به گزارش پارس به نقل از زندگی ایده آل:

فرزاد فرزین متولد چه سالی است؟

من متولد سوم تیر ۱۳۶۰ و فرزند دوم خانواده هستم.

آخرین تصوری که از شما در ذهن داریم برنامه تحویل سال پارسال است؛ تصویر شما و پدرتان در کنار هم! سؤال این است که پدر چقدر در این مسیر و انتخاب این حرفه همراه تان بود؟

خب واقعیت ماجرا این است که به هر حال پدر مخالف بودند به خصوص در همان شروع کار اما با وجود مخالفت به من اجازه دادند که برای کاری که دوست دارم تلاشم کنم و فکر می کنم این رفتار در نوع خودش بسیار تحسین برانگیز است چون با وجود مخالفت شان من را محدود نکردند.

آلبوم شراره چه زمانی پا گرفت؟

من همان زمان دوره سولفژ را گذراندم، رفتم امتحان دادم و مجوز صدا را گرفتم بعد هم شروع کردم به کار کردن روی آلبوم شراره. همان زمان بود که دوست صمیمی ام یاشار صباحی که پیانیست هم بود با من همراه شد. آن زمان پدرم کمک مالی کوچکی به ما کرد و ما هم رفتیم در یک استودیوی کوچک پشت شهرک بنفشه کرج شروع کردیم به ضبط. آن زمان اصلا شرایط ضبط مثل الان نبود خیلی سخت بود، استودیوی مان هم خیلی باکیفیت نبود اما وضعیت مالی ما هم خیلی خوب نبود و ما باید از جایی شروع می کردیم که به صرفه باشد.

آن زمان خانه پدری کجا بود؟

من تا ۱۸ سالگی ستارخان زندگی کردم اما سال ۷۸ همزمان با شروع فعالیت در سعادت آباد ساکن شدیم.

علاقه به موسیقی از کجا در تو به وجود آمد؟

من یک نوار کاست جالب دارم که مال مادربزرگم است. یک نوار قدیمی با موزیک خارجی. ماجرا هم از این قرار است که انگار ضبط صوت آنها امکان ضبط صدا داشته و من که تازه به حرف افتاده بودم و فکر می کنم حدودا ۲ سالم بود دستم را گذاشتم روی دکمه ضبط و شروع کردم به آواز خواندن. یک آواز ۲ دقیقه ای! به اعتبار همین نوار کاست می توانم بگویم که من از همان ۲سالگی به موسیقی و خوانندگی علاقه داشتم! بعد از آن هم خانواده برای خواهرم که کلاس پیانو می رفت کیبورد گرفته بودند و جالب است که اجازه نمی دادند من دست به کیبورد بزنم چون کوچک و خراب کار بودم اما پدر و مادرم کم کم متوجه شدند که این منم که باید کلاس پیانو برم نه خواهرم! از همان زمان هم که شروع کرده بودم یعنی ۱۴،۱۳ سالگی خیلی دوست نداشتم آهنگ های دیگران را بزنم چند آهنگ بلد بودم اما همیشه موزیک خودم را می ساختم و آلبوم جمع می کردم! تا ۱۷ سالگی هم کارم این بود که آلبوم های جدید بسازم و بدهم پسردایی هایم گوش کنند! البته کار قابل بحثی نبود اما اینکه از همان زمان آهنگسازی می کردم و پس ذهنم این بود که آلبوم خودم را بسازم و بخوانم نشان می دهد این علاقه در من ریشه دار تر از این حرف هاست.

۱۶،۱۵ سالگی تو همزمان بود با موج وطنی موسیقی های پاپ مثل شادمهر، خشایار و… این موج در تو که یکی، دو سال بعد تصمیم گرفتی خواننده شوی چقدر تاثیر گذاشت؟

خب بی تاثیر نبود. نمی خواهم بگویم از آنها تاثیر نگرفتم ولی من آن زمان بیشتر موسیقی خارجی گوش می دادم.

گفتی موسیقی خارجی گوش می دادی؟

بله. خواهر بزرگ تر من موزیک ایرانی گوش نمی داد و من هم تحت تاثیر انتخاب های او بودم. خواهرم موزیک های خارجی دهه ۸۰ گوش می داد.

آن زمان درگیر تصویر هم بودی؟

جالب است برای تان بگویم که من در دوره بلوغ بیشتر از اینکه بخواهم خواننده باشم علاقه داشتم کار تصویری انجام بدهم. حتی با دوستانم برای جشنواره رشد یک کار هم ساختیم که خب موفق نبود و نباید هم می بود چون خیلی ابتدایی بود و ویژگی های لازم را نداشت.

یعنی از همان زمان دنبال شهرت بودی

این هنری بود که در من وجود داشت و صرفا معروف شدن نبود. البته که معروف شدن در ذات انتخاب های من وجود داشت اما کسی که به این سمت کشیده می شود حتما باید هنرش را داشته باشد. صرفا دنبال شهرت بودن جواب نمی دهد ولی خب نیاز به شهرت در تمام کسانی که در این رشته فعالیت می کنند قطعا وجود دارد؛ اصلا در این موضوع شک نکنید!

چقدر به در بسته خوردی؟

خیلی. ۳ سال طول کشید تا آلبوم اولم مجوز بگیرد. اواخر سال ۸۳ بود که منتشر شد. اتفاقا بعد از ۳ سال روی پوستر هم زدم!

آن زمان پدر یا اطرافیانی بودند که نصیحتت کنند که دیدی اشتباه کردی بیا بچسب به کار خودت و… ؟

او هرگز مرا نا امید نکرد اما همیشه می گفت که این شغلی نیست که بشود روی آن حساب کرد. همین فردا می گویند نخوان! و اتفاقا اشتباه هم نمی کرد این اتفاق ۱۰۰ هزار بار برای من افتاد. پدرم به اعتبار تجربه ای که داشت همیشه به من تاکید می کرد که روی این کار حساب باز نکن. من معتقدم در این کار خود آدم باید جنم داشته باشد و برای صعودی شدن مسیر پیشرفت برنامه ریزی خیلی مهم است.

از چه زمانی شروع کردی به برنامه ریزی؟

فکر می کنم از آلبوم شُک، سیستم کاری ام کمی جدی تر شد. البته متاسفانه مصادف شد با ممنوع الکار شدنم به خاطر جریان ام. آی تیوی. متاسفانه من خیلی بیشتر از دیگران درگیر این جریان شدم… اما به هر حال گذشت، هر چند ۳ سال از عمرم به همین سادگی طی شد!

در آن ۳ سال چه کار می کردی؟

شرایط مالی ام چندان خوب نبود بنابراین تا جایی که می توانستم کار می کردم. آهنگ ساختم، با فرزاد فتاحی کار کردم که اتفاقا خیلی به من کمک کرد. یک تلاش کاملا ۲ طرفه برای آلبوم شراره. ما با همکاری هم کاری انجام دادیم که هنوز هم اعتقاد داریم که باید برای بعضی از آهنگ هایش اتفاق بهتری می افتاد ولی متاسفانه پخش خیلی ضعیف بود.

کسی حاضر شد برای انتشار آلبوم سرمایه گذاری کند یا خودتان پول تهیه کردید ؟

من از طریق یکی از دوستانم با مهندس امیر عابدینی آشنا شدم. دوستم که از اقوام مهندس عابدینی بود آلبوم را به دستش رساند و او هم خوشش آمد. گفت صدای خوبی دارم و من را به شهرام زمانی معرفی کرد. آقای زمانی هم من را فرستاد پیش غلام علم شاهی. آقای علم شاهی به من گفتند که باید ۲ قطعه را حذف کنم و به جای آنها دو قطعه ۶و۸ اضافه کنم. چون بازار آن روز این سبک موسیقی را می پسندید ولی من قبول نکردم چون ۳ سال برای این آلبوم زحمت کشیده بودم و حالا باید ۲ سال دیگر هم صبر می کردم به خاطر این تغییر!

جریان مهندس عابدینی و آلبوم شراره به کجا رسید؟

من زیر بار تغییر قطعه ها نرفتم اما شانس با من یار بود و آقای عابدینی که اتفاقا از ورزش آمده بودند از صدای من خوش شان آمد و علاوه بر آن یک رابطه دوستانه ام هم بین ما ایجاد شد. مهندس عابدینی گفت تو پخش را پیدا کن من همه هزینه هایش را پرداخت می کنم، تو هر وقت توانستی به من برگردان!

یعنی یک آدم کاملا بی ربط به دنیای موسیقی تو را وارد این دنیا کرد!

بله دقیقا. من معتقدم وقتی خدا بخواهد همین طور می شود تو فقط باید ببینی که انرژی مثبتت کجا گیر می کند اما بدبیاری من در مورد انتخاب شرکت پخش بود. تکثیر خیلی ضعیف بود آنها هم تا می توانستند در حق ما ظلم کردند درست مثل زمان شادمهر با نوارچسب آلبوم را بیرون دادند و تازه صدا هم در اکثر سی دی ها تند و کند می شد!

اما آهنگ شراره میان مردم طرفدار پیدا کرد!

فقط همین یک آهنگ بود که گرفت. البته نه به اسم من! مردم فکر می کردند این آهنگ غیر مجاز است و آن زمان انگار غیر مجاز بودن فاکتور خیلی تاثیرگذاری بود. همین هم به من خیلی کمک کرد. با وجودی که آهنگ کاملا مجاز بود سر زبان ها افتاد و سریع تکثیر شد اما بدون نام و نشان من! اصلا کسی نمی دانست فرزاد فرزین چه کسی است چه برسد به اینکه بداند آلبومی هم دارد! اما همان موقع داستان ام. آی. تیوی به وجود آمد. من در نمای رامشه با آقای شاه علی آشنا شدم. شاه علی به من گفت این آهنگ شراره خیلی خوب است. همین یک آهنگ برای فروش آلبوم کافی است! به من توصیه کرد که برو آهنگ را از پخش بگیر. اتفاقا کار من با شرکت پخش تمام شده بود حساب و کتاب هم تصفیه شده بود. آنها می خواستند طبق قرار داد تازه شروع کنند به تکثیر سی دی اما شرکت پخش زیر بار نرفت آن هم با وجود اینکه تمام هزینه ها را خودم پرداخت کرده بودم حالا رابطه فامیلی بماند به کنار! گفتند در این صورت باید غرامت بدهید. من هم غرامتی یک میلیونی که معادل ۱۵ میلیون الان است به آنها پرداخت کردم! اما خوشبختانه این ماجرا خیلی مهم نبود و تاثیری در زندگی من نداشت و شراره شد یک آلبوم پر فروش!

و تو هم شدی فرزاد فرزینی که حالا دیگر همه می شناختنش!

بله. این جریان اواخر ۸۳ بود و تا آخر بهار ۸۴ که من هموطن را ساختم این ماجرا ادامه پیدا کرد.

تو دقیقا چه زمانی ممنوع الکار شدی؟

ماجرا از این قرار بود که من وقتی با ام. آی. تیوی کار کردم هنوز مجوز داشت. من خودم مجوز رسمی اش را دیده بودم. شبکه تا آخر سال ۸۳ مجوز داشت. معتقدم که اصلا حق ما نبود که ممنوع الکار شویم. ما زمانی با این شبکه کار می کردیم که مجوز داشت. بعد که مجوز شبکه لغو شد به ما گفتند که بروید کلیپ های تان را دربیاورید اما خب این کار با وجود تلاش های ما شدنی نبود! خودشان در آلمان نشسته بودند و به فکر شبکه شان بودند نه کار امثال من و مهدی مقدم!

دقیقا تا چه زمانی اجازه کار کردن نداشتی؟

تا مهر ۸۷ که آلبوم شُک بیرون آمد. از ۸۴ تا ۸۷ چون آخرین کار رسمی من کنسرتی بود که در تابستان ۸۴ در کیش داشتم. یعنی ۳ سال! من در این ۳ سال مدام با حراست ارشاد در ارتباط بودم و در رفت و آمد برای پیگری کارم. اینطور نبود که بخواهم لج کنم و بروم سراغ سیستم غیرمجاز. من همچنان می خواستم از راه قانونی این مشکل را حل کنم.

هیچ وقت به رفتن از ایران فکر نکردی؟

هیچ وقت به چنین چیزی فکر نکردم چون رفتن کار من را سخت تر می کرد. آدمی هم نبودم که کم بیاورم به هیچ وجه! تیتر اولین مصاحبه من بعد از ممنوع الکاری هم این بود: برای « صبورترین خواننده ایران» . من ۳ سال در خانه نشستم. شرایط هم برایم خیلی سخت شد چون از یک دوره ای به بعد پولی نداشتم و همین بی پولی خیلی از کارهایم را تحت تاثیر قرار داد.

مشکل چطور حل شد، تعهد دادی؟

آنقدر رفتم و آمدم تا اینکه بالاخره بعد از ۳ سال و با گذشت زمان مشکلم حل شد. این طولانی شدن هم به خاطر این بود که بعضی بچه ها برخلاف قول و قرارشان باز هم کلیپ دادند به شبکه و دودش به چشم من رفت. من آخر همه مجوز گرفتم در حالی که همان ها که لج و لجبازی کردند قبل از همه مجوز گرفتند.

در این مدت سراغ شغل دیگری نرفتی؟

نه! فقط فیلم پسران آجری را بازی کردم. برای این فیلم آقای سلیمان (مدیر برنامه فعلی من) به من زنگ زد. گفت یک فیلم هست، گفتم خب باید ترانه پایانی را بخوانم؟ گفت نه، باید بازی کنی.

چطور شد یکباره تو را انتخاب کرد؟

از قرار پیش از من خیلی ها را تست زده بودند. یعنی ماجرا خیلی هم یکباره نبود. من رفتم برای صحبت کردن که اتفاقا پوریا پورسرخ را هم آنجا دیدم. درست زمانی بود که سریال وفا را بازی کرده بود و تازه گل کرده بود. کسی که همراه من آمده بود مدیر برنامه خواننده دیگری بود که ترجیح می دهم اسمی از او نبرم. پیشنهاد رقم های بالایی داد که مورد قبول قرار نگرفت اما بعد از این صحبت من باکیوان ملک مطیعی (کارگردان کنسرت​های من) حرف زدم او هم گفت فیلم خوب هم اگر نباشد به هر حال باید از یک جایی شروع کنی، حالا که به تو پیشنهاد دادند رقم کمتری بگو ولی کار را بگیر ولی خب پیشنهاد ما ۳۰ میلیون تومان بود؛ مبلغی که آن دوره گل زار می گرفت! و آنها هم قبول نکرده بودند و قرار منتفی بود.

از ۳۰ میلیون تومان به چه مبلغی رسیدی؟

رقم را فراموش کن!

به این فکر کردی که دیگر می روی و هنرپیشه می شوی؟

بله دقیقا. من آن زمان خواننده معروفی شده بودم. پشت صحنه را خوانده بودم. کلیپ پشت صحنه و کارم گرفته بود اما هیچ وقت فکر نمی کردم که این ممنوعیت بخواهد ماندگار شود. در ذهن من بالاخره همه چیز درست می شد، اصلا این ماجرا هم نبود که حالا که خوانندگی نشد بروم بازیگری را امتحان کنم. این علاقه همیشه با من بود و فکر می کنم استعدادش را هم دارم اما اینکه در چه موقعیتی و در کنار چه اشخاصی قرار بگیری مهم است. به نظر من در سینما این فاکتورها خیلی تاثیرگذارند. من در موسیقی خودم تهیه کننده خودم هستم. اگر هم موفقیتی بوده ۸۰ درصد مال فرزاد فرزین است ۲۰ درصد مال دیگران. در ۲ آلبوم اخیر هم یکی را خودم تنظیم می کنم و دیگری را دادم به دیگران. در حالی که در آلبوم شراره همه کارها را خودم کردم. از ساخت و تنظیم گرفته تا خوانندگی…

یعنی کسی را قبول نداشتی؟

نه آن موقع من پولی نداشتم!

یعنی اگر پول داشته باشی به دیگران می سپاری؟

چرا که نه؛ الان هم دارم همین کار را می کنم! البته نه در مورد آهنگسازی. وقتی خودم در آهنگسازی خوبم نمی توانم کارم را به دیگران بسپارم اما در مورد تنظیم چرا.

در مورد شعرها چطور؟

همه را دادم به دیگران حتی یک شعر هم از خودم نیست. آخرین ترانه ای که گفتم ترانه دوری در آلبوم شُک بود. من دیگر ترانه نمی گویم، وقتی بهتر آن هست چرا من ترانه بگویم! آلبوم شناسنامه یک خواننده است. وقتی یک خواننده برند می شود و خودش تهیه کننده است اصلا عاقلانه نیست که خودش به کار خودش ضربه بزند. وقتی می تواند از روزبه بمانی، حامد رجبی و مسعود محمدی شعر بگیرد چرا خودش شعر بگوید! من تاثیر این انتخاب های اشتباه را دیدم به همین دلیل است که روی این قضیه تاکید دارم.

ماجرای فیلم چه شد؟

زمانی که پسران آجری را بازی کردم با پوریا در جشن نفس شرکت کردم و این اولین حضور من در یک جای شلوغ بعد از سال ۸۴ بود. وقتی با بچه ها رفتم روی سن جواد یحیوی بچه ها را معرفی کرد. مهدی مقدم، پژمان جمشیدی و… حضار هم حسابی تشویق کردند. آخر از همه اسم من را گفت. اصلا من را نمی شناخت ولی بعد از اینکه اسم من را گفت همه دست اضافه تری زدند! بعد خودش اضافه کرد خواننده محبوب… مراسم هم که تمام شد مردم بیرون از سالن کلی به من لطف داشتند. این اتفاق برای من خیلی جالب بود چون آنجا متوجه شدم بعد از آهنگ پشت صحنه واکنش مردم نسبت به من تغییر کرده ولی خب آن زمان کاری نمی توانستم انجام بدهم. من دیگر از دنیای موسیقی جدا شده بودم و تنها لینک من برای ارتباط بامخاطب همین فیلم پسران آجری بود.

فیلم فروش داشت؟

نه. فیلم در آن زمان یعنی سال ۸۵،۱۵۰ میلیون فروخت. البته نمی دانم آن موقع قیمت بلیت چقدر بود ولی به هر حال برای من اتفاق بدی نبود. همچنان معتقدم برای بازی در پسران آجری اشتباهی نکردم چون تنها گزینه ای بود که داشتم. اگر قبول نمی کردم چه کار می کردم؟ ! نیامده بودند بایستند پشت در خانه ما که آقا بیا در فیلم های ما بازی کن!

فیلم بعدی ات چی بود؟

فیلم « کنسرت روی آب» . علاقه به سینما باعث شد من اشتباهاتی بکنم. برای این فیلم پول هم بد نگرفتم ولی ارزش آن را نداشت.

با چه کسانی همبازی بودید؟

حمید لولایی، اکرم محمدی و… .

طنز بود؟

طنز بود ولی نقش من طنز نبود. یک اشتباهی که کردم دوباره نقش یک خواننده معروف به نام آرش را بازی کردم.

یعنی همان آرش، خواننده لس آنجلسی معروف، را بازی کردی؟

من مو دارم چطور می توانستم نقش او را بازی کنم. به هر حال کار خوبی نشد.

چه سالی بود؟

سال ۸۸. آنجا اولین و آخرین اشتباه سینمایی ام بود.

پس بهت کمی ضربه زد؟

بله، به همه چیز ضربه زد. طوری که طرفدارانم پیغام می فرستادند که آقا شما که نباید در هر فیلمی بازی کنی. نباید اصلا این کار را می کردم اما چون علاقه زیادی به بازیگری داشتم، پذیرفتم و انجام دادم. گریم من در فیلم « کنسرت روی آب» وحشتناک بود. شبیه دراکولا شده بودم.

همان موقع چیزی بهشان نمی گفتید؟

می گفتم منتها دلیل می آوردند که مثلا اینجای چشمت را سفید کردیم برای جلوی دوربین خوب است.

تو جو هم بودی؟

نه، من اصلا آدم جوگیری نیستم. تا به حال که جو در زندگی ام وجود نداشته. چه جوی، جو کجا بود؟ آدم باید منطقی فکر کند. منتها به دلیل اینکه خودم هم وارد به قضیه نبودم، می پذیرفتم.

اشتباه سومی هم کردید؟

خیر، البته فیلم سوم من هنوز پخش نشده. فکر می کنم بعد از محرم و صفر اکران خواهد شد. کار آقای رضا توکلی است که اول اسمش « صفحه ۱۱۳» بود ولی الان مثل اینکه به « سگ های پوشالی» تغییر نام داده است. یک فیلم جنایی است. من برای این کار با بعضی بچه های سینما مشورت کردم. آنها به من گفتند آقا شما بیا روی کیفیت بازیگری ات کار کنیم. رضا اصغری بهم گفت هر کسی در سینما به تو گفت استعداد نداری اصلا توجه نکن چون استعداد داری، خوب هم داری. گفت باید فقط بیای و یاد بگیری که این کار را انجام بدهی. احساس خودم هم می گفت استعداد دارم اگر نه صرف علاقه قدم در این راه نمی گذاشتم. خلاصه فیلم سوم را هم بازی کردم.

همبازی هایت چه کسانی بودند؟

نیما شاهرخ شاهی، لیلا اوتادی، مهدی سلوکی، علیرضا جلالی تبار، شیرین بینا و… بازیگر زیاد دارد.

تو چه نقشی بازی می کنی؟ خواننده هستی؟

نه؛ فیلم اصلا به خوانندگی ربطی ندارد. فیلم بدی نیست. اولین ساخته رضا توکلی است و نسبت به اولین تجربه یک کارگردان فیلم خوبی است. فیلم جنایی قابل دفاعی است.

الان حس تان چیست؟ حس قبلی ها را داری یا فکر می کنی این یکی دیگر موفق است؟

در ایران اینکه بتوانی فیلمی را قبل از اکران بگویی موفق خواهد بود یا نه پیش بینی خیلی سختی است. اما قطعا برای من یک حرکت رو به جلوست.

اگر این مسیر را خوب جلو بروی در بازیگری پیشرفت می کنی. آن وقت مجبور می شوی بین این کار و خوانندگی یکی را انتخاب کنی. حاضر هستی به خاطر بازیگری از موسیقی بگذری؟

چرا باید این کار را بکنم؟ اگر یک فیلم یا سریال خیلی مهم و ویژه ای باشد که چند ماه درگیرم کند در آن زمان موقت موسیقی را کنار می گذارم.

پس انتخابت یک جایی ممکن است سینما باشد؟

من هیچ وقت نمی توانم موسیقی را جزو انتخاب های اصلی ام نگذارم. اصلا دیگر دست من نیست. موسیقی بخشی جدا نشدنی از زندگی من است.

اما ممکن است چند پیشنهاد خوب و زمانبر پشت هم به تو بشود و به خودت بیایی و ببینی ۳ سال گذشته.

سینما برای من در نهایت مقوله دوم است. اگر سه تا پیشنهاد داشته باشم قطعا بهترین آنها را نتخاب می کنم و به هر سه تن نمی دهم.

این را داری زمانی می گویی که هنوز مزه موفقیت و شهرت در سینما زیر زبانت نیامده؟

مطمئن باش هیچ چیز به اندازه خواننده ای محبوب بودن مزه شیرین ندارد. هیچ کس محبوبیت را با شهرت هیچ موقع عوض نخواهم کرد، شک نکنید. بعد هم من به آن شهرتی که باید می رسیدم، رسیده ام.