به گزارش پارس به نقل از فارسشاید کمتر کسی باور کند که خانواده‌ای در کلان شهری مثل تهران زندگی می‌کنند که برای سیر کردن شکمشان تنها به تیکه از نان و آب بسنده می‌کنند.

این روزها به دلیل زندگی‌های ماشینی و مشکلات، همسایه‌ها توجه کمتری را به یکدیگر دارند و از حال و روز همدیگر بی خبرند.

هم اکنون حسین آقا پیرمرد 60 ساله‌ای به همراه همسرش، دو دختر و پسرش به دلیل فقر، نداری، تهی‌دستی و بی‌پولی در گوشه‌ای از بهشت زهرا و دور از چشم شهروندان در چادری روزهای خود را سپری می‌کنند.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به مشکلات زندگیش و اینکه در این سال‌ها با مشکلات زیادی روبرو بوده است، اظهار داشت: بنده صاحب سه دختر و یک پسر هستم که چند سال پیش یکی از دخترهایم ازدواج کرده است.

این پیرمرد اضافه کرد: حدود یک ماه پیش به دلیل عدم پرداخت اجاره، صاحبخانه ما را بیرون کرد و ما نیز برای اینکه از چشم شهروندان به دور باشیم، به بهشت زهرا آمدیم.

وی خاطر نشان کرد: در حال حاضر یکی از دخترهایم عقد کرده است ولی به دلیل نداشتن جهیزیه نمی‌تواند به خانه بخت برود.

حسین‌ بیان داشت: این روزها به دلیل نداشتن پول و عدم پرداخت جهیزیه از فردیس کرج اثاثیه خود را جمع کرده‌ام و به یک پارکینگی در مجاورت بهشت‌زهرا نقل مکان کرده‌ام و روزهای سختی را می‌گذرانم.

این پیرمرد در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، اظهار داشت: در اسفند 91 به دلیل نداشتن پول و پرداخت اجاره، مدتی را به همراه خانواده‌ام در همین مکان سپری کردم که بعد از چند مدتی شهرداری تهران مبلغ 5 میلیون تومان را به عنوان ودیعه مسکن به من پرداخت کرد و من توانستم در آن زمان با پرداخت ماهیانه 300 هزار تومان و همچنین ودیعه 5 میلیونی، خانه‌ای را در فردیس کرج اجاره کنم اما پس از مدتی دیگر نتوانستم اجاره پرداخت کنم.

وی گفت: سال‌های سال است که از مریضی رنج می‌برم و هم‌اکنون نیز داروی تشنج می‌خورم.

این پیرمرد تصریح کرد: 22 سال است که سابقه بیماری صرع دارم به طوری که هر جایی که برای کار مراجعه کردم پس از مدتی به دلیل تشنج نتوانستم ادامه کار بدهم.

به گزارش فارس، این پیرمرد به همراه خانواده‌اش چند هفته‌ای که در یک چادر و در یکی از پارکینگ‌های بهشت‌زهرا زندگی خود را سپری می‌کند و این در حالی است که جز نان و آب چیز دیگری برای خوردن ندارد.

حسین‌آقا از دردها و رنج‌هایش و بی‌توجهی مسئولان به زندگی‌اش اشاره کرد و افزود: حدود 4 هفته است که در این مکان اتراق کرده‌ایم و این در حالی است که از بعضی از نگاه‌های مردم خسته شده‌ام.

این پیرمرد در حالی که اشک از چشم‌هایش جاری شده بود، ادامه داد: از زن و بچه‌ام خجالت می‌کشم که نتوانسته‌ام زندگی آرامی را برای آن‌ها فراهم کنم و همیشه در درد و رنج به سر برده‌ام.

به گزارش فارس، حسین آقا در حالی این روزها در این چادر با زن و بچه‌اش سپری می‌کند که اگر سقفی و پناهی برای وی تهیه شود قطعاً می‌تواند با خانواده خود زندگی آرامی را داشته باشد.

در حالی در کشور ما دستگاه‌های حمایتی از جمله بهزیستی و کمیته امداد فعال هستند و حقیقتا در این سال‌ها کمک‌هایی به خانواده‌های محروم و نیازمند داشته‌اند که می‌طلبد نیم نگاهی نیز به این خانواده داشته باشند.

به امید روزی که حسین آقا با خانواده‌اش صاحب سرپناهی شود.