مشی حکمرانی امام خمینی و رهبر انقلاب بر مبنای رابطه با مردم بوده و هست. در این حکمرانی، رهبر مردم را امین خود می‌داند و آن‌ها را به چشم دستیار حکمرانی خود نگاه می‌کند. آن‌ها را در جریان واقعیات قرار می‌دهد و سیاست‌های خود را با آن‌ها در میان می‌گذارد. مثلا اگر سیاست رهبری حرکت بیشتر نهاد اقتصاد به سمت خصوصی‌سازی است، ایشان اکتفا نمی‌کند به اینکه این سیاست را تنها با متولیان امر در جریان بگذارد. بلکه مردم را با سیاست خود همراه می‌کند؛ نظر خود را برای آن‌ها تبیین می‌کند و به این سیاست یک پشتوانه مردمی اضافه می‌کند. اما مخاطب اصلی کماکان متولیان و مسئولان هستند. ایشان وقتی از ایمان و امید نیز سخن می‌گویند، روی اصلی سخن شان با مسئولان است و در وهله بعدی با مردم. مسئول اگر بی‌ایمان باشد، با نفاق خود ایمان مردم را خدشه‌دار می‌کند و اگر ناامید باشد، با ناکارآمدی خود امید آنان را تباه می‌سازد.  
حتی اگر مقصود اصلی امیدوار شدن مردم باشد، باز هم امیدبخشی وظیفه مسئولان است و نیز یک وظیفه عملی است. با امر و توصیه و خواهش و تمنا کسی امیدوار نمی‌شود. این درست که بخشی از فرآیند امیدبخشی، آگاهی دادن است اما اکسیر امید؛ کار منتج به نتیجه است. 
ماه‌ها از شرایط جدید اینترنت می‌گذرد. شرایطی که در آن پلتفرم‌های مهم و مورد نیاز مردم فیلتر شده‌اند و برخی پلتفرم‌های با اهمیت کمتر نیز کاملا بی‌دلیل فیلتر شده‌اند. با بروز شرایط امنیتی و شرارت برخی پلتفرم‌ها، ضرورت اتخاذ یک تصمیم عاجل و البته موقت بدیهی بود. اما استمرار آن چه توجیهی دارد؟ خاصه اینکه هیچ متغیر دیگری هم عوض نشده است. فضای مجازی از گذشته قانون‌مندتر نشده و همچون سابق بی‌قاعده است. تنها اتفاقی که افتاده فیلترینگ است و اجبار بی‌فرجام مردم به استفاده از پلتفرم‌های بومی. این باز در شرایطی است که رئیس‌جمهور به مردم وعده داد با فروکش کردن تهدیدات امنیتی، اینترنت به روال سابق باز خواهد گشت. 
نمی‌توان به مردمی امید داد که در مسئله‌ای خاص چوب اجبار بالای سر آن‌هاست. فیلترینگ و مسدودیت بدون در نظر گرفتن شرایط مردم، قاتل امید است و هر تلاشی که برای استفاده از فیلترشکن می‌شود، قدری از امید مردم خواهد کاست. خود فیلترینگ یک عقب‌نشینی و حاصل ناامیدی است. ناامیدی از تمام راه‌هایی که می‌شد از طریق آن‌ها اینترنت بین‌الملل را قانون‌مند کرد و رفتار پلتفرم‌ها را کنترل. ناامیدی از تولید محتوای مناسب با کمیت و کیفیت شایسته. ناامیدی از بلوغ مخاطب در استفاده از پلتفرم‌ها. ناامیدی از وصول به یک راه‌حل بومی و کم‌هزینه برای حکمرانی اینترنت. این سیاست انفعالی فراموش نمی‌شود و کسی به آن عادت نمی‌کند. تنها اینکه هرچه دیرتر اصلاح شود، هزینه‌اش بیشتر خواهد بود.