به گزارش پارس به نقل از ایسنا، فروغ فرخزاد در گفت وگویی درباره آثار احمد شاملو گفته است: « اگر نظر مرا نسبت به کارهای اخیر شاملو بخواهید - که چندان هم نظر مهمی نیست - بهتر است بگوییم توقف. اما کسی چه می داند شاید او فردا تازه نفس تر از همیشه بلند شد و به راه افتاد. در مورد او همیشه این امیدواری هست و اگر هم نباشد مهم نیست؛ چون او کار خودش را کرده و به حد کافی هم کرده. لزومی ندارد که آدم تا آخر عمرش شعر بگوید. با همین مقدار شعر خوب هم که از شاملو داریم، لازم است و باید نسبت به او حق شناس و سپاس گزار باشیم. من در این جا راجع به شعرهای او صحبت نمی کنم. البته در بعضی از موارد با سلیقه های شعری او موافق نیستم، فعلا در مورد وزن…

شاملو بعضی وقت ها واقعا افراط می کند، حتا در بی وزنی. من در این زمینه فقط به دو نفر برخورد کردم که واقعا وقتی شعرشان را می خواندم، حس می کردم که احتیاجی به وزن ندارم؛ یکی احمدرضا احمدی و یکی بیژن جلالی. شاملو گاهی اوقات هم به کلی فرنگی می شود. به هر حال او در کنار نیما و در ردیف اول قرار دارد. من شعرش را دوست دارم. »

تنفر شاملو از شعر و شاعری

عده ای هم احاطه نداشتن شاملو را بر وزن های شعر فارسی عامل محرکی برای ابداعاتش دانسته اند. یکی از این افراد محمد حقوقی است که می نویسد: « جدا بودن از دنیای شعر، تنفر از شعر و شاعری، دل نبستن به شعر گذشته و در نتیجه عدم تسلط کافی به اوزان و مصالح شعر فارسی و… موجب شده است تا شاملو در نهایت شهامت، به شعرهای آزمایشی آخرین فصل « هوای تازه» دست زند و به اغلب احتمال تنها از این راه و با این تجربه به راه های تازه و بدیع قدم بگذارد و بر اثر شم و هوش سرشار، تدریجا به راز کلمات و واژه ها پی ببرد و اندک اندک قدرت بالقوه خود را در استعمال کلمات و ترکیبات گوناگون و متنوع نشان دهد. تا آن جا که به اعتبار میزان وقوف به اهمیت مصالح شعرش دوره به دوره از نظر زبان و بیان از « هوای تازه» تا « دشنه در دیس» به پیش برود. »

نخستین کسی که شعر بدون وزن را به تاریخ ادبیات قبولاند

به هر حال دلیل این ابداعات هرچه باشد، نتیجه پذیرفته شدن احمد شاملوست به عنوان قدرتمندترین شاعری که توانست شعر بی وزن بگوید. اسماعیل نوری علاء می گوید: « شاملو نخستین کسی است که توانسته با وجود انصراف از وزن، کار خود را به عنوان شعر عرضه بدارد و آن را به تاریخ ادبیات ما بقبولاند. بدون شاملو، هیچ کدام از شاعران آزادگوی ما، از محمد مقدم گرفته تا هوشنگ ایرانی و از سهراب سپهری دهه ۳۰ گرفته تا بیژن جلالی، قدرت آن را نداشتند که کار خود را همچون شعر عرضه بدارند و پذیرفته شوند. »

شاملو یک شکارچی نیرومند است

سیمین بهبهانی هم معتقد است: « استفاده از طنین طبیعی کلمات و تألیف و تلفیق و جابه جا چیدن و به کار گرفتن جناس های لفظی و صوتی واژه ها و حرف ها ایجاد تخیل می کند. صدا و حالت شکستن، کوبیدن، خروشیدن، جوشیدن و بسیاری از فعالیت های انسان یا طبیعت را می توان با ایجاد تناسب در ترکیب واژه ها عینیت بخشید. شاملو کسی است که قدرتمندانه از این شگرد سود می جوید… تنها طنین واژه ها نیست که شعر شاملو را شخصیت می بخشد. او در به دست آوردن تصویر و فضا و موضوع تازه شکارچی نیرومندی است… نیمی از توفیق شاعران در گرو زبان ورزی است. شاملو در این فن استاد است. نهایت توانایی او را در دفتر ماقبل آخرینش با نام « در آستانه» (۱۳۷۶) می توان مشاهده کرد. این دفتر پیرانه سری زبان فاخر را با اندیشه ای ژرف و احساسی مؤثر عرضه می کند. »

رمانتیسم منحط در شعر شاملو!

رضا براهنی درباره شعر شاملو می گوید: « گرچه شعر شاملو از نظر قالب ظاهری، معلق بین نظم و نثر است، ولی گاهی روح و منطق نثر آن چنان بر زبانش حاکم می شود که به هیچ عنوانی نمی توان بعضی از نوشته های اخیرش را شعر خواند. زبان شاملو در همان چارچوبه شعر آزاد و یا نثر آهنگین، گاهی محتوای پراستعاره شعر را ترک می کند و به سوی منطق سست و بی تصویر نثر می گراید… در این قبیل موارد، محتوا گاهی صورت فرار از حقیقت و توسل به رمانتیسم منحط را دارد و زمانی به صورت شعارهای سرمقاله یی درمی آید که از نظر شعری کوچک ترین ارزشی بر آن ها نمی توان قائل شد. زبان این قطعات آن چنان صریح و مستقیم و غیراستعاری است که هیچ چیز نشان داده نمی شود و تخیل به قدری ضعیف و سست است که کوچک ترین ایهام و ابهام و رمز و عمقی در شعر دیده نمی شود. »

شاملو و تأثیرپذیری از ادبیات غرب

تحولی که شاملو در شعر فارسی ایجاد کرد، محدود به کنار گذاشتن وزن و قافیه نیست. او همچون نیما اندیشه و هوای تازه ای را وارد شعر معاصر فارسی کرد. البته در یک قرن اخیر اندیشه های جدیدی که وارد ادبیات فارسی شده اند، اغلب حاصل آشنایی نوآوران ادبیات با آثار ادبی غرب، تعمق در این آثار و به نوعی تأثیرپذیری از آن ها بوده است.

محمدرضا شفیعی کدکنی می گوید: « شاملو، هم به دلیل جایگاه بلندی که در شعر معاصر فارسی دارد و هم به دلیل شجاعتی که در شکستن عرف و عادت های کهنه از خود نشان داده است و از همه بیش تر به دلیل طول دوره شاعری و تغییرپذیری های گوناگونش در حوزه سلیقه شعری و سیاسی، بهترین کسی است که هنرش تأثیرپذیری از شعر فرنگی را روشن تر از دیگران آینگی می کند…

اگر شعر امروز فارسی می تواند در کنار شعرهای رایج در ادبیات معاصر جهان از حضور خود شرمگین نباشد، به برکت تأثیرپذیری های خلاق نسل شاملو و شخص شاملو از شعر فرنگی است. شاملو خود نسبت به چنین امری، با دو چشم انداز متفاوت همیشه برخورد داشت: از یک سوی می پذیرفت که تغییراتی که نمونه های شعرش در طول زندگی هنری نسبتا طولانی او پذیرفته است، حاصل همین تأثیرپذیری و آشنایی است و از سوی دیگر به هرجای شعرش که دست می گذاشتید و می گفتید این جا یادآور مایاکوفسکی است و این جا یادآور الوار یا آراگون یا لورکاست، سخت برآشفته می شد و انکار می کرد.

آن چه از لقاح شعر فارسی و شعر فرنگی برای ما ایرانیان حاصل شده است، تغییر فضای شعرهاست. بحث بر سر این که فلان استعاره یا تشبیه یا بهره وری از اسطوره هملت یا پیگمالیون، از مقوله سرقاتِ ادبی است، بیهوده است. چه اهمیتی دارد که نادرپور مضمون « بت تراش» را از پیگمالیون گرفته یا شاملو در شعر « حرف آخر» تحت تأثیر فضای شعری مایاکوفسکی بوده است؟ »

به گزارش ایسنا، احمد شاملو ۲۱ آذرماه ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد. این شاعر سرودن گونه ای از شعر بدون وزن و قافیه را در ادبیات فارسی بنیان گذاشت که به نام شعر شاملویی، یا سپید شناخته شده است. او در آغاز با تخلص « صبح» و سپس با تخلص « بامداد» شعر می سرود.

از شاملو مجموعه های شعر متعددی منتشر شده است که « آهن ها و احساس» ، « قطعنامه» ، « آهنگ های فراموش شده» ، « هوای تازه» ، « باغ آینه» ، « لحظه ها و همیشه» ، « آیدا در آینه» ، « آیدا، درخت، خنجر و خاطره» ، « ققنوس در باران» ، « مرثیه های خاک» ، « شکفتن در مه» ، « ابراهیم در آتش» ، « دشنه در دیس» ، « ترانه های کوچک غربت» ، « مدایح بی صله» ، و « در آستانه» از جمله آن ها هستند.

از این شاعر علاوه بر شعر، آثار پژوهشی و ترجمه های بسیاری هم بر جای مانده است که از جمله آن ها مجموعه « کتاب کوچه» و ترجمه شعرهای شاعران جهان است که در زمان حیات شاملو با صدای شاعر در قالب نوار کاست منتشر شد. شاملو همچنین غزلیاتی از حافظ و مولانا و رباعیاتی از خیام را دکلمه و در قالب نوار کاست منتشر کرد. سردبیری مجلات ادبی مانند « خوشه» و « کتاب جمعه» هم از دیگر فعالیت های اوست.

احمد شاملو پس از سال ها تحمل رنج بیماری در دومین روز از مردادماه ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امام زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

پی نوشت: در این نوشتار از کتاب های « شعر زمان ما» اثر محمد حقوقی، مقدمه دیوان اشعار فروغ فرخزاد (انتشارات طلایه) ، « راهنمای ادبیات معاصر» (شرح و تحلیل گزیده شعر نو فارسی) نوشته سیروس  شمیسا و « با چراغ و آینه» (در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران) استفاده شده است.