به گزارش پارس به نقل از تسنیم، بشار اسد در گفتگویی با روزنامه سوئدی اکسپرسن به تشریح حوادث کشورش و مداخلات خارجی و نقش سعودی ها و قطری ها و غربی ها پرداخت.

بشار اسد تاکید کرد: خطر تروریسم در منطقه ما به علت حمایت سیاسی است که برخی از کشورها و رهبران و مسئولان و به شکل اساسی غربی ها از آن به عمل می آورند و نیز نبود سازمان بین المللی فعالی که مانع از به کارگیری تروریست ها به عنوان مزدور برای ویران کردن کشور دیگر است.

وی افزود: تروریسم موضوع بومی و حتی منطقه ای نیست بلکه مشکلی جهانی است. ترکیه، قطر و عربستان سعودی کشورهای مستقل نیستند. تفکر وهابی اساس تروریسم در جهان است.

رئیس جمهوری سوریه در مصاحبه با روزنامه "اکسپرسن سوئد" گفت: مشکل با آمریکا و برخی مسئولان غربی این است که آنها فکر می کنند می توانند از تروریسم به عنوان اهرم فشار استفاده کنند.

س-داعش به اردوگاه الیرموک یورش برده است و در همان حال جبهه النصره بر مرزهای سوریه با اردن مسلط شده است و بر ادلب مسلط شده از نظر شما اوضاع در حال حاضر چگونه است؟

هر زمان که از تروریسم سخن به میان می آید خطر دائم وجود دارد.در هر زمان و مکان و در هر حالتی خطر وجود دارد.این موضوعی است که درباره تروریسم به طور دائم سخن گفته می شود و این ارتباط مستقیم با مثالی که شما زدید ندارد زیرا آنچه شما بیان کردید یکی از تجلیات تروریسم است. عملیات طولانی چند سال قبل شروع شده است حتی قبل از بحران سوریه.تروریسم خطر است زیرا مرز و قید و بندی نمی شناسد و می تواند هر منطقه ای را هدف قرار دهد.تروریسم موضوع داخلی و حتی منطقه ای نیست بلکه مشکلی جهانی است و به همین دلیل می گوییم که تروریست همیشه خطرناک است.درباره ما و حال و وضعیت ما می توان گفت به علت اوضاع میدانی که شما گفتید خطرناکتر و پیچیده تر است. در حقیقت این بار خطرناک بودن آن از حمایت و چتر سیاسی که برخی کشورها و رهبران و مسئولان برای آن ایجاد کرده اند نشات می گیرد به ویژه حمایت غربی ها. بسیاری از مسئولان غربی در ابتدا به واقعیت توجه نداشتند.موضوع هم اکنون به سبب نبود قانون بین المللی و عدم وجود قانون بین المللی و سازمان بین المللی فعال که کشوری را از کشور دیگری که از تروریست ها به عنوان مزدور برای ویران کشور دیگر حفظ کند، اوضاع خطرناکتر است.این واقعیت سوریه  و شرایط جاری آن است.بنابراین می گویم بلکه اوضاع خطرناک است اما در عین حال اگر با تروریسم برخوردی صورت نگیرد موضوع به مراتب خطرناکتر شد و آن زمانی است که تروریست ها بر قلوب و عقول مردم راه پیدا کنند.

س-تروریست ها بر بخش های زیادی از سوریه مسلط شده اند آیا نیروهای سوریه و ارتش سوریه ضعیف تر از قبل شده اند؟

این موضوع طبیعی است این تبعات هر جنگی است.هر جنگی ارتش را صرف نظر از میزان توان آن ضعیف می کند.جنگ همه جامعه را ضعیف می کند. جنگ اقتصاد و جامعه و اخلاق را هدف قرار می دهد و ارتش نیز بخشی از این جامعه است و این طبیعی به شمار می رود.

س-آیا ارتش ضعیف تر از قبل شده است ما این سئوال را برای این مطرح می کنیم که ارتش پیروزی های متوالی به دست می آورد و شما بر مناطق گسترده ای مسلط بودید شما بر منطقه القلمون و دیگر مناطق مسلط بودید اما هم اکنون آنها بر ادلب مسلط هستند به طور مثال می گویم؟

این ارتباطی به موضوع ندارد هر جنگی هر ارتشی را ضعیف می کند و این روند طبیعی حوادث است اما درباره ما هنگامی که به روند جنگ در طی چهار سال گذشته نگاه کنیم نوعی حالت جنگ و گریز وجود دارد.در برخی جبهه ها برد و در برخی جبهه های دیگر باخت وجود دارد و این بسته به معیارها دارد برخی به معیارها و عوامل داخلی مربوط می شود که دقت بیشتری را طلب می کند اما برخی دیگر به میزان حمایت از تروریست ها مربوط می شود.درباره ادلب عامل اساسی حمایت قوی ترکیه شامل حمایت لجستیکی و نظامی و نیز حمایت مالی سعودی ها و قطری ها است.

س-آیا این بر اساس اطلاعات است یا فقط دیدگاه است؟

این اطلاعات است.آنها هر نوع کمکی دریافت می کنند و همانند یک ارتش واحد عمل می کنند منظورم تروریستها هستند.جبهه النصره به عنوان بخشی از القاعده به همراه دولت و موسسات و اطلاعات ترکیه همانند یک ارتش واحد در جنگ عمل می کنند این ربطی به ضعف ارتش و توان آن ندارد بلکه به حجم و میزان کمکی که تروریست ها از ترکیه دریافت می کنند مربوط است.

س-چهار سال قبل ترکیه و قطر و سعودی ها اهداف خاص داشتند آیا این تغییر کرده است آیا این اهداف و خواسته ها فرق کرده است؟

اولا اینها کشورهای مستقلی نیستند و خواسته ها و اهداف خاصی ندارد.در برخی موارد رفتار تنگ نظرانه و تلافی جویانه مبتنی بر کراهت دارند و مجری خواسته های دیگران هستند.ما باید صریح باشیم در برخی موارد آنها در راستای اهداف و خواست آمریکایی ها حرکت می کنند و بنابراین نمی توانیم بگوییم که خواسته های ویژه ای داشته باشند اما آنها تغییری پیدا نکرده اند و همچنان حامی تروریسم هستند زیرا این رفتار به بحران سوریه مربوط نمی شود.آنها از تروریست ها در افغانستان حمایت کردند و از وهابیت و افراط که آثار آن اخیرا در اروپا مشاهده شد حمایت کردند.آنها از مدتها قبل این حمایت را به عمل می آورند و آنها از همین رویکرد و تکفرات با عناوین مختلف در سوریه حمایت می کنند بنابراین اگر تغییری به وجود نیامده است به علت رفتار طبیعی آنهاست.

س-منظورتان کدام ایدئولوژی است؟

ایدئولوژی و تفکر وهابیت که اساس و زیربنای تروریسم در دنیاست.اقدامات تروریستی در خاورمیانه و دنیا بر اساس این ایدئولوژی صورت گرفته است.هر تروریستی در جهان ایدئولوژی وهابی دارد.

س-شما گفتید که ایدئولوژی وهابی با حوادث یازده سپتامبر و همه گروه های تروریستی مربوط است آیا آمریکا از این ارتباط وهابیت و تروریست ها مطلع نیست و همچنان به حمایت از سعودی ها ادامه می دهد؟

این سئوال مهمی است زیرا آمریکا در دهه هشتاد قرن گذشته گروه های القاعده و طالبان در افغانستان را مجاهدان می خواند این توصیفی بود که بوش به کار می برد اما پس از حوادث یازده سپتامبر 2001 آنها را تروریست دانستند.مشکل با آمریکا و برخی مسئولان غربی این است که آنها فکر می کنند که می توانند از تروریسم به عنوان برگه و اهرم فشاری استفاده کنند اما در واقع تروریسم مانند عقرب است هنگامی که فرصت یابد نیش می زند.آنها می دانند اما از میزان خطر تروریسم هنگام استفاده از آن به عنوان اهرم فشار آگاهی ندارند و برآورد لازم را نکرده اند.

س-آقای رئیس جمهوری، هیئت رسمی سوری و بخشی از مخالفان اخیر در مسکو نشست برگزار کرده اند آیا این نشست نتیجه خاصی به دنبال داشت؟

در حقیقت بلکه می توانیم بگوییم که این نشست برای اولین بار به دست یابی به توافق منجر شد زیرا همانطور که می دانید قبل از آن رایزنی هایی صورت گرفت.توافق درباره برخی اصول که می تواند اساس گفتگوی آینده میان سوری ها باشد.جدول برنامه های این نشست فراگیر بود و چهار روز کافی نبود.در حقیقت نشست ها چهار روز ادامه یافت اما نشست میان هیئت رسمی سوریه و نمایندگان مخالفان دو روزه بود و این برای تکمیل جدول برنامه ها کافی نبود.اما هنگامی که روزنه کوچکی به وجود آید مفهوم آن این است که در نشست آینده می توان به دست یابی به توافق فراگیر درباره اصول گفتگوها که بحران در سوریه را پایان دهد امیدوار بود.

س-آنچه جناب رئیس جمهوری می گوید بسیار مهم است زیرا نماینده سازمان ملل در سوریه یعنی آقای استفان دی مستورا به دنبال برنامه ریزی برای یک سلسله رایزنی هایی است که در ماه می و ژوئن آینده برای ارزیابی فرصت برای فراهم آوردن زمینه مشترک میان کشورهای مهم مرتبط با بحران سوریه انجام می شود نظر شما چیست؟

در حقیقت من با دی مستورا در این باره اتفاق نظر دارم زیرا اگر بخواهیم به بحران سوریه به عنوان صرفا یک بحران داخلی بنگریم این غیر واقعی و بی ربط است.مشکل بسیار پیچیده نیست اما به سبب دخالت خارجی پیچیده شده است.هر طرحی که بخواهد در سوریه موفق شود  به سبب دخالت خارجی شکست خواهد خورد و این وضعیت برای طرح دی مستورا در حلب رخ داد.این در حلب رخ داد که ترک ها از گروه ها و تروریست ها که از آنها حمایت می کنند و حامی آنها هستند خواست که همکاری با دی مستورا را رد کنند و به نظر من وی می داند که نمی تواند این کشورها را به توقف از حمایت از تروریست ها قانع کند تا سوری ها خود بتوانند مشکلشان را حل کنند و این موفقیتی به دست نخواهد آورد.

س-درباره تلاش های دی مستورا چه نظری دارید؟

ما طرح وی درباره حلب را بررسی کردیم و این با تلاش های ما در زمینه آشتی در همه مناطق سوریه همخوانی دارد و این موفقیتی است که بدست آورده ایم و این می تواند اوضاع را بهتر کند هنگامی که مردم به زندگی خود بازگردند و هنگامی که دولت به آنها عفو دهد و آنها سلاح خود را تحویل دهند.طرح دی مستورا درباره حلب با اصول آشتی ملی همخوانی دارد و از همین رو ما از ابتدا آنها را قبول کردیم و همچنان از تلاش ها در این زمینه حمایت می کنیم.

س-آقای رئیس جمهور، سوئد تنها کشوری در دنیاست که حق اقامت دائم به افرادی که از جنگ سوریه می گریزند می دهد نظرتان درباره سیاست های سوئد چیست؟

این موضوعی است که درباره همه کشورها ساری و جاری است و مختص کشور ما نیست این ناشی از موضوع بشردوستانه سوئد و قابل تقدیر است موضعی که درقبال بحران ها از جمله بحران سوریه اتخاذ می شود. این خوب است که به مردم جان و مکان داده شود اما اگر از سوری ها بپرسند که چه می خواهید به طور حتم آنها می گویند که نمی خواهند از سوریه به سبب جنگ فرار کنند آنها خواستار پایان جنگ هستند این هدف آنها و هدف ما است.خوب است که به مردم پناه داده شود اما بهتر است که به آنها کمک شود که به کشورشان بازگردند.سوئد کشوری مهم در اتحادیه اروپا محسوب می شود و می تواند که نقش محوری در رفع تحریم ها بردارد زیرا بسیاری از سوری هایی که به سوئد یا هر کشور دیگری رفته اند فقط به سبب اقدامات تروریستی نرفته اند بلکه به سبب تحریم ها رفته اند آنها منبع روزی خود را از دست داده اند و آنها می خواهند که مسلتزمات اولیه زندگی را داشته باشند.رفع تحریم ها تاثیر زیادی بر سوری ها دارد. کشورهای اروپایی نباید تحت عناوین مختلف از تروریست ها حمایت کنند خواه مخالفان میانه رو باشد یا مسالمت آمیز.امروز ثابت شده است که این مخالفان که مورد حمایت اروپایی هاست همان جبهه النصره و القاعده و اخوان المسلمین هستند.موضوع دیگر اینکه اروپایی ها می توانند بر کشورهای حامی تروریسم فشار وارد کنند و مانع از اجرای طرح صلح در سوریه شوند.منظورم همان طرحی است که شما گفتید.همان طرحی که دی مستورا به دنبال اجرای آن است.آنها مانع از انجام آن در سوریه می شوند و از جمله این کشورهای حامی تروریسم سعودی ها و قطر و ترکیه هستند و این بهترین کمک بشردوستانه و سیاسی است که سوئد می تواند به ملت سوریه نماید.

س-محاصره و جنگ و میلیون ها آوراه و فراری از کشور این وضعیتی بدتر از جنگ جهانی دوم است مسئولیت شما در این باره چیست؟

به نظر من مقایسه آنچه در سوریه می گذرد حتی از نظر انسانی با حوادث جنگ جهانی دوم مبالغه آمیز است. ما نمی توانیم که به دلایل سیاسی همچین مقایسه ای داشته باشیم.اما صرف نظر از این مبالغه ما میلیون ها نفر آواره داریم که به سبب اقدامات تروریستی از مناطق خود به مناطق دیگر رفته اند و این باری بزرگ است.ما باری بزرگتر از بحران را تحمل می کنیم.جنجال های زیادی درباره عملکرد سازمان های بین المللی و کیفیت کمک آنها به سوری ها شنیده ایم در واقع اگر بخواهیم محاسبه ساده ای از روند حوادث داشته باشیم به طور مثال در سال 2014 یعنی سال گذشت همه کشورها و سازمان فقط 22 درصد در زمینه غذایی کمک کرده اند و این تفاوت اساسی میان آنچه ما انجام می دهیم است و حدود یک به پنج به فرض مثال است.

س-در داخل کشور؟

بله در داخل سوریه درباره اوضاع بهداشتی این یک به 18 به نفع ما است و در حقیقت ما بار بزرگی را تحمل می کنیم.علاوه بر آن ما همچنان حقوق می پردازیم و واکسن برای کودکان می فرستیم.ما اقلام مورد نیاز بیمارستان ها را در بیمارستان های تحت سیطره تروریست ها فراهم می کنیم ما کشورمان را اداره می کنیم و بار زیادی را به دوش می کشیم.

س-بر اساس گزارش های سازمان اطلاعات سوئد برخی از جهادی ها(تروریست ها) بازگشته اند و بسیاری از آنها هنوز در سوریه حضور  دارند آیا این خطر داخلی است که سوئد را تهدید می کند نظر شما چیست؟

همانطور که گفتم موضوع تروریسم یک موضوع داخلی و منطقه ای نیست بلکه مشکلی جهانی است اگر بخواهیم از سوئد به عنوان بخشی از اروپا سخن به میان آوریم یا به عنوان کشوری از اسکاندیناوی در اروپا پس باید توجه کرد که بسیاری از سرکرده های داعش در منطقه ما از کشورهای اسکاندیناوی هستند.

س-این بر اساس اطلاعات است؟

بله این اطلاعات است ما این اطلاعات را در اختیار داریم نمی توان این کشورها یا سوئد را از اروپا جدا کرد.تروریسم در کشورهای مختلف رشد می کند.سوئد نمی تواند امن باشد به ویژه که حیات خلوت اروپاست.به ویژه که حوزه دریای مدیترانه و شمال آفریقا از هرج و مرج رنج می برد.اروپا نمی تواند امن باشد.من با دیدگاه تهدید اصلی و اساسی موافقم اما نمی توان آن را داخلی دانست بلکه آن تهدید است.

س-آیا سوئد از شمال درخواست تبادل اطلاعات کرده است درباره داعش یا جهادیون(تروریست ها) دیگر؟

خیر ارتباطی میان دستگاه های اطلاعاتی با کشورهای ما نیست.

س- آقای رئیس جمهور در دسامبر2010تیمور عبدالوهاب که یک تروریست سوئدی آموزش دیده در عراق و سوریه بود دست به اقدام انتحاری در استکهلم زد و اخیرا همان سناریو در پاریس تکرار شد منظورم حوادث شارلی ابدو است و حتی در کپنهاک.آیا کشورهای غربی با همان سناریو در آینده روبرو هستند؟

در حقیقت آنچه در اروپا رخ می دهد منظورم حوادث تروریستی است ما از ابتدا درباره آن هشدار داده ایم و گفته ایم که سوریه روی خط زلزله است و هنگامی که این خط از بین برود تبعات آن در مناطق مختلف خواهد بود حتی در کشورهای اروپایی.در عین حال گفتند که رئیس جمهوری سوریه تهدید می کند اما در حقیقت من تهدید نکردم بلکه آنچه در حال رخ دادن بود را برشمردم.موضوع به نبوغ زیادی نیاز ندارد.زیرا روند حوادث در منطقه ما تکرار شده است و ما در قبال این تروریست ها تجربه ای بیش از 50 ساله داریم.آنها به ما گوش ندادند و آنچه ما هشدار دادیم رخ داد.ما شاهد حوادث شارلی ابدو در فرانسه و حملات انتحاری در کپنهاگ و لندن و اسپانیا بودیم این قله کوه یخی را تشکیل می دهد.تروریسم کوه بزرگی است.این حوادث جدا از یکدیگر نیست.اگر بخواهیم این حوادث را جدا از یکدیگر بدانیم باید بدانی که این کوه بزرگی است که زیر دریاست و آن را نمی بینی.بله من انتظار دارم که این کوه است اما مسئولان اروپایی همچنان از کشورهایی مانند عربستان سعودی و قطر به سبب پول می گذرند.این به تفکر وهابی کور اجازه نفوذ می دهد تا بتواند در جوامع اروپایی نفوذ کند ما باید حملات بیشتری از این قبیل را انتظار داشته باشیم.

س-بهترین وفعال ترین راه برخورد با تروریست ها چیست؟

اولا تروریسم جنگ نیست بلکه حالت ذهنی و فرهنگ است و باید با این فرهنگ برخورد کرد.باید از راه های ایدئولوژیکی با موضوع برخورد کرد.این آموزش و فرهنگ را طلب می کند.در ثانی این تروریست ها از فقیران بهره برداری می کنند و باید با فقر مقابله شود و رشد اقتصادی و توسعه دو موضوع مهم هستند. ثالثا باید یا موضوعات سیاسی که تروریست ها از آن برای بهره گرفتن از ذهن جوانان یا کودکان برای بهره می گیرند با حل مشکلات سیاسی منطقه ما برخورد کرد.به طور مثال موضوع صلح یکی از اسباب اصلی بود که به تروریست ها امکان جذب اعضا را داد.

س-منظورتان  کدام صلح است آیا روند عملیات صلح در خاورمیانه را می گویید؟

منظورم سازش میان اعراب و اسرائیل است این مشکل باید حل شود زیرا یکی از دلایل اصلی یاس و نا امیدی است.باید با یاس جوانانی که می خواهند بروند و بمیرند به خاطر اینکه به بهشت بروند و زندگی بهتری داشته باشند مقابله کرد این گونه فکر می کنند.باید با این موارد برخورد شود.تدبیر و چاره دیگر از طریق تبادل اطلاعاتی میان دستگاه های اطلاعاتی است. با جنگ نمی توان با تروریست ها رویارویی کرد و جنگ دفاع از خود در برابر تروریسم است شما می توانید فقط با ادوات نظامی از خود دفاع کنید این گونه تروریسم می جنگد.

س-جناب رئیس جمهور داعش از همه طرفداران خود در سراسر دنیا خواسته است که به سوریه و عراق بایند تا خلافت را بنا کنند نظر شما درباره آینده داعش چیست؟

به نظر من داعش در جوامع ما بستری ندارد اول از سوریه سخن می گویم زیرا نمی توانم از جوامع دیگر در منطقه سخن بگویم.زیرا هنگامی که از داعش حرف می زنید از موضوع سوریه سخن نمی گویید داعش در سوریه وعراق و لبنان و لیبی و مصر حضور دارد. اما درباره سوریه آنها بستری ندارند اگر در کوتاه مدت بخواهیم بگوییم داعش آینده ای ندارد. اما در میان مدت به ویژه درباره جوانان و کودکان در برابر این منطقه آینده واحدی است و آینده القاعده و داعش و النصره و اخوان المسلمین و این حیات خلوتی برای اروپاست.

س-در میان مدت و دراز مدت این بسیار خطرناک است؟

به طور حتم زیرا می توانید بسیاری از تدابیر ضد بسیاری از موارد انجام دهید اما نمی توانید علیه ایدئولوژی بایستید به ویژه که اگر در ذهن رسوخ کند رهایی از آن بسیار دشوار است بنابراین اگر در اذهان نفوذ کند این آینده منطقه خواهد بود.

س-داعش و النصره مورد حمایت خارج هستند و شما از ترکیه و قطر و سعودی و دیگر کشورها سخن گفتید اما حزب الله در کنار شما می جنگد آیا شما به حزب الله در سوریه نیاز دارید؟

شما به عنوان یک شهروند سوئدی نمی پذیری که کسی از شما بخواهد که میان تیمور عبدالوهاب به طور مثال به عنوان یک تروریست و دولت خود صرف نظر از اینکه با دولت شما موافق یا مخالف است تقارن و نزدیکی قائل شوی این درباره شارلی ابدو و تروریست ها و دولت فرانسه هم حاکم است نمی توان مقایسه کرد.ما به عنوان سوری ها نمی توانیم میان کشور و سازمان های تروریستی مقایسه داشته باشیم ماموریت ما کمک به کشور و دفاع از شهروندان است.این نقشی نیست که داعش و النصره و اخوان المسلمین ایفا می کنند آنها مردم را می کشند و مردم را می ترسانند و بنابراین نمی توان مقایسه ای به عمل آورد.

در ثانی ما به عنوان دولت حق داریم که درخواست کمک از هر کشور یا سازمان یا تشکلی که به ما در جنگ با تروریسم کمک کند داشته باشیم.

ثالثا من خدمت شما عرض کردم که تروریسم نمی تواند موضوعی داخلی تلقی شود و اشتباه است که به آن به عنوان یک موضوع داخلی نگاه کنیم مطلوب آن است که به موضوع به عنوان مثال به شکل همکاری میان قدرت های منطقه ای بنگریم.ما سوری ها با عراقی ها قبل از قدرت گرفتن داعش در تابستان گذشته در موصل همکاری کردیم.قبل از آن نیز همکاری میان ما خوب بود ما همکاری اطلاعاتی و نظامی داشتیم.عراقی ها می دانند که تروریسم به عراق منتقل می شود و این در موصل رخ داد و همین موضوع در لبنان نیز رخ داد و بنابراین حزب الله می داند که تروریسم در سوریه مترداف تروریسم در لبنان است و هرج در اینجا یعنی هرج و مرج و بی ثباتی در آنجا است و بنابراین نوع از همکاری برای همه مهم و ضروری است.

س-جناب رئیس جمهور بار دیگر شما را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه کرد و بر اساس آزمایش های روزنامه تایمز و جمعیت خیریه پزشکی نیروهای شما از کلر و سیانید استفاه کرده اند و این مطابق نظر تایمز و عفو بین المل است نظر شما در این باره چیست؟

ما همواره گفته ایم که این بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه سوریه از روز اول بوده است هدف بهره بردن از ملت سوریه برای تحقق اهدافشان است که موفق نمی شود.اگر میان این جنگ تبلیغاتی و روانی با آنچه در اوکراین می گذرد مقایسه ای به عمل آوریم موضوع مشخص می شود. در غرب به افکار عمومی دروغ گفته می شود واقعیت این است.مردم در غرب باید آگاه باشند البته مفهوم آن این نیست که ما اشتباه نمی کنیم یا مرتکب اشتباه می شویم. در نهایت باید گفت که این جنگ رسانه ای است که با واقعیت های منطقه ما همخوانی ندارد.آنها به طور دائم از سلاح شیمیایی سخن می گویند بدون اینکه یک مدرک و سند داشته باشند و حتی آماری که از سوی بسیاری از موسسات اروپایی منتشر می شود بخشی از جنگ روانی و رسانه ای است که میان 200 قربانی و 1400 قربانی متفاوت است.این نشانگر آن است که آمار هم درست و دقیق نیست.تاکنون یک دلیل و سند درباره اینکه این مردم به سبب هجمه از بین رفته باشند وجود ندارد.دلیل و مدرک واحد به کار گیری گاز سارین بود که از سوی کمیته سازمان ملل مطرح شد اما مشخص نبود که چگونه و از سوی کی؟ و بنابراین به اتهام زدن به سوریه ادامه دادند این غیر واقعی است زیرا اگر سلاح کشتار جمعی به کار بگیری فقط صدها نفر نمی میرند بلکه هزاران نفر از مردم را از بین می بری و این نزدیک پایتخت و بر همه تاثیر گذار است.بنابراین بسیاری از داستان ها و حکایات در این باره نادرست است.ثانیا ما طرفی بودیم که از سازمان ملل خواستیم که گروه حقیقت یاب درباره این گمانه زنی ها و اتهامات اعزام کند.

س- آیا همچنان آن را انجام می دهید؟

ما آن را انجام داده ایم و سوریه این درخواست را از سازمان ملل کرده است نه کشور دیگر.هنگامی که تروریست ها در شمال سوریه اسنادی درباره استفاده تروریست ها وجود داشت تلاشی برای تحقیق در این باره به عمل نیاوردند و این بخشی از تحرکات سیاسی علیه سوریه است.

س-جناب رئیس جمهور همانطور که می دانید بسیاری از اتهامات خطرناک ضد دولت شما درباره نقض موارد حقوق بشر وجود دارد درباره شکنجه در زندان های شما، تا چه اندازه از زندان و اوضاع آن در سوریه اطلاع دارید؟

هنگامی که از شکنجه سخن می گویید ما باید میان شکنجه سیاسی هدفمند و حوادث انفرادی که هر شخصی می تواند انجام دهد تفاوت قائل شویم اما هنگامی که از سیاست شکنجه به عنوان آنچه در گوانتانامو رخ می دهد سخن گفته شود در گوانتانامو سیاست شکنجه ای است که دولت آمریکا اجرا می کند و بوش و وزیر دفاع آن وبقیه ارکان دولت آن انجام دادند.در سوریه ما چنین سیاست هدفمندی تحت هیچ شرایطی نداریم زیرا هر مورد نقض حقوق بشر مانند شکنجه یا انتقام جویی یک اقدام انفرادی است که عاملان آن محاسبه می شوند و این در هر نقطه دنیا هم ممکن است که رخ دهد مانند هر جنایت دیگری.

س-آیا سازمان عفو بین الملل و صلیب سرخ می توانند از زندان های شما بازدید کنند؟

بسیاری از روزنامه نگاران و سازمان ها به سوریه آمده اند اما اگر بخواهیم نامی معین درباره دیدار از سوریه نام ببریم این بر اساس نوع همکاری میان سازمانی معین و دولت ما است.این به مصداقیت و اعتبار سازمان بستگی دارد اما از بسیاری از سازمان ها و تشکل ها می توانند از زندان های ما بازدید به عمل آورند.

س- من در چهار سال گذشته به پوشش جنگ سوریه مشغول بوده ام و با گروه های مختلف و فعالان در درگیری دیدار کرده ام حتی با سربازانی از ارتش شما برخی آنها در حقیقت اسلام گرا نیستند آنها به من گفتند که به خاطر آزادی می جنگند شما چه برای آنها دارید؟

ما هیچگاه نگفته ایم که هر جنگجویی اسلامی است.ما می دانیم که آنها طرف جاری هستند منظورم تروریست ها و داعش و النصره هستند.اما اگر بخواهیم از آزادی سخن بگوییم پس آزادی یک غریزه طبیعی در نهاد آدمی از زمان پدرمان حضرت آدم است.این موضوع مقدسی برای هرکه خواهان است محسوب می شود.بنابراین غیر منطقی و غیر واقعی و غیرهمخوانی در زمین و مردم است که فرد ضد آزادی باشد. ما باید این سئوال را ساده تر مطرح کنیم که آیا کشتن مردم بخشی از این آزادی است؟آیا ویرانی مدارس و کودکان و ممانعت از رفتن آنها به مدارس بخشی از این آزادی است؟ آیا ویران زیر ساخت ها و برق و ارتباطات و سازمان های بهداشتی و بریدن سرها و مثله کردن اجساد آنها در راستای آزادی است؟ به نظر من این پاسخ به این سئوالات کاملا روشن است صرف نظر از فرهنگ.ما حامی آزادی افراد در راستای قانون اساسی کشور هستیم نه با خشونت و تروریسم و ویرانی کشور و ارتباطی میان آزادی و این موضوع وجود ندارد.

س-آنها ارتش سوریه را متهم به ارتکاب جنایات می کنند نظر شما چیست؟

آنها باید این را ثابت کنند.ارتش از چهار سال قبل در حال جنگ است چگونه می تواند علیه این کشورها زیاد اقدام کند کشورهای بزرگ و ثروتمند. اگر تو مردم را بکشی چگونه می توانی از ملت خود حمایت کنی این محال و مغایر با واقعیت و غیر قابل قبول است.

س-جناب رئیس جمهور اگر چرخ زمان به عقب بازگردد و به سال 2011 و ابتدای بحران بازگردید با توجه به آگاهی از روند تحولات آیا رویکرد متفاوتی خواهید داشت؟

ما باید به دو موضوع اساسی توجه کنیم منظورم دو موضوعی است که از آغاز بحران مورد توجه بود؛یعنی مبارزه با تروریست ها و در همان زمان برگزاری گفتگو.ما گفتگو را در سال اول بحران شروع کردیم و پس از چند ماه از بحران در سوریه از همه خواستیم که به پای میز گفتگو بیایند.ما آمادگی خود را با هر طرح مطرح شده از سوی سازمان ملل یا اتحادیه عرب یا هر کشور دیگر صرف نظر از اعتبار آن طرح اعلام کردیم تا بهانه ای به دست کسی نداده باشیم تا بگویند ما کاری نکرده ایم.ما هر موضوعی را آزمودیم.به نظر من کسی نمی تواند بگوید که ما در همه جهت باید حرکت کنیم خواه در زمین گفتگو یا مبارزه با تروریسم.این ستون های اصلی سیاست ما را از شروع بحران تشکیل می دهند.هر سیاستی نیاز به اجرا و تطبیق دارد در اجرا همواره اشتباه وجود دارد و این موضوعی طبیعی است.در جزییات ممکن است مشکل وجود داشته باشد اما فکر نمی کنم که سوری ها بگویند که ما گفتگو و مبارزه با تروریسم نمی خواهیم.