۱- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور  و هیئت دولت فرمودند: «از همه دولت‌ها حمایت کردم اما برای دولت سیزدهم علاوه بر کمک، تمجید می‌کنم.» 
دولت رئیسی در وادی کارآمدی، گام‌های بلندی برداشته است که نمی‌توان آن را انکار کرد. 
فهرست زیر، کارنامه دو ساله اوست: 
– رشد اقتصادی ۴ درصدی 
– توفیق در حل مشکل کرونا 
– کاهش نرخ بیکاری به هشت و دودهم درصد 
– حل تنش آبی در ۳۵۰۰ روستا 
– کاهش نقدینگی 
– راه‌اندازی بنگاه‌های اقتصادی نیمه تعطیل و تعطیل 
– خودکفایی در گندم 
– پوشش گسترده بیمه سلامت 
– تعامل سازنده با جهان و گسترش روابط با قدرت‌های آسیایی و آمریکای لاتین و عضویت در پیمان‌های شانگهای و بریکس و عادی‌سازی روابط با همسایگان 
– دور زدن تحریم‌ها با کمترین هزینه 
– بازگرداندن پول‌های بلوکه شده کشور در خارج 
– اتخاذ مواضع انقلابی، رفتن به میان مردم و ارتباط چهره به چهره با آنان 
– ساده زیستی و روحیه جهادی و به‌کارگیری جوانان در رده‌های مدیریتی 
– انجام کارهای زیربنایی در حوزه گاز و نفت 
– و … 
که از دلایل تقدیر مقام معظم رهبری از دولت سیزدهم است. 
۲- روحانی، رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم اخیراً در جمع وزرا و معاونین سابق گفته است: 
«کسانی که مانع احیای برجام شدند ۱۰۰ میلیارد دلار خسارت به کشور زدند.» 
در این بیان، چند نکته وجود دارد: 
الف: او اعتراف می‌کند که برجام مرده بود. چون مسئولین و مدیران دولت وی قبول کردند دستاوردی نداشته حتی او هنوز نتوانسته است یک دستاورد آن را بگوید. 
ب: او در این بیان، آمریکا و اروپا را از بدعهدی و عمل نکردن به برجام، تبرئه می‌کند و عدم توفیق خود و خیانت آمریکا را به کسانی نسبت می‌دهد که مانع احیا برجام هستند! 
ج: روحانی نمی‌خواهد قبول کند که برجام یک رویای سوخته است و ناکامی او محصول اعتماد به آمریکا و سه کشور شرور اروپایی است، او از تحولات جهان، عقب است.
د: او از عدد ۱۰۰ میلیارد خسارت یاد می‌کند. معلوم نیست این عدد را از کجا آورده است؟ 
اما می تواند از دیوان محاسبات و سازمان حسابرسی بپرسد که عمل یک طرفه به تعهدات ایران در برجام، چه میزان به کشورمان خسارت زد و چند سال، کشور را به  عقب برد؟
هـ : او مانع‌تراشی برای اجرای برجام را به کسانی نسبت می‌دهد که وجود خارجی ندارند. روحانی می خواهد آمریکا و اروپا را تبرئه کند. که این کار او بدتر از خساراتی است که در برجام به ملت ایران زده است. 
۳- ما امروز گرفتار جریانی در کشور هستیم که «خودحق‌پندار» است و با «خودبزرگ‌بینی» و «رؤیاپردازی در مورد غرب» به تخریب و تحقیر هویت اسلامی و ملی می‌پردازد. 
به هر کس که در خدمت مردم و در پی اقتدار ملی و عظمت ایران باشد و به استقلال جمهوری اسلامی فکر کند، دشنام می‌دهند، برچسب می‌زنند و متلک می‌گویند.  
انحراف و تقلید از غرب و بی‌دینی، «دگراندیشی» و «آزاداندیشی» نیست و نمی توان به بهانه آزادی بیان از آن دفاع کرد. کمااینکه رعایت «احکام الهی» تحجر و «رهایی نفس»، آزادی نیست. بلکه «رهایی از نفس» پیام اصلی اولیاء و انبیای الهی است که برخی آن را تخطئه می‌کنند. 
این جماعت با پنهان کردن جنایات آمریکا و غرب در ایران، ملت و روشنفکران واقعی و علما را مسئول عقب‌ماندگی معرفی می‌کنند و پیشرفت‌های خیالی را که وجود خارجی ندارد، برای دشمنان اسلام و ایران می‌بینند، ولی حقایقی را که با چشم سر می‌توان در جامعه ایران امروز دید، انکار می‌کنند. 
عناصری از این جریان در سه نهاد حساس و خطیر و راهبردی «رسانه»، «دانشگاه» و «احزاب»، لانه کرده‌اند و کار ویژه و مشترک آنان غبارآلودکردن فضا برای دیده نشدن خدمات دولت و نظام است. 
از آن سه نهاد، مهم تر؛ «نفوذ» و «حضور» این جریان در نهاد دیوان سالاری کشور است که در ارائه خدمات دولت اخلال می‌کند. 
این جریان به پشتوانه و  حمایت شبکه‌های دشمن و رسانه‌های غرب، مدام در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ، روایت‌سازی می‌‌کند و در جنگ روایت‌ها برای ضربه به اقتدار ملی و انسجام اسلامی، با روایت‌سازی جعلی، «خطوط توهمی» تولید می‌کند.