پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد معماریان- در گفت وگوهای رایج خود، عبارت «شبکۀ اجتماعی» به اشتباه مترادف رسانه‌های تعاملی وب‌محور به کار می‌رود؛ اما این تعبیر به معنای درستش، سابقه‌ای قدیمی در حوزۀ علوم اجتماعی دارد که لزوماً به فناوری‌های نوین ارتباطی مربوط نیست. شبکۀ اجتماعی به ساختاری گفته می‌شود که ارتباطات متقابل و دوبه‌دوی اعضاء یک جامعه را نشان می‌دهد و اغلب به شکل یک گراف ریاضی با گره‌ها و یال‌هایی نمایش داده می‌شود که گره‌ها نمایندۀ افراد و یال‌ها نمایندۀ ارتباطات میان این افرادند. چنین ارتباطاتی می‌توانند شغلی، مالی، دوستانه، خانوادگی، درسی و... باشند. طراحی گراف ارتباطات ساختاری یک جامعه، تصویری ریاضی-هندسی از آن به محققان می‌دهد تا بتوانند برای پدیده‌های اجتماعی نظریه‌پردازی کنند. پس هر اجتماعی، چه آفلاین یا آنلاین، یک شبکۀ اجتماعی را شکل می‌دهد.

پیش از ظهور فناوری‌های نوین ارتباطی، این شبکه‌ها در بستر ارتباطات عادی کف جامعه شکل می‌گرفتند و با ظهور این ابزارهای الکترونیک، شاهد ابداع «رسانه‌های اجتماعی» هم بوده‌ایم که شبکه‌های اجتماعی آنلاین را شکل داده‌اند. فضای مجازی، بستری برای تشکیل شبکه‌های اجتماعی موازی با زندگی در کوچه‌خیابان‌های شهر فراهم می‌کند. در این بستر موازی، امکانات و قواعد و هنجارها و روش‌های متفاوتی برای نمایش خود و ارتباط با دیگران حاکم‌اند که گاه با نسخه‌های آفلاین خود تفاوت بنیادین دارند. ادغام روزافزون زندگی واقعی و مجازی، فاصلۀ بین این دو فضا را از جهاتی می‌کاهد اما تفاوت‌های جوهری دو فضا موجب می‌شوند که هیچ‌گاه شباهت کامل میان هر دو رُخ ندهد.

یک برگۀ کاغذ (واقعی یا مجازی) جلویتان بگذارید، دو ستون واقعی و مجازی در آن بکشید و فهرست دوستان صمیمی‌تان در هریک از این دو فضا را بنویسید. لابد تعداد زیادی از اسامی در هر دو ستون مشترک‌اند، ولی احتمال آن هست که هر ستون هم اسامی اختصاصی خود را داشته باشد؛ کسانی که خواه به دلیل بُعد مکانی یا دلایل دیگر، فقط مجازی با آنها در ارتباطید و کسانی که فقط، ارتباط واقعی با همدیگر دارید چون شاید طرف شما امکان یا میل حضور در فضاهای مجازی را ندارد. با این حال، قوّت و عمق ارتباط با دوستانی که نامشان در هر دو ستون آمده هم یکسان نیست؛ با یکی در فضای مجازی بیش از همه دوستید و با دیگری در فضای واقعی. همین وضعیت دربارۀ سایر انواع ارتباط‌های ما با اطرافیانمان هم صادق است.

شکل‌گیری یک بستر موازی با فضای واقعی برای تشکیل شبکۀ اجتماعی پیرامونی‌ما، طبق معمول هر اتفاق نویی، بسته به مورد، می‌تواند سودمند یا مضرّ باشد. شبکۀ اجتماعی آنلاینی که از اطرافیان‌ خود داریم، کاربُردهای متعددی دارد؛ گسترش دامنۀ ارتباطات به اشخاص دور از دسترس، تعمیق ارتباطات با آشنایان آفلاین، بهره‌گیری از فرصت‌های فضای مجازی برای توسعۀ فرصت‌های واقعی و میزان بازده‌شان، بهره‌مندی از قدرت بی‌سابقۀ فناوری‌های نو در ثبت و ضبط اتفاقات برای نگهداری و استفاده از یک تاریخچۀ پُروپیمان ارتباطی، استفاده از امکانات مجازی برای تسریع امور و صرفه‌جویی در وقت و انرژی‌ای که برای انجام همان کار در فضای واقعی نیاز است و امثال آن.

با این حال، حضور این شبکه‌های اجتماعی موازی می‌تواند گاهی تنش‌زا هم باشد. در ارتباطاتی که عنصر عاطفی و هیجانی پررنگی دارند، تبایُن و تعارض میان دو فضا ممکن است برای طرف‌های یک رابطه دردسر بسازد. شکایت یک دوست از کم‌توجهی در یکی از دو فضا، کشاندن مسأله‌ای به فضای واقعی که یک طرف انتظار داشته است فقط در فضای مجازی بماند یا بالعکس و مثال‌های دیگری از این دست، نمونه‌های رایجی از چنین تنش‌ها هستند. علت این شکایت‌ها، یعنی عدم‌توازن بین دو فضا، هم می‌تواند واقعی باشد و هم متصوّر/خیالی. شکایت‌های واقعی ناظر به رُخدادهایی‌اند که طرفین تفسیر کمابیش مشترکی از آن دارند؛ اما انتظارات متفاوتی در باب وقوعش داشته‌اند. شکایت‌های خیالی هم البته کم نیستند؛ بر خلاف فضای واقعی که برای ما آشناتر است و نشانه‌هایش را با اِجماع همگانی بیشتری تفسیر می‌کنیم، رفتارهای فضای مجازی به واسطۀ محدودیت‌های خاص خود به دلیل حذف نشانه‌های فیزیکی، گستردگی بالقوۀ فضای پنهان از چشمان ما، آشوب‌زدگی هنجارهای حاکم بر آن و مواردی از این دست، استعداد بیشتری برای ایجاد سوءتفاهم ارتباطی دارند.

پس پرسش غامضی در میان است که گذر ایام جوابش را مشخص خواهد کرد: آیا یکی از این دو شبکۀ اجتماعی شبیه دیگری خواهد شد، هر دو به سمت یک ترکیب بینابینی میل خواهند کرد، یا تبایُن ابدی میان آنها حاکم خواهد بود؟