در این پیام آمده است:

دوباره امروز از خواب که بیدار شدم حالم خیلى خوب نبود! با خودم میگم چطور میشه که یک جوان ورزشکار و تنومند دچار حمله قلبى بشه! بعدش داشتم مرور میکردم روزهایى که مهرداد تیم ملى بود یا وقتى که امارات بازى می‌کرد و همه انگشت به دهان بودن از کیفیت بالاى بازیش. بعد از اونم که اومد با یه تیم اسپانیایى تمرین کرد و انقدر خوب کار کرد که بعد از ٢ جلسه تمرین می‌خواستن هرطور شده باهاش قرارداد ببندن و منم خیلى بهش تاکید کردم که بمونه ولى نمیدونم چرا و دلیلش چى بود که راضى نشد و برگشت ایران یا تو همین عکس بالا چه ذوقى داشتیم که رفتیم جام جهانی.

در ادامه این پیام آمده است: مهرداد اولادی جان پر کشیدن تو اونم تقریبا یکسال بعد از هادی عزیز، همشهرى و همبازى قدیمیت که دیگه الان تنها نیست شاید تلنگرى باشه براى ماها. متوجه نیستیم که انقدر درگیر زندگى روزمره شدیم که شاید یادمون رفته ممکن فردا نوبت یکى از ما باشه، بى تعارف و دور از جون گفتن. باید هر ساعت و دقیقه بهم یاداورى کنیم چقدر عمر کوتاهه و دنیا بى ارزش و شاید زندگى فقط همین باشه! اینکه همه آدم‌ها بخصوص آدم‌هاى اطراف خودمون را غرق محبت کنیم و احترام بگذاریم به‌ همدیگه و هیچوقت هیچکسىُ با خودخواهى خودمون آزرده خاطر نکنیم. بازم یادمون نره که هیچکدوممون از یک ساعت دیگه خودمون هم خبر نداریم.