« درباره بحث ائتلاف با اعتدالیون جناح راست و همراه با دولت ، به همان شکل که آقای عارف گفتند! عمل می کنیم ما حتما در انتخابات آتی ائتلافی خارج از اصولگرایان اعتدالی خواهیم داشت و با توجه به انحصار طلبی که جریان اعتدالیون در گزینش و چیدمان دولت داشتند مجلس 98 و چشم‌انداز ریاست جمهوری 1400، آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل را به هم خواهد ریخت و اصلاح‌طلبان آرایش جدیدی اتخاذ می کنند.»
 این اظهارات بخش های از گفتگوی  اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی با روزنامه آفتاب یزد، روزنامه اصلاح طلب طرفدار محمدرضا عارف است. همه چیز از آنجا شروع شد که عارف در اظهار نظری درباره انتخابات 1400 گفته بود که اصلاح طلبان در آن زمان کاندیدای خود را خواهند داشت.
این جملات با واکنش تند روزنامه ها و فعالین سیاسی اصلاح طلب طرفدار دولت مواجه شد. عباس عبدی در مصاحبه ای در واکنش به آن گفته بود: " موضوع محوری عرصه سیاسی ایران نیز الان این مساله نیست؛ کسی هم نمی تواند به تنهایی از طرف اصلاح طلبان چنین موضعی را بگیرد. "
بحث ائتلاف با اصولگرایان معتدل یا گروهی به نام اعتدالیون، موضوعی است که از سال 1392 و انتخابات ریاست جمهوری آن سال مطرح شد. عارف نامزد اصلاح طلبان از انتخابات کنار گذاشته شد تا همه نیروهای زیر بیرق حسن روحانی جمع شوند. اما از آن سال در موعد هر انتخاباتی، ائتلاف با دولت یا جریان دیگر به محل اختلاف تبدیل شده و زمزمه های پایان ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون پررنگ تر شده است. اما در این میان اختلاف در دو سمت در جریان است. از یکسو اصلاح طلبان طرفدار دولت که نماینده اصلی آنها حزب سازندگی کارگزارن است و توانسته با تبحر خاصی موقعیت خود را نیز در قدرت اجرایی و شورای شهر تهران، تثبیت کند. تغییر وضع موجود به خصوص با واکنش های تند اعضای حزب کارگزارن مواجه می شود.
 در کنار این شورای عالی سیاست گذاری به ریاست عارف معتقد است که این شورا مسئول اقدامات دولت نیست و این ائتلاف می بایست تمام شده فرض شود. این رویکرد طرفداران بسیاری در میان اصلاح طلبان معتقد به آرمان ها و ارزش های اصلاحات دارد. افرادی مانند محمدرضا تاجیک در چند سال اخیر همواره تاکید کرده که دولت حسن روحانی اصلاح طلب نیست و باید اصلاح طلبان حسابشان را با آن جدا نگاه دارند.
هرچند دغدغه اصلی فعالینی چون تاجیک، عدم تنزل و تقلیل ارزش ها و آرمان های اصلاحات است که دولت هرگز نمی تواند آن را نمایندگی کند، اما باید گفت انتخابات سال های آینده با عملکرد دولت روحانی که با حمایت اصلاح طلبان مجددا بر روی کار آمد، به شدت گره خورده است و شکست سیاست های اقتصادی دولت می تواند به بهای شکست اصلاح طلبان یا هر ائتلافی که آنها در آن حضور داشته باشند، بیانجامد. به عبارتی کارنامه حسن روحانی، نمایندگان ائتلاف امید در مجلس و شورای شهر تهران، هرچه باشد به پای اصلاح طلبان نوشته خواهد شد.
اما بحث فراق و جدایی از دولت بسیار جدی تر از این است و همچون زخمی کهنه هر ازچندگاهی سر باز می کند. پیش از این نیز عارف قبل از تشکیل و معرفی کابینه دولت دوازدهم در سخنانی گفته بود که حسن روحانی پیروزی اش را مدیون اصلاح طلبان است و است و به همین دلیل بایستی برای بستن کابینه با شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان نیز مشورت کند. وی همچنین هشدار داد که دیگر نباید آنها را به سمت نخود سیاه بفرستند. سخنان عارف در جمع اصلاح طلبان به مزاق رسانه های و شخصیت های حامی دولت خوش نیامده و بدترین حملات سال های اخیر را نثار عارف کردند به نحوی که او را به مترسکی شبیه دانستند که تنها کاربردش دور کردن کلاغ هاست.
در یکی از واکنش ها صادق زیباکلام، هرچند فعال سیاسی اصلاح طلب محسوب می شود ولی در دفاع از روحانی و دولتش از پاپ کاتولیک تر شده و عارف را تهدید به برخورد و اخراج از جریان کرده است. وی در مصاحبه ای عنوان داشته اگر ائتلافی عمل نکنیم و آقای عارف و همراهانشان یک جریان شوند، کارگزاران یک جریان شوند، آقای خاتمی جریانی جدا شود و... در انتخابات مجلس در 98 و ریاست جمهوری در 1400 شکست خواهیم خورد.
هرچند درگیری ها میان اصلاح طلبان در برخی مواقع برای گرفتن سهمی از قدرت سیاسی و پست های موجود زرگری می شود، اما باید اذعان کرد، پس از سال 1392، اعتماد به نفس این جریان بیشتر شده و اگر زمانی پس از فتنه 1388، به دنبال روزنه های برای بازگشت به قدرت بودند، با نقشی که در پیروزی روحانی داشتند و سهمی که درمجلس و شورا به دست آورده اند، اینک را زمان جدایی و نقش آفرینی مستقل دیده اند. موضوعی که می تواند به معنای نامزدی مستقل از کارگزارن سازندگی و اعتدالیون باشد. نام اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی برای سال 1400 مطرح شده و این به مذاق کسانی چون عارف به هیچ وجه خوش نیامده است.
جهانگیری هرچند سعی کرد در انتخابات ریاست جمهوری 96 خودی نشان دهد و خود را به عنوان آلترناتیو اصلی اصلاحات در سال های بعد معرفی کند، اما به هر حال از موسسان و اعضای اصلی کارگزارانی است که بیشتر به انحصارطلبی در قدرت معروف اند تا ائتلاف و بازی دادن به دیگران. از این رو به نظر می رسد اختلافات و نیش وکنایه های هر از چندگاه در داخل اردوگاه اصلاحات؛ اختلاف جدی بر سر انتخابات آینده است و اینک عارف در رقابت با جهانگیری و بازیگر جدیدی به نام لاریجانی، کنش گری اش را بالاتر برده تا بتواند در این رقابت برای یک بار هم شده، نظر زعمای اصلاحات را بر روی خود متمرکز سازد! بازی جانکاهی که با هر اظهارنظر خارج از چارچوب عارف با نقدها، توهین ها و حتی تمسخرهای رسانه ها و فعالین اصلاح طلب طرفدار دولت و بنگاه رسانه ای کارگزران نواخته می شود.
اما نکته پایانی این است که اصلاح طلبان در زمانیکه با شعارهای رنگارنگ از آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی و مدنی و ... سخن می گفتند، حال در آرمان هایشان چنان تقلیل یافته اند که کنشگری آنها به درگیری بر سر قدرت و سهم بیشتر در دولت و پست های دیگر خلاصه شده و تنها در زمان انتخابات است که یادی از شعارهایشان و ترساندن مردم و افکار عمومی از لولویی به نام اصولگرایان و تندروها می کنند!