به گزارش پارس به نقل از جهان، خانواده هایی هستند در این کشور، که تجاربی منحصربفرد را پشت سر گذاشته اند. تجاربی که دیگران، حتی اگر بخواهند، هیچ درک صحیحی از آن ها ندارند. خانواده ای که پاره جگر خود را از زیر قرآن رد می کند و پشت سرش کاسه ای آب می پاشد و می داند که ممکن است تا هفته بعد، عزیزش را غرق خون و درون تابوتی پیچیده از پرچم برایش بیاورند، در این تجربه خود تنها است و تنها خدا است که منزلت و اجر او را می داند و بس.

تصویری که می بینید، یکی از همان نماهای ماندگار را نشان می دهد. جوانی پوشیده در لباس رزم و ساک سفر بر دوش، پس از گذشتن از زیر قرآن، از عزیزان خود فاصله می گیرد و آنان، با کاسه خالی آب در دست و کودکی که شاید بهانه می گیرد و بی تابی می کند، دور شدن جوان را نظاره می کنند و شاید زیر لب این شعر را زمزمه می کنند:

ای از همه ال تشنه تر! آهسته تر! آهسته تر!
ای کرده ترک جان و سر! آهسته تر! آهسته تر!