اتفاقات پاییز سال گذشته، عمدتا حاصل از جنگ ترکیبی و عداوت گروه‌های معاند بود. اما دستکم در روزهای ابتدایی، خشمی فوران کرد که مربوط به گروه‌ کمی نبود. به یک زلزله می‌ماند که جهیدن و آزاد شدن آن را حس می‌کردی. اگر در آن سال تنها خبر فوت یک دختر در پلیس امنیت اخلاقی یا عمومی آمده بود، این خشم این‌چنین جهشی نداشت. اما سال ۱۴۰۱ چندین خبر دیگر ازاین‌دست داشت که در حکم مقدمه‌چینی برای این خشم انفجاری بودند. اخباری مثل اتفاقات ورود زنان به استادیومی در مشهد و دستگیری دختری در میدان صنعت درحالی‌که مادرش فریاد می‌زد او مریض است و یا درگیری لفظی زنی محجبه یا چند فرد بدحجاب در یک اتوبوس. این‌ها به‌علاوه مشکلات اقتصادی و تورم قابل‌توجه در تابستان، موجب بروز این خشم شد. نفرت دپو شده و خشم انباشته آن‌هم در خلاء روایت‌های رسانه‌ای درست موجب برخاستن انفجاری شد که زمینه را برای سوءاستفاده دشمن مهیا کرد. شاید بسیاری از اقدامات ما به‌خودی‌خود موجب واکنش‌های منفی گروه‌های مخالف نشوند، اما بر تراکم خشم و نفرت می‌افزایند. 
ضرورت مقابله فرهنگی و قانونی با بی‌حجابی و حجاب‌ستیزی، وظیفه حکومت دینی است تا حکومت، داعی به فساد نباشد اما در این راه، نباید تیر بی‌هدف انداخت و از ظرافت و حکمت غافل شد. برای مثال مراکز خرید و مال‌های بزرگ، از ویژگی‌های عصر حاضرند که در سر جای خود، شایسته نگاه نقادانه جامعه‌شناختی و تمدنی نیز هستند اما به هر رو، راهی برای امرارمعاش و فعالیت اقتصادی عده زیادی از مردم‌اند. همین مجتمع تجاری واقع در غرب تهران که در چند روز اخیر پلمب شد، شامل طبقات تجاری متعددی است که پلمب آن در شرایط نابسامان اقتصادی، کسبه آن را عمیقا می‌رنجاند. این در حالی است که کسبه و مسئولان مراکز خریدی ازاین‌دست، هیچ راه عملیاتی و مؤثری برای اینکه فرد بدحجاب وارد مجتمع نشود، ندارند. چند ماه پیش یک مجتمع بین‌راهی نزدیکی قم پلمب شد، نتیجه چه بود؟ جز یک بنر که عاجزانه از مراجعان درخواست می‌کرد با رعایت حجاب خود، زمینه را برای قطع فعالیت اهالی آن مجتمع فراهم نسازند؟
راه افتادن سریال پلمب‌ها، یعنی به توان رساندن پدیده گشت ارشاد. کاسب چگونه باید محیط کسبش را از بی‌حجابی مصون بدارد؟ دراین‌باره او را راهنمایی کرده‌ایم یا باید به خلاقیت خود متوسل شود؟ اگر گزینه دوم صحیح است، تنها راهی که به ذهن می‌رسد این است که از مشتری درخواست کند پوشش خود را اصلاح و یا محل کسب را ترک کند. در این صورت مشتری قید او را خواهد زد و آیا اغلب کسبه یا صاحبان بازارها و پاساژ‌ها تن به این کار می‌دهند و آیا این رفتار، با بدیهیات کسب منطبق است؟ در این برخورد تلخ مردم با مردم، چه کسی بیش از قانون‌گذار منفور خواهد شد و آیا این رفتار، از دستور رهبر انقلاب به رأفت با وجود اختلاف سلایق و عقاید استنباط می‌گردد؟ البته اگر کاسبی در راستای امربه‌معروف و نهی از منکر و دفاع از کیان اعتقادی خود تن در این کار دهد، شایسته تقدیر و احترام است اما آن‌هایی که به سبب شرایط گوناگون از رفتار قهری با مشتریان خود معذورند، قابل درکند. اگر قانون‌گذار مردم را درک نکند، هم خود و هم قانونش بی‌احترام و بی‌اعتبار خواهند شد. دل‌خوش کردن به نتایج حداقلی و کوتاه‌مدت و فراموش کردن تبعات بزرگ و بلندمدت، یعنی استمرار مدل حکمرانی‌ای که زمینه را برای اتفاقات سال گذشته مهیا کرد. در راستای دفاع از آرمان حجاب، باید کار اثرگذار کرد و تیری انداخت که به هدف بخورد. گاهی احساس می‌شود ضابطین امر صرفا به اینکه یک کاری صورت گرفته، قانع‌اند و به نتیجه نمی‌اندیشند.