محمدشفیع اعجازی: از فروردین همیشه زخمی روی صورتی فوتبال به یادگار مانده است. از جام باشگاه‌های آسیا تا انتخابی جام جهانی و انواع دوستانه‌ها.. باشگاهی، ملی، برد یا باخت.. همه آن‌ها امروز جزیی از تاریخند اما داغ هشتاد و چهار، بعید است از خاطره‌ها برود.

رحیم شفاعت، سید رحیم سید هاشمی، مجتبی ابراهیم‌زاده، هادی ربیعی، بهروز صدوقی، امید چوبدار خوشخو و محمد جعفری همان هفت‌نفری هستند که می‌شد به احترامشان پنجم فروردین را روز هوادار نامید، می‌شد فدراسیون پنج‌ستاره‌مان یادی از این ستاره های خاموش بکند، می‌شد احترامی واقعی‌تر به آن‌هایی گذاشت که به قولمان سرمایه‌های این فوتبالند و در سرما و گرما روی سیمان می‌نشینند تا پشت تیم خالی نباشد. می‌شد امنیت مردان (بخوانید مردم) ایرانی هم مانند بانوان ژاپنی حفظ شود؛ کما این که پس‌لرزه‌اش به بازی بحرین هم افتاد. می‌شد فرشته مرگ را روی دوش آن‌هایی فرود نیاورد که دنبال مینی‌بوس برگشت بودند، می‌شد هزاران کار کرد.. به قول اخوان «می‌توانست او اگر می‌خواست....»

حالا و پس از سیزده سال، دوباره به جام جهانی رسیده ایم. همه‌چیز تقریباً همان شکل است. پروپاگاندا هنوز قوی است و امکانات ضعیف. شاید حتی به برکت ایجنت‌های محترم، بازی با تیم‌هایی برگزار شود که هر تماشاگر اندازه یک جایگاه فضا داشته باشد و دست رد به سینه تیم‌ها و کمپانی‌های بزرگ بخورد. دیگر نه فدراسیون تهدیدی برای خود می‌بیند، نه کی‌روش و نه یگان ویژه. حادثه تلخ ۸۴ حاصل خودخواهی، بی‌نظمی یا هرچه که بود، عملکرد فدراسیونِ همواره «ساکت» در مقابل ترمزبریدن‌های کی‌روش، یک بی‌مسئولیتی مطلق است.

هدف سوار شدن روی موج آنتی ‌کی‌روش نیست. راندن منتقدان به چوب مخربین، آن هم در آستانه جام‌جهانی نخ‌نماترین تاکتیک ترسوهاست اما ریزش محبوبیت آقای سرمربی، چیزی نیست که به چشم نیاید. کری‌خوانی با علی کریمی، شایعات پسرخوانده و بقیه حواشی، همان چیزی‌است که قبحِ یک مربی همیشه‌قهرمان را ریخته است. هرچند شکایتی به قرارداد کی‌روش نیست و در قبال انتشار نصفه و نیمه آن هم جهت‌گیری نمی‌کنیم اما کاش نهادی گوش فدراسیون را بابت ترکمانچای امضا کردن می‌پیچاند. کاش اهرم فشاری برای اجرای کامل مفاد قرارداد وجود داشت. عیبی نیست اگر یک مربی در قواره بین‌المللی، برای قدرت‌اول کردن ایران پول میلیاردی بگیرد، ولو اگر کی‌روش باشد. عیب آنجاست که سرمربی بخواهد و بتواند هرکسی را بیرون مستطیل هم با سلیقه خود در جای دلخواه بنشاند.

از ۸۴ تا ۹۷ خیلی چیزها ثابت ماندند اما رشد شبکه اجتماعی، همان چیزی‌است که سطح مطالبات را از تیم ملی و فدراسیون، بیشتر و واقعی‌تر می‌کند.

قدردان موفقیت‌های کی‌روش هستیم. او را بابت دادن شخصیت منضبط به تیم و ندادن باج به هم‌تیمی‌ها می‌ستاییم و مطمئنا بابت تمام نود دقیقه‌های ایران در جام‌جهانی، که امیدواریم سه‌تا نباشد، کلی حرص و امید از همین حالا آماده کرده‌ایم اما می‌خواهیم مطالبه‌گر تک‌تک خط‌های پیشانی و موهای سفیدمان از کارنامه تاج و کی‌روش باشیم.