پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهران کریمی- می‌گفت: «این که من برای انقلاب چه کرده‌ام و یا پیش از انقلاب چه کرده‌ام، داستانش بماند، که مثل ویولون زدن آن رِند است که صبح صدایش در‌می‌آید.» و معتقد بود: «من‌ یافته‌ام‌ که‌ دو کار اساسی‌ هست‌، یکی‌دگرگون‌ کردن‌ تلقی‌ مردم‌، تا بتوانند حکومت‌ را تحمل‌ کنند و بخواهند و دیگری‌ وجود مُهره‌ها، که‌ بتوانند کارها را به‌ دوش‌ بگیرند. که‌ بدون‌ تلقی‌ مردم‌، همراه‌ مهره‌ها می‌توان‌ حکومت‌ کرد، ولی‌ این‌ حکومت‌ چه‌ شورایی‌ و چه‌ فردی‌، رو به‌ استبداد خواهد گذاشت‌. و همراه‌ آن‌ تلقی‌ و بدون‌ مهره‌ها نمی‌توان‌ حکومت‌ کرد، که‌ به‌ اضمحلال‌ خواهیم‌ رسید.»

در نسبت با انقلاب و نظام بینشی روشن داشت و نگاهش را اینگونه خلاصه می‌کرد: «توجیه، حماقت است، تضعیف، جنایت است و تکمیل، رسالت؛ وظیفه همگی ما تکمیل است؛ نه تضعیف خوبی‌ها و نه توجیه خرابی‌ها، بلکه تکمیل رسالت ماست. با کمبودها باید ساخت. اگر نیرو نیست، نیرو تربیت کن و اصلا خود تو نیروی خوبی باش.» 

ناجوانمردی بسیار دید و چه جفاها که تحمل کرد. همه نوع اتهامی نثارش کردند. معتقد بود «بزرگ‌ترین دشمن» نوشته‌هایش خودش است و وقتی که از دنیا برود به فکرش توجه خواهد شد. آنان که روزی انواع و اقسام تهمت‌ها را نثارش کردند بعدها خود شرایط خوبی پیدا نکردند. اما او بی‌چشمداشت کار فکری و تربیتی و علمی را دنبال و شاگرد تربیت نمود. در بین متفکرین انقلاب تقریبا شخصیتی مانند او نداریم که از خاستگاه دین و با چارچوبی مستحکم در حوزه‌ی تعلیم و تربیت و به‌خصوص مسائل تربیتی آورده‌ی علمی داشته باشد. هرچند که دارای مکتب و منظومه‌ی فکری بود و ذوابعاد. نگاهی به فهرست و محتوای آثارش بیانگر جامعیت و احاطه و البته عمق اوست.

علی صفایی حائری مردی از جنس نور و آسمان بود که روزبه‌روز رُجوع جریان انقلابی و دردمندان اهل تأمل به او بیشتر شده و از این پس نیز بیشتر خواهد شد. این خاصیت نور است که بر ظلمت و تیرگی غلبه می‌کند.