پايگاه خبري تحليلي «پارس»-احمد سعيدي(برهان)- در ميان گروه‌ها، گعده‌ها و حلقه‌هايي که در خلأ احزاب در ايران پس از انقلاب توانسته‌اند نقشي مؤثر در تحولات سياسي داشته باشند؛ نمي‌توان از کنار حلقه کيان بي‌تفاوت گذشت. آنچه که شايد در ابتدا قرار بود فقط يک نشريه باشد؛ امّا کيان فراتر از يک نشريه در قالب يک جريان، سعي در ترويج و انتشار آرايي نو و متفاوت از خوانش‌هاي رسمي و سنتي مذهب داشت و توانست پايگاه اجتماعي انديشگاني خود را در ميان برخي از اقشار اجتماعي متوسط جديد بازيابد. اين نوشتار مروري است بر پيشينه و چگونگي انتشار کيان، آنچه که مدتي بعد پدرخوانده روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب خوانده شد.

 
پيشينه کيان
 پيشينه کيان را بايد در «کيهان فرهنگي» جست‌وجو کرد. نشريه‌اي که مجالي را فراهم ساخت تا مباني معرفت‌شناسي و دين‌شناسي عبدالکريم سروش طرح گردد. امّا اين نشريه به دليل برخي منازعات ميان رؤساي جديد کيهان با برخي اعضا همچون مصطفي رخ‌صفت، رضا تهراني و شمس‌الواعظين در خرداد 1369 به طور موقت تعطيل شد.
 
تعطيلي موقت کيهان فرهنگي، زمينه‌هاي گردآمدني ديگر اين بار همگنانه‌تر و منسجم‌تر در قالب «کيان» را فراهم آورد. سروش، در‌اين‌باره، به امتياز مجله‌‌اي با عنوان «کتاب نمون» که به مصطفي رخ‌صفت تعلق داشت؛ اشاره مي‌نمايد که در اختيار جمع قرار گرفت. بر مبناي همين سخنان، پيشنهاد عنوان کيان نيز از سوي سروش صورت گرفت.
 
بدين صورت، کيان تنها با حذف (ه) کيهان آغاز به کار کرد؛ امّا اين دو نشريه تفاوت‌هاي عميقي داشتند. با وجود يکساني اعضاي دو نشريه، امّا کيان اهداف تعريف‌شده تخصصي‌تري داشت و به همين دليل مباحث دين‌شناسي، فلسفه دين و جامعه‌شناسي تخصصي‌تر و عميق‌تر در کيان مورد بررسي قرار مي‌گرفت. از سويي نيز بايد تفاوت کيان و کيهان فرهنگي را به ماهيت اين دو نشريه مربوط دانست. کيان، مجله‌اي مستقل و با شناسنامه‌اي مشخص و کيهان فرهنگي ضميمه کيهان به‌شمار مي‌رفت و همين امر موجب مي‌شد تا کيهان فرهنگي تنگناهايي خاص ماهيت ضميمگي خود داشته باشد. همين امر نيز موجب مي‌شد تا مخاطبان عام کيهان فرهنگي، محدوده مباحث مطرح در آن را تنگ‌تر نمايند.
 
از آغاز تا فرجام کيان
 نشريه کيان به صاحب امتيازي مصطفي رخ‌صفت، سردبيري محمود شمس (ماشاءالله شمس‌الواعظين)، رضا تهراني مسئوليت حقوقي، حسن حسيني‌ بخش شعر، سعيد شهرتاش دبير بخش ادبيات و تهراني بخش انديشه‌ انتشار يافت. اکبر گنجي نيز در انتشارات مؤسسه فرهنگي صراط درس‌ها و سخنراني‌هاي سروش و ساير همفکرانش را به سرعت منتشر مي‌ساخت.
 
افزون بر اين‌ها «از جمهوري مسلمان‌نشين همسايه شمال کشورمان غفلت نخواهيم کرد... و نيز بايد به عرصه‌ها و سير انديشه مغرب زمين توجه کرد.» بنابراين ميراث گذشتگان با نگاهي به ميراث غرب و شرق و خاورميانه مورد توجه آن‌ها قرار داشت،(2) هرچند به‌تدريج آشکار شد آشتي ميان سنت و تجدد به بهاي سست کردن مباني و آموزه‌هاي سنتي و مذهبي رخ خواهد داد و آنچه کاسته خواهد شد، سنت است تا بر تجدد بيفزايد.

بخش انديشه کيان به دبيري رضا تهراني، همان بخش مهم نشريه کيان است که حول انديشه‌هاي سروش مي‌چرخيد. محوريت آرا و افکار سروش در اين بخش به صورتي بود که کيان را به سروش منتسب کرد و آن را به صورت ارگان سروش در آورد. سروش به ترجمه و انتقال مفاهيم غربي با رنگ و لعاب عرفاني‌اسلامي مي‌پرداخت. تأکيد وي بر اشعار مولوي و انديشه غزالي آشکار بود. وي در تلاش براي تلفيق و هماهنگي افکار مدرن غربي و اسلامي بود.
 
کيان، در محافل علمي‌سياسي، ارگان روشن‌فکري ديني و سروش خوانده مي‌شد. کساني که همچون سروش سعي داشتند تا آموزه‌هاي ديني را با ارزش‌هاي مدرني چون دموکراسي، پلوراليسم و حقوق بشر سازگار نشان دهند. اين نشريه همان‌گونه که گذشت، به‌تدريج فراتر از يک نشريه به يک محفل و جريان مبدل شد که چهره‌هاي نوگرا و ليبرال را به هم متصل ساخت.
 
 سروش نويسنده ثابت نشريه بود و روشن‌فکراني چون محمد مجتهد شبستري، مصطفي ملکيان، بهاءالدين خرمشاهي، اکبر گنجي، سعيد حجاريان، محسن سازگارا، محمدجواد کاشي، حسين قاضيان، مراد فرهادپور، مرتضي مرديها، مجيد محمدي، آرش نراقي، محسن آرمين، فاضل ميبدي، مصطفي تاج‌زاده، عليرضا علوي‌تبار، هاشم آغاجري، محسن کديور، مصطفي رخ‌صفت و... نيز در آن مي‌نوشتند.(3) همچنين سخنراني سروش در مؤسسه، در ماهنامه کيان، منتشر مي‌شد.
 
مباحث کيان بيشتر حول مباني ديني مي‌چرخيد. گويي رسالت کيان حول طرح همين ايده‌هاي نو مي-چرخيد. افزون بر انتشار اين مطالب در کيان، سخنراني‌ها توسط همين گروه به صورت نوار و کتاب نيز منتشر مي‌گرديد. مؤسسه انتشاراتي «صراط» تا مدت‌ها فقط آثار سروش را منتشر مي‌کرد.(4)
 
چالش‌هاي نظري حول بخش انديشه نشريه کيان موجب شد تا گروهي از همفکران دور هم جمع شوند. به گفته اعضاي کيان، قبل از انتشار هر شماره، سوژه‌ها، موضوعات و چالش‌هاي مربوط به حوزه دين در خلال يک ديالوگ مورد بحث و بررسي قرار مي‌گرفت. گردهمايي که کمي بعد به «گعده‌هاي چهارشنبه» و اعضايش به «اصحاب چهارشنبه» معروف شدند.(5)
 
هسته اوليه اين گروه را عليرضا علوي‌تبار، حسين قاضيان، آرش نراقي، هومن پناهنده، جلال توکليان، حسين پايا و اکبر گنجي شکل مي‌دادند. البته به‌تدريج اعضاي جديدي همچون سعيد حجاريان، محسن آرمين و مصطفي تاج‌زاده نيز به آن‌ها پيوستند. پيوستن اين افراد و گردهمايي‌شان بعدها به حلقه کيان ناميده شدند. محوريت حلقه نيز سروش بود که تجليات فکري خود را در اختيار آنان قرار مي‌داد.
 
اصرار اعضاي اين حلقه بر ماهيت نظري حلقه و اجتناب از مسائل سياسي(6) با حضور افراد سياسي چون حجاريان، تاج‌زاده و آرمين به چالش کشيده مي‌شود. هرچند به صورت تلويحي از بطن اظهارات آن‌ها مي‌توان دريافت که چگونه ممکن است حلقه‌اي که به دور از مباحث سياسي تشکيل شده است، حول شخصيت‌ها و چهره‌هاي سياسي اثرگذار در تحولات سياسي کشور ايجاد شود. براي نمونه، رضا تهراني به دنبال تأکيد بر وجه نظري حلقه، تحولات سياسي و تأثير حلقه کيان، به اثرگذاري بر اذهان افراد اشاره مي‌نمايد و مي‌آورد: «اين را هم در نظر بگيريد که وقتي ذهن فرد دگرگون شد، تأثير خودش را در رفتار هم نشان مي‌دهد. ما در آنجا روي تغيير ذهن‌ها و تفکرات کار مي‌کرديم. حاصل تفکر جديد امّا در همه جا ديده خواهد شد کسي که تاريخ مي-خواند با کسي که تاريخ نمي‌خواند دو شخصيت کاملاً متفاوت است.»(7)
 
بدين ترتيب، حلقه کيان با توسل به نشريه خود در راستاي هدف جريان‌سازي عمل مي‌کرد. جرياني که پس از دوم خرداد توانست خود را به رخ بکشد. اين افراد به‌تدريج در چهار چيز اتفاق نظر يافتند: از لحاظ انديشه و فرهنگ به پلوراليزم، در سياست داخلي دموکراسي، در سياست خارجي هم‌زيستي مسالمت‌آميز و در اقتصاد به اقتصاد کارخانه‌اي و رقابت در بازار جهاني.(8)
 
همين محورها نيز در نشريه کيان نمود عيني مي‌يافت. براي نمونه، در اولين مقالات منتشره در کيان، شمس‌الواعظين و همراهانش به واسطه اقدامات چپ‌روانه‌اي که در سال‌هاي 59 تا 64 عليه نهضت آزادي داشته‌اند، در مقام عذرخواهي برآمد و پس از آن مقالات و مصاحبه‌هاي عناصر شناخته‌شده نهضت آزادي بي‌دريغ در «کيان» به چاپ رسيد تا شايد بدين‌وسيله عذرخواهي‌شان مقبول افتد.

مجموعه «کيان» به محوريت جلسات فکري و سخنراني در حوزه «معرفت‌شناسي ديني» توسط سروش، پيش مي‌رفت و ساير اعضا، که بر مبناي اظهارات حسينعلي قاضيان گاهي تا 22 نفر هم مي‌رسيدند، به بحث پيرامون مطالب سروش مي‌پرداختند.(9)
 
پس از اينکه دوم خرداد با پيروزي جريان اصلاح‌طلب همراه شد، وجود چهره‌هاي وابسته به حلقه کيان در اين جريان اين گمانه را در ميان اعضاي کيان ايجاد کرد که اين پيروزي مقطعي براي رشد و تکامل بيشتر کيان خواهد بود. گمانه‌اي که خيلي زود به حاشيه رفت، چرا که فرداي پيروزي بحران واگرايي دامن اين حلقه را گرفت و موجب شد تا به‌تدريج تفرقه به درون گروه افتد. يکي از محورهاي تفرقه‌انگيز به وجود تعبير و تفسيرهاي گوناگون از وظايف روشن‌فکري ديني باز مي‌گشت، همين امر نيز به دوگانگي در حلقه کيان انجاميد.
 
گروهي بر اين اعتقاد بودند که کيان بايد پيگير از گذشته، آنچه را که رسالت فرهنگي خود در خصوص پيشبرد پروژه عقلانيت سروش مي‌دانستند، دنبال نمايد. همان محوري که نشانگر برنامه‌ريزي اين جريان در پيشبرد اهداف نشريه کيان بود. گروه ديگر نيز با تأکيد بر نقش‌آفريني سياسي کيان در پيش گرفتن کردار سياسي را نيز تجويز مي‌کردند. اين گروه، که اکثريت کيان را در بر مي‌گرفت، خود به دو شاخه تقسيم شد:
 
در ميان گروه نخست آن، چهره‌هايي همچون ماشاءالله شمس‌الواعظين و محسن سازگارا حضور داشتند که حتي اقدام به ايجاد يک حزب سياسي تحت عنوان ائتلاف روشن‌فکري ديني کردند. آن‌ها همچنين به موازات تأسيس حزب در انديشه تأسيس روزنامه‌ هم بودند که تجسم عيني ارگان اين جريان سياسي باشد. اين اقدامات از اين مفروض وقت مي‌گرفت که با پيروزي دوم خرداد، که به نظر آن‌ها تجسم ايده‌هاي روشنفکري ديني در سياست بود، زمان به ميدان آمدن اين جريان در مديريت نظام و عرصه قدرت و سياست نيز فرا رسيده است؛ امّا دعوت به فعاليت اين گروه با مخالفت جدي اعضاي ديگر حلقه کيان مواجه شد و به‌تدريج نزاعي عميق شکل گرفت.
 
گروه ديگر با محوريت چهره‌هايي چون اکبر گنجي نه تنها به صورت ناگفته به تحريم گروه نخست پرداخت، بلکه تلاش کرد تا ارگاني در مقابل و رقابت با آن‌ها تأسيس نمايد.(10) بدين ترتيب، شعار فضاي باز سياسي، که از جمله محورهاي ترويج‌شده در کيان بود، به ضرر خودش تمام شد و نشان داد که حتي مدعيان فضاي باز سياسي و آزادي نيز هنوز ظرفيت در کنار هم بودن را نيافته‌اند. در پي اين نزاع، به‌تدريج اعضاي حلقه کيان در ميان روزنامه‌هايي چون جامعه و هفته‌نامه راه نو و سپس روزنامه صبح امروز، پراکنده شدند. جامعه روزنامه گروه نخست با محوريت شمس‌الواعظين و سازگارا و راه نو و بعد صبح امروز با محوريت چهره‌هايي چون تهراني، اکبر گنجي و حجاريان تأسيس شدند.(11)
 
بدين ترتيب، برخي اعضاي کيان به روزنامه‌ها و نشريات ديگر پيوستند، امّا کيان همچنان منتشر مي‌شدند تا اينکه در 28 دي 1379 به اتهام نشر اکاذيب، تشويش اذهان عمومي، توهين و اهانت به مقدسات و آموزه‌هاي ديني توقيف شد. هرچند جرياني را که کيان پايه گذارد، همچنان ادامه داشت. کيان در وجود روزنامه‌ها و نشريات ديگر متکثر شده بود.
 
پي‌نوشت‌ها:
 برهان
(1) محمدصادق باقري، جريان‌شناسي نشريات فکري، فرهنگي و سياسي پس از جنگ تحميلي از کيان تا کيهان، سوره، زمستان 1388، ش 45، ص 101.
(2) به نقل از کيان پارسا؛ مدرسه روشن‌فکري ديني تعطيل شد، سروش محاکمه مي­شود بازخواني تجربه کيان؛ شهروند امروز، سال دوم، شماره 29، ص 62.
(3) محمدصادق باقري، همان.
(4) http://www.irdc.ir/fa/content/10169/default.aspx
(5) متين غفاريان در گفت‌وگو با ماشاءالله شمس‌الواعظين، دکتر سروش پدر معنوي نبود، شهروند امروز، سال دوم، شماره 29، 1386، ص 69.
(6) متين غفاريان، مجلات روشن‌فکري ديني به روايت رضا تهراني، همان، ص 64.
(7) متين غفاريان، مجلات روشن‌فکري ديني به روايت رضا تهراني، همان، ص 64.
(8) امير شهلا؛ قربانيان، وقايع‌نگاري فرازها و فرودهاي جنبش نوخواسته اصلاحات با مقدمه صادق زيباکلام؛ تهران؛ نشر قطره؛ 1381؛ ص 92 و 93.
(9) http://www.irdc.ir/fa/content/10169/default.aspx
(10) محمدجواد غلامرضا کاشي، نظم و روند تحول گفتار دموکراسي در ايران، تهران، گام نو، 1384، ص 297 و 298.
 (11)همان.