ۲۸۶، حدیث ۶۴۰۷. ) از حضرت علی (ع) از بردبارترین مردم پرسیدند فرمود، کسى است که خشمگین نمى‏ شود. (من لا یحضره الفقیه: ۳۸۳/۴، حدیث ۵۸۳۳؛ بحار الأنوار: ۶۸/۴۲۰، باب ۹۳، حدیث ۵۲) پس کسی که حلیم است شجاع ترین مردمان است (غرر الحکم: ۲۸۷، حدیث ۶۴۶۷. ) و می تواند نظام زندگی را به درستی مدیریت کند (غرر الحکم: ۲۸۵، حدیث ۶۳۸۲. ) و از هر گونه آفات و بلایا در امان ماند (غرر الحکم: ۶۴، حدیث ۷۹۴. ) و زشتی های خود را بپوشاند. (نهج البلاغه: حکمت ۴۲۴؛ بحار الأنوار: ۶۸/۴۲۸، باب ۹۳، حدیث ۷۶. )

اگر کسی این ویژگی ها را داشته باشد می تواند دوستان بسیاری برای خود بیابد؛ زیرا این خصلت ها که مدیریت و مهار نفس را تضمین می کند، موجب می شود که شخص در بهترین شکل، رفتار کند. حلم او را از رفتارهای نابخردانه حفظ و صیانت می کند، کرامت او را در بهترین حالت قرار می دهد و او را اهل احسان و ایثار و عفو و گذشت می کند به طوری که پیش از آنکه دوستش بخواهد به او یاری و کمک مالی و غیر مالی می رساند. ورع شخص نیز موجب می شود که نسبت به دنیا و مافیها بی رغبت باشد و همواره در اندیشه آخرت باشد. پس از هرگونه رفتار زشت و پلید و گناه و بدی اجتناب می کند و تنها به کارهای نیک و خداپسندانه با نیت خیرخواهانه می پردازد.

حسن فاعلی و نیت خیر او از یک سو و خیررسانی و حسن فعلی و نیکوکاری اش خود بهترین عامل جذب دیگران به سوی اوست؛ زیرا او همانند عسلی صاف و مصفا و بدون مزاحمی است که هر کسی را به سوی خود جذب می کند و هیچ دافعه ای ندارد. در دوستی اصل جاذبه بسیار مهم است. در آیات قرآنی بیان شده است که مومنان، دوستان یکدیگر هستند و به هم رحمت می ورزند و تنها در برابر دشمنان سخت گیراند. کسی که خصوصیات پیش گفته را دارا باشد، این گونه است یعنی دارای جاذبه ای بسیار قوی بدون هیچ دافعه ای است. بدین ترتیب بسیاری از مردم به سمت او کشیده می شوند و اهل صداقت او را دوست داشته و با او دوستی می ورزند.