پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- این موضوع (انتقال‌پایتخت) جدای از این‌که مخالفت‌ها و موافقت‌هایی را در پی داشته، اما درنهایت موضوعی است که پیش از این نیز در دوره‌های مختلف مسبوق به سابقه بوده و در مقاطعی، البته بنا به دلایلی که دولت‌های وقت صلاح دانسته‌اند یا بر اثر ضروریات زمان، پایتخت‌ها با تغییر مکان مواجه شده‌اند. امروز هرچند برای تغییر پایتخت از تهران به نقطه‌ای نامعلوم (که البته گزینه‌های مختلفی ازجمله سمنان، همدان، ساوه و هشتگرد برای آن مطرح شده است) دلایلی محیط زیستی، ازجمله آلودگی هوا، نبود یا کمبود منابع آبی و مواردی از قبیل، زلزله، ترافیک و تراکم بیش از حد جمعیت، مطرح شده و همین دلایل باعث شده است نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی به تغییر پایتخت ٢٢٩ساله ایران (از زمان قاجار) رأی دهند. اهمیت چنین موضوعی (که البته در این مجال قصد ورود به چند و چون آن را نداریم) باعث شد بررسی تغییر پایتخت در دوره‌های مهم دولتی در ایران را موردتوجه قرار دهیم. گزارش پیش‌رو بخشی از این جستار تاریخی است.

پایتخت مثابه مرکزیت سیاسی

قبل از ورود به این موضوع که چه شهری و چگونه در دوره‌ای خاص، پایتخت ایران شد، نقبی به چیستی پایتخت خواهیم زد. این اطلاع نزد مخاطبان وجود دارد که از منظر عمومی، پایتخت چطور موجودیتی است اما شاید تعدد خوانش از موجودیتی به نام پایتخت، این عنوان را از بزرگترین شهر یک کشور تا تعریف ویژه آن به‌عنوان یک سازمان، گسترده می‌سازد.

پایتخت یک کشور را مرکز سیاسی و مهم‌ترین شهر، یا شهر اصلی آن کشور به حساب می‌آورند و در باور عموم، چنین نشان داده شده که اگر شهری پایتخت یک کشور باشد، به‌طور قطع و یقین، بزرگترین شهر آن سامان خواهد بود. اما در موارد متعدد دیده شده که اینچنین نیست و شهرهایی هم در آن دیار هستند که از پایتخت کشوری، بزرگتر و پرجمعیت‌تر است. اگر قرار باشد ویژگی خاصی برای پایتخت بیان کنیم که آن را از دیگر شهرها متمایز سازد، می‌توان بر این نکته تأکید کرد که پایتخت، محل تمرکز قدرت سیاسی و نهادهای مرتبط با آن است که مرکزیت اداری را نیز دربر می‌گیرد. شاید اگر قرار باشد برای پایتخت، ویژگی‌ای‌ مطرح کنیم که در تعریف آن فرد دچار تشکیک نشود، همین عامل (یعنی تمرکز نهادهای قدرت) مهم‌ترین ویژگی باشد. نکته قابل‌توجه، این است که پایتخت کشور به‌طور عام و قانونی انتخاب شده و حتی در قانون اساسی کشورها نیز از آن یاد می‌شود به‌عنوان نمونه، در قانون اساسی مشروطیت، از «طهران» به‌عنوان پایتخت ایران یاد شده است.

به هر روی «پایتخت» به مثابه مرکزیت سیاسی با محدوده‌های سیاسی آن، در طول تاریخ فراز و فرودهای زیادی داشته و به تبعیت از تغییر حکومت، پایتخت آن نیز (جز در موارد معدود) از شهری به شهر دیگر جابه‌جا شده است. نگاهی به گذشته این تغییر و تحول‌ها از منظر تاریخی، حاکی از انگیزه‌های مختلفی است که به تناسب زمان، مکان و ساختار اجتماعی کشور و حاکمیت، با حفظ استراتژی سیاسی و مسائل ژئوپلیتیکی در زمان موردنظر، موجب جابه‌جایی مرکز سیاسی کشور شده است. اگر قرار باشد انگیزه‌های تغییر پایتخت را برشماریم، عموما می‌توان این انگیزه‌ها را به دو گروه سیاسی- امنیتی یا اقتصادی- اجتماعی تقسیم کرد که در طول تاریخ، از دوران باستان تاکنون، تغییراتی که در زمینه مکانی پایتخت‌ها اتفاق افتاده، درقالب این انگیزه‌ها بوده است.

موضوع دیگری که در این مجال قابل بحث است؛ این‌که، پایتخت برگرفته از «پای تختگاه شاه» است بدان معنا که در زمان‌های قدیم محل سکونت یک شاه، اصلی‌ترین شاخص یک شهر برای پایتخت‌شدن بود. در قدیم نام‌های دیگری نیز در معنی «پایتخت» به‌کار می‌رفت که «دارالخلافه»، «دارالسلطنه» و «آستانه» ازجمله این نام‌ها هستند. این را نباید از منظر دور داشت که منظور از آستانه، محل ورود به دربار پادشاه بود که محل این ورودی دربار رفته‌رفته معنای خود شهر سکونت شاه یعنی پایتخت را به خود گرفت. «آستانه» در زمان عثمانی لقب و مترادف شهر استانبول بود و همین واژه فارسی هنوز در زبان‌های آسیای‌میانه در معنی پایتخت به‌کار می‌رود، چنان که دولت جدید قزاقستان، پایتخت تازه‌ساز خود را به آستانه یعنی پایتخت نام نهاده است.

پایتخت‌های پیشین ایران

بررسی پایتخت‌های ایران از هزاره‌های قبل(قرون پیش از میلاد مسیح) این نکته را نشان می‌دهد که پایتخت‌ ایران در زمان گذشته به‌ویژه در دوره‌های قبل از اسلام، پایتخت امپراتوری‌ای بوده که مرزهایش از شرق به غرب، امتداد داشته و محدوده جغرافیایی وسیعی را دربر ‌گرفته بود. در این دوره که ایران از نظر اهمیت، در مهم‌ترین موقعیت خود قرار داشته است، پایتخت‌های مختلفی را تجربه کرده‌ایم که شهرهایی مانند مرو، نسا، صددروازه، اصطخر، مدائن، تخت‌سلیمان، نیشابور و امثال آنها جزو پایتخت‌های پیشین ایران در دوره‌های قبل و بعد از اسلام بوده است.

این نکته قابل توجه است که مرز سیاسی ایران، از دوران باستان تاکنون به این دلیل که کشور ما در آن مقاطع، وسعت فوق‌العاده‌ای داشته است، دستخوش تغییرات زیادی (و در برخی موارد غیرقابل باور) قرار گرفته و دست به دست شدن زمین‌های تحت حکومت یک کشور، بین کشور یا حکومت‌های دیگر در قدیم به‌ویژه دوران باستان، امری عادی بوده است. شاید به همین دلیل باشد که برخی از پایتخت‌های قدیمی کشور ما، امروز در محدوده مرزهای سیاسی کنونی ایران نیست یا همچون مدائن به ویرانه تبدیل شده  است.

ایران در دوران پس از اسلام

دوران پس از اسلام، برخلاف دوران پیش از آن، زمانی بود که به‌جای حاکمیت‌های بزرگ مانند سلسله هخامنشی و... سلسله‌های کوچک (و نسبتا بزرگ) زیادی بر سرزمین ایران حکمرانی کردند و برای اداره کشور، شهرهایی را به‌عنوان پایتخت خود قرار دادند. در این زمینه توجه به دو نکته، حایز اهمیت است: نخست این‌که طی دوران ١٤٠٠ و اندی ساله پس از اسلام، ده‌ها سلسله و طایفه بر ایران حکم راندند که برخی از آنان فقط در بخشی از سرزمین یا در مدت کوتاهی حکومت کردند، به همین دلیل پایتخت‌های آنها نیز از اهمیت کمتری برخوردار است. دوم این‌که برخی از پایتخت‌های دوران اسلامی در محدوده مرزهای سیاسی کنونی ایران واقع نمی‌شوند، به‌عنوان نمونه می‌توان از دمشق پایتخت امویان، بغداد پایتخت عباسیان یا بخارا پایتخت سامانیان نام برد که به دلیل ساختار آن روز قدرت و محدوده‌های جغرافیایی و تعاریفی که وجود داشت، بر ایران هم حکومت می‌کردند. بنابراین ممکن است در روند بررسی پایتخت‌های ایران، برخی از مقاطع تاریخی (به همین دلیل) حذف شوند. از آنجایی که در قرون اولیه پس از اسلام، محدوده کنونی ایران از مقر حکومت مرکزی (پایتخت) دور بوده، لذا در این دوران پایتختی مقتدر در این پهنه از سرزمین وجود نداشته است و عمدتا پایتخت‌های ولایتی و منطقه‌ای که مستقل هم نبودند، بر مردم ایران حکومت می‌کردند.

تهران پایتخت ٢٢٩ساله

تهران که امروز از آن به ابرشهر ایران یاد می‌شود، پیش از این، قریه‌ای از توابع شهرستان «ری» بوده است و به این دلیل که «ری» در سالیان نه‌چندان دور (تا ٣قرن پیش) محورهای معادلات سیاسی و اقتصادی آن روزگار بوده، مرکزیت ویژه سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی داشته است. شاهد این مثال هم این است که از قدیم، هر بار ایران با حمله مواجه شده، «ری» به‌عنوان یکی از کانون‌های اصلی و مرکزی راهبردی مورد تهاجم و حمله قرار گرفته است. در چنین وضعی، «قریه تهران» به دلیل برخورداری از وضع جغرافیایی خاص و حفره‌های زیرزمینی و عوارض طبیعی فراوان، دشواری نفوذ داشته و پناهگاه مناسبی بوده و از همین منظر مورد توجه دولتمردان و دیگر اشخاص قرار گرفته ‌است.

آن‌طور که در چاپ چهارم «اطلس کامل تهران» ذکر شده است، تهران یکبار ویران شد و آن زمانی بود که این شهر در برابر حمله افغان‌ها (پشتون‌ها) ایستادگی زیادی کرد و به همین خاطر آنها پس از تصرف تهران، شهر را ویران کردند و باغ‌ها و تاکستان‌های آن را از میان بردند. در زمان نادرشاه، تهران دوباره نام و نشان یافت و نادرشاه، رهبران بزرگ شیعه و سنی را گردهم آورد و پیشنهاد اتحاد اسلامی و رفع اختلاف‌ها را به آنها ارایه کرد.

در تهران قدیم نوشته جعفر شهری تأکید شد است: تهران برای نخستین‌بار توسط ایل قاجار پایتخت ایران شد. تا پیش از کشف تمدن قیطریه و کشف آثاری در تپه‌های عباس‌آباد، گمان این بود که پیشینه تاریخی این شهر، به همان آثار یافت‌شده در حوالی شهرری محدود می‌شود، اما اکتشافات باستان‌شناسی در تپه‌های عباس‌آباد نشان داد، تمام آبادی‌های ناحیه تاریخی قصران، دوره‌ای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقیت‌های فرهنگی را پشت‌سر گذارده‌اند.

نکته قابل توجه درباره تهران این است که با وجود روستا بودن آن و کم‌اهمیتی‌اش در قدیم (به دلیل اهمیت فوق‌العاده ری) بعید به‌نظر می‌رسد از آن در تواریخ کهن نام برده شده باشد اما در فارسنامه ابن‌بلخی که مربوط به سال‌های ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری‌قمری ‌است، از تهران به دلیل انارهای مرغوبش یاد شده‌ است. جالب‌تر این‌که طبق گزارشی که در مجموعه مکتوب «تهران در گذشته‌های دور» (به کوشش شهرداری تهران) منتشر شده است، حفاری‌های باستان‌شناسی در ‌سال ۱۳۲۱ خورشیدی در روستای دروس شمیران، نشان می‌دهد که در این ناحیه، در هزاره‌دوم پیش از میلاد، مردمانی متمدن زندگی کرده‌اند. نخستین‌بار نام تهران در یک اثر مکتوب، در زندگینامه ابوعبدالله حافظ تهرانی متولد ۱۸۴ ه. ش آمده ‌است. پس از حمله مغولان به ری و تخریب این شهر، تهران بیش از پیش رشد یافت و عده‌ای از اهالی آواره ری را در خود جای داد و مساحتش در این دوران به ۱۰۶ هکتار رسیده بود.

در (Embassy to Tamerlane, ١٤٠٤-١٤٠٦, Ruy Gonzalez de Clavijo) این نکته یادآور شده است که در ‌سال ١٤٠٤ میلادی، سفیر پادشاه کاستیل (کلاویخو) که در راه سمرقند و برای دیدن امیر تیمور گورکانی، گذرش به تهران افتاده، به‌ او گفته است: «... تهران شهری است بسیار بزرگ بدون دیوار و بارو. منزلگه‌ایست بسیار لذتبخش با تمام وسایل راحتی. می‌گویند هوایش برای سلامتی خوب نیست و تابستان‌هایش بسیار گرم است...» تهران در زمان سلسله صفوی، به علت این‌که بقعه سیدحمزه، جد اعلای صفویه در نزدیکی حرم شاهزاده عبدالعظیم حسنی قرار دارد و دارای باغ‌های خوش آب و هوا نیز بوده، موردتوجه بیشتری قرار گرفت.

در دوره صفوی، شاه تهماسب اول در ‌سال ۹۱۶ خورشیدی، هنگام گذر از تهران باغ و بوستان فراوان این شهر را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دورش بکشند، این بارو که ۱۱۴ برج به عدد سوره‌های قرآن و ٤ دروازه رو به ٤ سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت‌اسلامی (شاپور) محدود می‌شد، مساحت تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید. (تهران چگونه پایتخت شد؟ مستند ‌سال ٢٠١١م) در دوره شاه عباس اول (۹۶۶ تا ۱۰۰۷ خورشیدی) پل، کاخ و کاروانسراهای زیادی بنا شد، در بخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقر حکومتی درآوردند. بعد از آن، کریمخان‌زند به مدت ۴‌سال تهران را مرکز حکومت خود قرار داد و در محوطه ارگ بناهای جدیدی احداث کرد.

آغامحمدخان برابر نوروز ۱۱۶۴ خورشیدی تهران را به پایتختی برگزید و در همین شهر تاجگذاری کرد. با گزینش این شهر به پایتختی روند گسترش کمی و کیفی تهران بیش از گذشته، متحول شد و در مدت ۲۲۰‌سال جمعیت آن از حدود ۱۵هزار نفر در ‌سال ۱۱۶۴ خورشیدی، به بیش از ۷‌میلیون نفر در ‌سال ۱۳۸۴ رسید و وسعتش از حدود ٤/٤کیلومترمربع به بیش از ۷۳۰کیلومترمربع افزایش یافت. (تاریخچه تهران؛ ویرایش دوم. تهران: موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ۱۳۸۷)

درباره نحوه گزینش تهران به‌عنوان پایتخت قاجاریه، آمده است: در دوره حکومت آغامحمدخان قاجار، تهران به پایتختی برگزیده شد، روز یکشنبه ۱۱ جمادی‌الثانی ۱۱۶۴ خ، همزمان با عید نوروز، آغامحمدخان قاجار در خلوت کریم‌خانی، تاج سلطنت ایران را بر سر نهاد و تهران را به‌عنوان پایتخت خود معرفی کرد. در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، شهر به‌طور اساسی نیاز به گسترش و تغییر داشت. این تغییرات در زمان پهلوی اول آغاز شد. رضاشاه معتقد بود که ساختمان‌های کهن و قدیمی همچون بخش‌های بزرگی از کاخ گلستان، تکیه دولت، میدان توپخانه، استحکامات نظامی و قلعه‌های قدیمی، نباید بخشی از یک شهر مدرن باشند. به دستور او، این بناهای قدیمی با اسلوبی معین(!) تخریب شدند و ساختمان‌های مدرن با سبک‌های ایرانی پیش از اسلام، ازجمله بانک ملی، ساختمان امنیه، ساختمان تلگراف و تلفن و دانشکده نظامی در مناطق مختص به خودشان ساخته شدند. بازار تهران نیز در راستای این خط‌مشی، به دو نیم تقسیم شد و بسیاری از ساختمان‌های تاریخی به منظور ایجاد راه‌های درون‌شهری در پایتخت تخریب شدند. نمونه‌های بسیاری از باغ‌های ایرانی نیز با توجه به مدرن‌سازی و ایجاد شبکه جاده‌ای در شهر مشمول این طرح شدند.

در خلال جنگ جهانی دوم، نیروهای نظامی بریتانیا و شوروی وارد شهر تهران شدند. در ‌سال ۱۹۴۳ میلادی، پایتخت ایران، محل برگزاری «کنفرانس تهران» بود. در دهه‌های۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی (دوره پهلوی دوم)، تهران به سرعت توسعه پیدا کرد و طرح‌های زیادی در این شهر اجرا شد. ساختمان‌های جدید، کم‌کم بیشتر و بیشتر شدند و خیابان‌ها گسترش پیدا کردند. اين طرح‌ها اواخر دهه ٠٧، به‌طور تقریبی متوقف شدند. در طول جنگ ایران و عراق، تهران بارها مورد حملات موشکی و هوایی قرار گرفت و بسیاری از مردم تهران در نتیجه این حملات صدمات مادی و معنوی دیدند.

پس از جنگ ایران و عراق، رشد عمرانی تهران از سرگرفته شد. در همان زمان نیز بحث انتقال پایتخت، به جد مطرح بود اما در نبود شورای‌شهر، غلامحسین کرباسچی با در دست داشتن برنامه‌های زیاد در مسیر بهبود وضع تهران به‌عنوان شهردار انتخاب شد تا بتواند با بهینه‌سازی شرایط تهران، مانع از انتقال پایتخت شود. در زمان تصدی کرباسچی به‌عنوان شهردار تهران، فعالیت‌های متعددی در عمران شهری صورت گرفت. مترو تهران در این دوره حفاری‌های گسترده‌ای داشت و پروژه‌هایی نظیر پروژه خیابان نواب‌صفوی، در این دوره تکمیل شد و برنامه‌های عمرانی و ساخت بزرگراه‌ها و اجرای دیگر طرح‌های عمرانی باعث شد، تهران پایتخت باقی بماند. در زمان تصدی شهرداری توسط محمدباقر قالیباف نیز توسعه رو به افزایش بود، تونل توحید، پل جوادیه و برج میلاد در این دوره افتتاح شد.