پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عسل عباسیان: چندی پیش طی گزارشی که در خبرگزاری ایلنا منتشر شد، بهروز افخمی به گرفتن وام بلاعوض برای ساخت فیلم «روباه» متهم شده بود؛ اتهامی که خود را از آن مبرا می‌داند. به همین بهانه از این کارگردان، درباره شکل درست حمایت دولت از سینما و همین‌طور عملکرد سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید، در نیمه راهش پرسیده‌ایم. 

* فکر می‌کنید حمایت دولت از سینما باید به چه صورت باشد؟ 

دولت باید حمایت مستقیم از تهیه‌کنندگان بخش خصوصی را به هر صورت متوقف کند و هرچه پول دارد را در ساخت سالن به‌صورت وام یا سرمایه‌گذاری مستقیم صرف کند. حتی سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های فنی غیر از سالن‌سازی نباید وظیفه دولت تلقی شود. در‌حال‌حاضر حمایت‌هایی که دولت به‌طور مستقیم از تولید فیلم‌های بخش خصوصی می‌کند، باعث وابستگی این بخش به فرمایشات دلبخواهی مسئولان و ورشکستگی بخش خصوصی شده که با تبدیل‌شدن آن حمایت‌ها به کمک‌های بلاعوض، یا وام‌های بازپرداخت‌نشده، پنهان می‌شود. یعنی دولت با کمک مستقیم به تولید فیلم‌های بخش خصوصی، بخش خصوصی را به کمک‌های خود معتاد می‌کند و بعد این بخش را وادار به اجرای خرده‌فرمایشات مسئولانی می‌کند که تصوری از سینمای ملی ندارند. 

 * اما خود شما در این سال‌ها فیلم‌هایی تولید کرده‌اید که از این کمک‌ها بی‌بهره نبوده‌اند، مثل «روباه»... .

«روباه» با سرمایه‌گذاری صددرصدی و شفاف دولت ساخته شد و بخش خصوصی در آن دخیل نبود. درواقع تهیه‌کننده و مجری طرح موردپسند و موردتأیید دولت بود. وقتی می‌گوییم دولت نباید بخش خصوصی را به کمک‌های خود و پذیرش خرده‌فرمایش‌های مسئولان دولتی معتاد کند، واضح است که منظورمان قدغن‌کردن فیلم‌های دولتی نیست. همان‌طور که وقتی می‌گوییم تلویزیون‌های خصوصی باید تأسیس شود، منظورمان این نیست که تلویزیون دولتی باید تعطیل شود. آدم باید خیلی ناوارد یا شارلاتان باشد که بخواهد در مردم این تصور را به وجود بیاورد و بعضی از پاپاراتزی‌ها این شارلاتان‌بازی را صورت می‌دهند. مثلا سایت «کافه سینما» مطالب پریشانی در این مورد می‌نویسد که «کدام فیلم‌ساز با هزینه دولت فیلم ساخته؟ و همه باید به او حسودی کنیم یا بخل بورزیم؟» این نویسنده‌های پریشان‌گو لابد باید توضیح بدهند که تلویزیون دولتی هم به نظر آنها باید تعطیل شود و در کشورهای سرمایه‌داری کاملا رها و آزاد هم، تلویزیون دولتی فعالیت نمی‌کند یا نباید بکند. مثلا بی‌بی‌سی باید تعطیل شود یا تلویزیون دولتی آمریکا، نباید فعالیت کند. این مطالب را جرئت ندارند بنویسند اما اگر هم جرئت کنند و بنویسند معلوم می‌شود که چطور پرت‌وپلا می‌گویند و فهمشان از مطالب ساده، چقدر ناقص و ناتوان است. 

* فیلم قبل‌تر شما «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که بخش خصوصی، آن را تهیه کرده بود، مگر از این کمک‌ها بهره نمی‌برد؟ 

به‌هیچ‌وجه. حتی یک ریال. 

* درباره دولتی‌بودن «روباه» حرف زدید. چه می‌شود که کارگردانی مثل بهروز افخمی، فیلم سفارشی و دولتی می‌سازد؟ 

«روباه» سفارش من بود به دولت و وزارت اطلاعات و نه سفارش آنها به من. آنها از من پرسیدند موضوعی در ارتباط با ترور دانشمندان هسته‌ای دارم یا نه و من جواب دادم که دارم و علاقه‌مندم که بسازم. البته وزارت ارشاد فعلی و معاونت سینمایی، هیچ علاقه‌ای نداشتند که این فیلم ساخته شود و درواقع در مقابل عمل انجام‌شده قرار گرفتند. حداقل علاقه نداشتند که من این فیلم را کارگردانی کنم. بعد از ساخته‌شدن فیلم هم هرکاری توانستند کردند برای اینکه فیلم دیده نشود. 

  * به‌طورکلی شما گرایشتان به سمت سینمای دولتی است یا خصوصی؟ 

بستگی به داستان و موضوع دارد. بعضی از داستان‌ها را بخش خصوصی نمی‌خواهد بسازد یا نمی‌تواند بسازد. مثل همین فیلم «روباه» ولی جزء اولویت‌های ملی و سیاسی است و ساختن آن، کار درستی است. در این صورت و به شرطی که سرمایه از طرف دولت فراهم شود، من خیلی خوشحال خواهم شد که باز یکی دیگر هم بسازم. مخصوصا که در طول تولید «روباه» هیچ سفارشی به من نشد و امر و نهی در کار نبود. درواقع گاهی‌اوقات تهیه‌کننده، آقای پیرهادی، یا مشاور ما، آقای مرتضی اصفهانی، درخواست می‌کردند که من این‌قدر تند نروم و فیلم را جوری نسازم که شعاری و سفارشی به نظر برسد. 

* پس با این اوصاف، «روباه» سفارشی بود؟ 

درواقع من کاسه داغ‌تر از آش بودم و سرمایه‌گذاران تمام سعی‌شان را می‌کردند که مرا ترمز کنند.

  * به‌طورکلی عملکرد سینمایی دولت را در این دو سال چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

به نظرم امسال، سال تعیین‌کننده‌ای است. در دو سال گذشته عملکرد معاونت سینمایی، بد یا خیلی بد بوده. سال اول و حتی سال دوم را می‌شد به حساب ناواردی مدیریت جدید و بی‌تجربگی آنها گذاشت ولی امسال اگر اوضاع به همین منوال پیش برود به نظرم معاونت سینمایی وزارت ارشاد باید استعفا کند. الان سه سال است که تعداد تماشاچیان فیلم ایرانی به زیر ١٠ میلیون نفر رسیده. آمار تماشاچیان واقعی در سالن سینما برای سال گذشته حدود هشت میلیون نفر است. آمارسازی و فروختن بلیت‌هایی که مصرف نمی‌شود دردی را دوا نمی‌کند. وضعیت فعلی درواقع به معنای تعطیلی سینماست و ازهم‌پاشیدگی نیروی انسانی و چارچوب‌های سینمای ایران هم عملا شروع شده. مدیریت سینمایی فعلی با سرگردانی کامل عمل می‌کند. یک وقت اختیار تمام سینما را به دست یک فیلم‌ساز می‌دهد و ممکن است فردا از همان فیلم‌ساز و پروانه نمایشی که برای فیلم او صادر کرده حمایت نکند و جاخالی دهد تا آن فیلم‌ساز به‌تنهایی له شود. 

  * فکر نمی‌کنید این اوضاعی که ترسیم کردید، به‌خاطر پس‌لرزه‌های اتفاقات تلخی باشد که سینما در دورانِ مدیریت شمقدری متحمل شد؟ شاید هر مدیر دیگری هم پس از شمقدری می‌آمد، از این پس‌لرزه‌ها مصون نبود. 

این هم از آن حرف‌هاست. این خیلی عادت بدی است که همه چیز را به گردن مسئولان دولت سابق بیندازیم. به‌ویژه حالا که مسئولان جدید سینمایی از نیمه عمر کاری خود گذشته‌اند. 

* با این اوصاف، در این دولت فیلمی مثل «قصه‌ها» با سختی‌های بسیار اجازه اکران پیدا کرد و درنهایت وزیر ارشاد بابت اکران این فیلم به مجلس خواهد رفت. فکر نمی‌کنید سنگ‌هایی که دیگر نهادها مثل مجلس بر سر راه مدیران فرهنگی می‌اندازند، مسبب این نارضایتی شماست؟ 

وزیر ارشاد موظف است از پروانه نمایش صادرشده حمایت کند و پاسخ مجلس را بدهد. این توقع بزرگی نیست. نکته اینجاست که معاونت سینمایی کار خودش را بلد نیست و ظاهرا نمی‌تواند یاد بگیرد. سیاست‌های جاری در معاونت سینمایی پریشان و نامتوازن است و مسئولان هرکدام به طرفی می‌روند و هیچ‌کس هم نیست که آنها را هماهنگ کند. معاونت سینمایی وظایف خودش را انجام دهد و یکی از آن وظایف همان پاسخ‌گویی به مجلس است، اما اگر کار خودش را درست انجام داد و مجلس مزاحم سینما شد، آن وقت وظیفه ما و تشکیلات صنفی سینماست که با مجلس صحبت  کند. 

  * به‌نظر می‌رسد از عملکرد فرهنگی دولت تدبیر چندان دل خوشی ندارید... .

هرچه من گفتم، فقط به آقای ایوبی و معاونان ایشان مربوط بود. من درباره سایر فعالیت‌های فرهنگی مثلا تئاتر و موسیقی اظهارنظر نکرده‌ام و اگر قرار باشد اظهارنظر کنم، ممکن است نظر کاملا متفاوتی داشته باشم. 

  * فیلم آخر شما «خمسه خمسه» هنوز کلید نخورده است؟ 

خیر. چون فیلم‌برداری بیشتر از چهارماه طول می‌کشید، گفتند مهرماه. گرمای شدید گروه را از کار می‌اندازد، متوجه شدیم به جشنواره فجر نمی‌رسیم. بنابراین تصمیم گرفتیم فیلم‌برداری را دیر شروع کنیم، شاید در آذرماه.