پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اجتماعی شدن در فرهنگ ما همراه با الگوسازی و الگوبرداری از اجتماع کوچک و گرم و پرمحبت خانواده صورت می‌گیرد اما خانواده امروزه در یک دگردیسی تاریخی درحال از دست دادن کارکردهای گذشته خود است.

اما خانواده تاكنون چه كاركردهايي را براي افراد داشته است؟ ‌
اجتماعی کردن کودکان: 

خانواده، در طول تاریخ حیات بشری، نخستین موسسه برای اجتماعی کردن جوانان و نوجوانان بوده است. خانواده، پس از تولد فرزند، برای یک مدت نسبتا قابل توجه، تنها گروهی است که کودک با آن تماس مستمر دارد. به همین دلیل، خانواده در شکل‌گیری ارزش‌ها، وجهه‌نظرها و باورداشت‌های کودک نقش اصلی را برعهده دارد و بر نوع روابطی که فرد با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر دارد، تأثیر می‌گذارد.

فراهم آوردن امنیت اقتصادی: 
در بسیاری از جوامع غیرصنعتی، خانواده به لحاظ اقتصادی، هم واحد تولیدی و هم واحد مصرفی محسوب می‌شود. از نظر سنتی، خانواده مسئول پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اساسی اعضای خود بوده است. خانواده در جامعه کشاورزی، هم به منزله یک واحد یکپارچه تولیدی، محصولات و خدمات مورد نیاز خود را فراهم می‌کند و هم برای پاسخگویی به نیازمندی‌های افرادی از خانواده که قادر به کارکردن نیستند، عمل می‌کند.

تعیین پایگاه‌ها و تثبیت جایگاه اجتماعی:  
همه جوامعی را که تاکنون شناخته‌ایم، وارث نظام و قواعدی بوده اند که پایگاه اجتماعی کودک، درخصوص تبار او را مشخص ساخته، منسوبان و خانواده‌ای را که شخص به آن تعلق دارد، تعیین می‌کند که ٣نوع از نخستین قواعد تبار موجود در جوامع: پدرتباری، مادرتباری و دوتباره است.

مراقبت و نگهداری از کودکان، معلولان و سالمندان: 
خانواده ابتدا مسئول نگهداری کودک از لحاظ جسمانی و اقتصادی است زیرا کودکان قادر نیستند وظیفه خود را نسبت به خود، به تنهایی انجام دهند. خانواده به لحاظ سنتی مسئول نگهداری از معلولان و تأمین معیشت سالمندان است. 
تحول در ساخت خانواده
تغییرات ساختی در خانواده‌های عصر جدید، حاصل کوچک‌شدن حجم خانوار، دگرگونی در وجهه نظرها و برداشت‌ها از مسأله طلاق و دگرگونی‌هایی است که در نقش مرد و زن به وجود آمده است. کاهش حجم خانواده، خود تحت‌تأثیر چند عامل بوده که یکی از آنها تغییر در نقش فرزندان است که با حرکت از جامعه اساسا کشاورزی محدود، به جامعه وسیع شهری و صنعتی همراه بوده است. کودکان جامعه شهری و صنعتی، سربار اقتصادی خانواده محسوب می‌شوند و نه کمک کار آنها. عامل دومی که در کاهش حجم خانواده موثر بوده، بالا رفتن مستمر سطح آموزش و پرورش است. سرانجام، سومین عامل، توزیع وسیع وسایل جلوگیری از بارداری و مشاوره خانوادگی است که به افراد امکان داده است در انتخاب تعداد فرزندان خود آزاد باشند و حتی اگر هیچ فرزندی نخواهند، برایشان میسر است.

به‌رغم مشکلاتی که امروزه برای کارکرد خانواده‌ها به وجود آمده است به‌نظر می‌رسد که هنوز این تعریف به قوت خود باقی است که خانواده یک گروه خویشاوندی است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی دیگر، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده، برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می‌کنند.

در همين رابطه چندي پيش در دانشگاه فردوسي مشهد، ‌كرسي هم‌انديشي با عنوان «آيا خانواده جايگزين دارد» برگزار شد كه به بخشي از صحبت‌هاي دكتر غلامرضا صديق‌اورعي، جامعه شناس، اشاره خواهيم كرد:

حجت‌الاسلام‌والمسلمین غلامرضا صدیق‌اورعی در کرسی آزاداندیشی با عنوان «آیا نهاد خانواده جایگزینی دارد؟» در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، ‌اظهار کرد: در مجموع خانواده یک گروه اجتماعی است که از شروط آن عدم همجنس بودن دو طرف است. در یک خانواده مبادلات عاطفی، ‌اقتصادی و جنسی وجود دارد که معمولا منجر به تولید مثل شده و جامعه‌پذیری نیز در آن صورت می‌گیرد.

صدیق‌اورعی با تأکید بر لزوم تفکیک بین نهاد و گروه تصریح کرد: خانواده به‌عنوان یک نهاد جدای از گروه و سازمان است؛ در حقیقت نهاد بخشی از هنجارهای بادوام که موجد فرهنگ هستند را به وجود می‌آورد. نهاد به معنای خانواده نیست و نهاد خانواده در ایران درحال حاضر از یک فرمول پیروی می‌کند؛ درواقع فرمول‌های تشکیل خانواده در ایران یک مدل است.

وی تأکید کرد: با این حال جامعه‌پذیری همیشه توسط شعبه‌های زیادی در اجتماع صورت می‌گیرد که خانواده نیز جزو آنهاست؛ به‌عنوان نمونه صدا و سیما، مدرسه و... از نهادهای جامعه‌پذیری به شمار می‌رود که در این میان خانواده نیز سهم خود را دارد.

صدیق‌اورعی با اشاره به تفاوت‌های نهاد خانواده در کشورهای غربی ‌عنوان کرد: در کشورهای خارجی مادری به‌عنوان یک شغل محسوب شده و از مزایای دولتی برخوردار است؛ این مسأله برای این است که فرزندان بی‌سرپرست مجبور به زندگی در یتیم‌خانه‌ها نباشند.در حقیقت در کشورهای خارجی جامعه‌پذیری به آن معنایی که مادر نباشد، مورد قبول نیست؛ درواقع در این جوامع کسی به دنبال جایگزین‌ کردن نهادی مجزا برای خانواده نیست.

صدیق‌اورعی تصریح کرد: درحال حاضر طبق آمارهای ارایه شده حدود ٥٠‌سال است که همخانگی (ازدواج سفید) در کشورهای اروپایی وجود دارد؛ تنها تفاوت این‌گونه ازدواج با ازدواج‌های رسمی این است که طرفین تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند؛ این درحالی است که‌ درصد بسیار بالایی از افرادی که مشمول این نوع ازدواج هستند، فرزند نیز دارند. همچنین طبق آمارها در کشور ایتالیا ١٣‌درصد همخانه‌ها تا ٢ فرزند دارند اما احتمال ازدواجشان طبق نظرسنجی‌ها بیش از ٥٠‌درصد نبوده است.

یکی از تعهداتی که مرد به‌عنوان همسر در جوامع اروپایی باید داشته باشد، این است که حضانت فرزندان برعهده وی خواهد بود و این مسأله می‌تواند به‌عنوان یکی از گرایش‌ها به ازدواج سفید شناخته شود.

صدیق‌اورعی با بیان این پرسش که آیا خانواده به‌عنوان یک عضو ساختاری می‌تواند در جامعه از جایگزین بهره‌مند شود؟ گفت: تاکنون جایگزینی برای نهاد خانواده در جامعه بشری ارایه نشده و در هر نوع از جوامع خانواده وجود دارد. وی افزود: تمام آنچه که به‌عنوان غیر از خانواده امروز مطرح است، روی هم نمی‌تواند به‌عنوان جایگزینی نسبی برای خانواده شناخته شود. در جامعه ایران قاعده خانواده برقرار است اما ممکن است عمومیت آن برای اشخاص کمرنگ شده باشد.