جواد شاملو
یک عادت جهانی
در احادیث اهلبیت عصمت علیهمالسلام و در توصیههای اخلاقی؛ به ما میگویند کار نیک کوچک، بهتر است از کار نیک بزرگ؛ اگر اولی مستمر باشد و دومی گاهبهگاه که حضرت زینالعابدین علیهالسلام فرمود: «إنّی لَاُحِبُّ اَن اُداوِمَ عَلَی العَمَلِ وَ اِن قَلَّ». وجه این توصیه شاید این است که استمرار در وجود آدمی اثر میگذارد و نفس انسان را میسازد. کسی که در سال، یک روز چند میلیون صدقه میدهد، فرد بخشندهای است؛ اما بخشندهتر از او، کسی است که هر روز، سر یک ساعت مشخص، مبلغی اندک را کنار میگذارد؛ چنین شخصی هر روز چشمپوشیکردن از مال خود را تمرین میکند. استمرار نیازمند عادت است و نظم میطلبد و نظم هم زاینده و هم زاییده یک سجیه است. سجیه آن عادتی است که دیگر نیازمند انگیزه نیست و فرد از فرط تکرار آن، برایش عزمی به کار نمیگیرد. اصولاً رفتاری که در وجود آدمی به تکرار نرسد، معرف شخصیت او نیست. از همین است که گفته میشود راز شهادت در شهیدانه زیستن است. شهید فقط یکبار کشته نمیشود. او بارها و شاید هر روز و شاید هر ساعت و شاید هر لحظه در حال کشتن خود است. کشتهشدن در راه خدا برای شهید یک عادت است؛ او با هر «نه» که به خود گفته، باری نفس خود را کشته است و شاید از همین است که مولای متقیان امیرمؤمنان فرمود: «المؤمنُ علی أییّ حالٍ ماتَ و فی أییّ ساعَةٍ قُبِضَ فهُو شَهیدٌ…»! مؤمن در هر حالی که از دنیا برود و در هر ساعتی که روحش قبض شود شهید است؛ نه الزاماً با تیر و تیغ دشمن و نه الزاماً در میدان نبرد؛ چون مؤمن هرآینه در حال کشتن خود است و وصف چنین مؤمنی است که باعث میشود مردی چون «همام» قالب تهی کند.
با خودم فکر میکنم، اسرائیل هم با همین فرمول ما و همه مردم جهان را به نفرت از خودش عادت داد. حمله اتمی ایالات متحده به هیروشیما و ناکازاکی فقط در دو روز بود؛
۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵. آنچه که رخ داد هم شبیه به یک قیامت بود؛ ۲۴۶ هزار کشته و دو شهر که در یکلحظه با خاک یکسان شدند. اما آنچه اسرائیل با غزه انجام میدهد حالا نزدیک به دو سال شده است.
چنین نفرت تلنبار شدهای است که ناوگان حیرتانگیز «صمود» را روانه آبهای جهان کرد. صهیون که پس از هفتم اکتبر از سر احساس متناقض کبر و حقارت تصمیم گرفت ترس جهانی از خودش را جایگزین مشروعیت و عادیسازی کند با به راهافتادن چنین خیزش انسانی و بینالمللی اصیل و یکپارچهای دریافت که آنچه در اذهان ملل جهان کاشته نه ترس که نفرت است. نفرتی که حتی با حمله رژیم به بزرگترین کشتی این ناوگان هم تبدیل به ترس نشد.
حتی حمله رژیم به دوحه را نیز میتوان در همین چارچوب فهمید. رژیم کودککش در تلاش است به جهان ثابت کند در تحقق اهداف خود چیزی به نام مرز و خطقرمز نمیشناسد و هیچیک از رسومات و کلیشهها و باورهای مردم جهان در مورد مسائلی همچون حقوق بشر و اخلاق و مروت را جدی بهحساب نمیآورد. بدیهی است که در برابر دشمن بدون مرز، همه دچار نوعی انقیاد شوند؛ همان هدفی که ایالات متحده از بمباران اتمی ژاپن به دنبال آن بود. سادهانگارانه است که حمله هستهای آمریکا به ژاپن را فقط در راستای به تسلیم واداشتن ژاپن بفهمیم. آمریکا این هزینه را داد تا استیلای دیرپا و بسا ابدی خود را بر سرتاسر جهان تضمین کند نه اینکه صرفاً پیروز جنگ جهانی باشد. این همان الگویی است که امروز نتانیاهو مأمور به اجرای آن است. با این تفاوت که این بار مردم جهان، نمیپذیرند که صرفاً ناظر یک هیروشیمای تدریجی باشند. آری! برجها را فروبریز! اما آینده جهان را نه قدرت بمبها که حافظه ز
ارسال نظر