آرام آرام خودش را به پنجره ای رساند که صندلی چوبی بلوطی رنگ در کنارش جا خوش کرده بود. کار هر روزش بود. نشستن روی این صندلی قدیمی و تماشای تکراری مردمی که در هیاهوی شهر، روزها را سپری می کردند...
دنیای کودکی دنیای بکری است که توسط وجود معصوم و بی آلایش او و برخورد مدبرانه و الدین رنگ و روی واقعیت به خود گرفته و هر روز آن لوح جدیدی از تجربههای مختلف است؛ اما بیان مکرر برخی جملات مثبت و روحیه برانگیز توسط…