پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سینا کلهر- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه رای اعتماد در قالب دعا از خدا خواست به او توفیق دهد خواسته هایی که گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی از او دارند را برآورده کند. او در همان حال که از خدا می خواست تا بتواند دغدغه های رهبر انقلاب  و مراجع تقلید را جامعه عمل بپوشاند، از خدا می خواست تا بتواند به تعهداتی که رئیس جمهور به هنرمندان داده است، عمل کند.

 

بر همگان آشکار است که مطالبه این دو گروه با هم تعارض و حتی تضاد دارد و بر آورده ساختن یکی به معنای فرو گذاشتن دیگری است. حال سئوال این است که وزیر فرهنگ چگونه می خواهد این کار ظاهرا غیر ممکن را انجام دهد؟

 تشخیص وزیر و تیم همراهش از مساله اصلی حوزه فرهنگ ناهمسو بودن انتظارات گروه های مختلف از حوزه فرهنگ است. به عبارت دیگر به نظر وزیر و همکارانش مهم ترین مشکل حوزه فرهنگ این است که انتظارات گروه های مختلف از فرهنگ، به جا و واقع بینانه نیست و اگر این انتظارات اصلاح شوند، بسیاری از مشکلات هم حل خواهد شد. به همین خاطر هم می شود انتظارات متفاوت و متضاد را برآورده ساخت.

وزیر فرهنگ و ارشاد در گفت و گویی که شنبه 21 مرداد با روزنامه شرق انجام داده بود، در این باره گفته است:

" در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نه‌تنها شاهد انتظارات متفاوت هستیم، شاخص‌های متفاوت و حتی انتظارات متناقض و گاه متعارض نیز وجود دارد و اینها کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مشکل می‌کند... یکی از برنامه‌های جدی من تلاش برای حل همین مشکل است.

" به نظرم روش گفت‌وگو برای حل این مشکل روش مناسبی باشد؛ گفت‌وگوهای جامع، مستمر و با حضور همه کنشگران و نهادها و افراد مؤثر در حوزه‌های مختلف. در این گفت‌وگوها در مرحله نخست باید به سمت تقریب انتظارات حرکت کنیم تا انتظارات حوزه فرهنگ و هنر، ذی‌نفعان و کنشگرانش در این حوزه نزدیک به هم شود. چه کنشگران فرهنگ و هنر، چه کنشگران عرصه سیاست، چه کنشگران حوزه دین و چه کنشگران حوزه امنیت، بخشی از این گفت‌وگو هستند. اگر این گروه‌های اصلی کنشگر و مؤثر گفت‌وگو کنند، که تأثیراتش را در عرصه فرهنگ و هنر نشان می‌دهد، انتظاراتشان به هم نزدیک می‌شود، طبعا می‌توان معدل انتظارات را به هم نزدیک کرد و بعد هم به سمت شاخص‌هایی پیش رفت که امکان تفاهم و توافق فراهم شود."

در واقع برنامه اصلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی  نزدیک کردن افق انتظارات کنشگران اصلی  حوزه فرهنگ است. به همین خاطر هم روزمه او مخصوصا سوابق حوزوی و دانشگاهی او مهم می شود.تاکید بر دانشگاهی و حوزی بودن به خصوص برجسته ساختن مدرک دکتری دانشگاه و گذراندن دوره خارج فقه و اصول به معنای تاکید بر صلاحیت های فردی وزیر معرفی شده است. همچنین اشاره به شاگردی مراجع تقلید به خصوص آیت الله وحید خراسانی می تواند به نوعی نشان دهنده سرمایه های اجتماعی وزیر پیشنهادی در حوزه فرهنگ باشد. به این معنا که وزیر شخصیتی است که می تواند شکاف ها و اختلاف نظرها و رویکردهای موجود در بخش فرهنگ را به دلیل سوابق علمی و تجربه کاری کم کند.

 با این حال سئوال این است که آیا " گفت و گو" بی جهت و بدون طرح عملی مشخص می تواند باعث نزدیکی انتظارات و خواسته های این گروهها در حوزه فرهنگ شود. وزیر از فردای روز وزارتش، باید درباره بسیاری از تولیدات پر مناقشه در حوزه ماموریتی خود تصمیم بگیرد. باید درباره آثار هنری و فرهنگی که تصمیم اش به هر سمت که باشد، موجب نارضایتی و اعتراض یک سوی ماجرا خواهد بود. او می خواهد با هنرمندانی که آثارشان توقیف شده است گفت و گو کند که قید مجوز آثارشان را بزنند یا می خواهد با مراجع و رهبری گفت و گو کند که حساسیت شان را کاهش دهند؟

حتی اگر تشخیص وزیر از مساله اصلی فرهنگ درست باشد، که به نظرم نیست! راه حل گفت و گوی صرف و بدون طرح  اجرایی مشخص، حتی در کوتاه مدت نیز نمی تواند بحران ها و چالش های حوزه فرهنگ را حل کند؟ وزیر باید طرحی عملی برای برون رفت از ماجرا داشته باشد که مبنای تصمیم گیری های او است و گفت و گوهایش را بر محور آن طرح سامان می دهد. گفت و گوی بی جهت اساسا گفت و گو نیست. مثلا وزیر می تواند طرح  تقویت فرهنگ ملی را در دستور کار خود قرار دهد و مبنای تمامی تصمیماتش را بر محور حمایت از آثار و تولیداتی که فرهنگی ملی را ارتقاء می دهند، قرار دهد. بر محور این طرح او می تواند عناصر موثر را به گفت و گو فرا بخواند تا بر اساس این طرح انتظارات خود را تعدیل کنند.

اما به جای چنین طرح های عملی گویا وزیر در گفت و گو هایش،  ناخواسته تلاش می کند تا مطالبات فرهنگی متضاد را طرح و برجسته سازد و به طرفین گوشزد کند که پیگری همه خواسته هایشان ممکن نیست و از این طریق در قالب نوعی مذاکره برد-برد! آن ها را وادار به کوتاه آمدن از مواضعشان کند. در عرصه فرهنگ چنین راه حل هایی هیچ شانسی برای موفقیت ندارند.