پايگاه خبري تحليلي «پارس»- علی اصغر همایون- ۱- کم کم دارد برایمان عادی می شود که در گروه های اجتماعی، به بهانه لزوم آموزش همگانی، خصوصی ترین آموزش های جنسی به اشتراک گذاشته شود، بدون توجه به اینکه چه گروه های سنی در گروه حضور دارند و آیا این آموزش ها، الزاما می بایست در محیط عمومی ای مانند این گونه شبکه ها گفته شود یا در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج. کلیپ آموزش روش شیردادن مادران به فرزندان که هفته گذشته در شبکه آموزش پخش شده بود و گروه به گروه در شبکه های اجتماعی پخش می شد نیز دست کمی از بالایی نداشت.حتما اگر از تهیه کنندگان این گونه برنامه ها هم سوال شود، در پاسخ خواهند گفت که «این گونه آموزش ها لازم بوده و فقدان آن ها، خسارات جبران ناپذیری را به دنبال دارد»، غافل از اینکه در لزوم این گونه مباحث بحثی نیست، بلکه کلام در رسانه پخش کننده آن است؛ اینکه چرا نباید این گونه آموزش ها در زایشگاه ها و در هنگام تولد نوزادان داده شود و در عوض، در محیط عمومی ای همچون سیما به نمایش گذاشته شده و موجبات سوء تفاهم بسیاری را فراهم آورد! از فیلم معروف «لامپ» هم که چند ماهی به بهانه دلسوزی و دغدغه مندی یک پزشک، قبیح ترین و خصوصی ترین لحظات زندگی یک انسان را در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاشت نیز چیزی نگوییم بهتر است!

۲- آثار پخش عمومی این گونه کلیپ ها، تنها بروز سوء تفاهم و ایجاد تحریکات جنسی برای نوجوانان و جوانان نیست؛ بلکه مشکل اساسی در جای دیگری است: «عادی شدن زشتی ها»؛ اینکه به راحتی از ازدواج سفید صحبت می کرده و درستی و نادرستی آن را در محیط های عمومی به بحث می گذاریم و حتی به ذهن مان خطور هم نمی کند که ازدواج بی مسئولیت و نامشروع، اساسا مگر جایی هم برای بحث دارد؟!

اینکه در جامعه لائیک انگلستان، خانمی به خاطر تذکر مستخدم هتل برای پوشاندن بدنش در هنگام شیردادن بچه برآشوبد و کار را به نمایندگان مجلس بکشاند چیز عجیبی نیست، اما اینکه در جامعه ای اسلامی، کمپین آوازخوانی زنان در محیط های عمومی به راه افتد و دیگرانی نیز به بهانه دفاع از آزادی زنان، به دفاع تمام قد از آن بپردازند جای تعجب دارد.

باری، کم کم نه تنها داریم عادت می کنیم، بلکه دارند عادتمان نیز می دهند. اینکه کمپین برداشتن روسری زنان در محیط های عمومی به موفقیت برسد یا نرسد – که البته نرسید – چیز مهمی نیست؛ زیرا حتی صرف وجود چنین کمپینی نیز ایجاد کننده آن، «مسیح علی نژاد» را به هدف خود می رساند: «عادی شدن بی حجابی»؛ حال دیگر چه اهمیتی دارد که بانویی در تماس با همان برنامه، عکس های به نمایش گذاشته شده از خویش توسط علی نژاد را نه ناشی از ارسال مخاطبان، بلکه سرقت از صفحات شخصی خود بداند؛ هر اتفاقی بیفتد مقصود اصلی محقق شده است: «ما عادت می کنیم!»  نظرسنجی چند روز گذشته برنامه «نوبت شما» بی بی سی در رابطه با اهمیت یا عدم اهمیت پرده بکارت نیز هر نتیجه ای را به دنبال داشته باشد، به هدف اصلی خود می رسد و ما را به بحث از خصوصی ترین مسائل انسانی در محیطی عمومی وا می دارد. مصاحبه های پیاپی با دختر پیشین سینمای ایران و بحث از جنبه های هنری فیلم های او نیز نوعی دیگر از عادت دادن مخاطبان است تا در پوشش «هنر»، برهنگی او در همان فیلم ها را نیز به عنوان امری طبیعی جلوه دهند و عادت کنند که پورنیسم نیز جزیی از هنر است!

این ها که می گویم نه به خاطر اثبات خباثت بی بی سی و عامل استکبار بودن آن است و نه به جهت علاقه به افشاگری در رابطه با دست های پشت و پس پرده، بلکه کلام در درستی یا نادرستی یک رفتار است؛ چه این رفتار از رسانه های خارجی سر بزند و چه از رسانه های خودمانی، به هر حال غلط است. اینکه متخصصین تغذیه از لزوم تغییر «عادت»های غذایی سخن می گویند معلوم می کند که عادت، چیز مهمی است و اینکه روان شناسان، درمان بسیاری از بیماری های روحی را در تغییر عادات شخصی فرد می دانند، باز هم از اهمیت عادت حکایت دارد.

۳- توهین مستقیم، به خاطر روشن بودن ناسازگاری آن با کرامت انسانی، سال هاست که به شیوه ناکارآمد برای تخریب افراد و باورها تبدیل شده و به جای آن، از تاکتیک «قبح زدایی» استفاده می شود که همان کارکرد را البته با صورتی انسانی تر دارد. طبیعی است برای به انحطاط بردن جامعه ای اسلامی هم چون ایران، ابتدا نمی توان هم جنسگرایی را تبلیغ کرد و از برهنگی در اماکن عمومی سخن گفت، بلکه می بایست با به بحث گذاشتن تدریجی مباحثی هم چون ازدواج سفید، آوازخوانی در اماکن عمومی و اهمیت پرده بکارت، قبح صحبت از این گونه مباحث را از بین برده و سپس در فضایی که دیگر هیچ چیز در آن قبیح شمرده نمی شود، پورنیسم را مصداق هنر دانست و بی بند و باری را نوعی آزادی. منظور این نیست که دست هایی دارد همه این ها را مدیریت می کند برای تخریب جامعه ما ولی مهم آن است که چه این دست ها وجود داشته باشند و یا وجود نداشته باشند این اتفاق در حال افتادن است. در چنین فضایی که دیگر هیچ چیزی قبح ندارد، طبیعی است که کسی از خود نپرسد چرا ما پیش از انقلاب با وجود محله های سرشار از هنری! هم چون «شهرنو»، هیچ گاه به قطب سینمای دنیا تبدیل نشدیم یا اینکه چگونه می شود محروم کردن فرزندان حاصل از ازدواج سفید را از نعمت پدر و مادری مسئول و دلسوز، مصداق آزادی دانست؟! در فضایی که همه چیز عادی است، دیگر مجالی برای این گونه سؤال ها نیست.

۴- امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: «نفس خود را به چیزهای خوب عادت بده»؛* جان عالمی به فدای او باد!
* عوّد نفسک بالجمیل.