پايگاه خبري تحليلي «پارس»- فرشيد فريد- شايد از آخرين باري که صداي قهقهه اعضاي خانواده پاي آنتن رسانه ملي به خيابان مي رسيد، مدت ها گذشته باشد. از آن شب هايي که همه اعضاي خانواده گرد هم مي نشستند تا به «شب هاي برره» بخندند يا طنزهاي اجتماعي رضا عطاران، سعيد آقاخاني و ... را ببينند. کمي فکر کنيد. آيا خاطرتان هست آخرين سريال طنز ۹۰ قسمتي (شما بخوانيد بلندمدت) در سيماي رسانه ملي کي بود؟

در سال هاي اخير پديده کوچ سريال هاي طنز از تلويزيون به شبکه خانگي با واکنش هاي مختلفي چه از سوي مردم و چه جامعه هنري رو به رو بوده است. مردم ابتدا با استقبال خوبشان از «قهوه تلخ» مديري نويد روزهاي روشني را به شبکه خانگي دادند شايد همين استقبال، عده‌اي ديگر از سريال سازان را وسوسه کرد و البته لبخند را هم از رخ جعبه جادويي محو کرد!

اين که آيا دليل بي رغبتي سريال سازان طنز، نبود حمايت هاي لازم از سوي مسئولان سيماست، پرسشي کليدي است، البته در کنار اين مسئله، پرسش هايي ديگر هم مطرح است. اين که چرا تهيه کنندگان و سازندگان اين آثار به شبکه خانگي رغبت بيشتري نشان داده اند؟ اين که در اين ميان مردم کدام را مي پسندند؟ اين ها همه و همه سوالاتي است که در اين پرونده تلاش شده است تا پاسخ روشني براي آن ها پيدا کنيم. پاسخي براي چرايي کوچ سريال هاي طنز از تلويزيون به شبکه نمايش خانگي.

سريال‌سازان بر سر دوراهي پول يا مردم
«حدود يک سال از پخش سريال «جاده چالوس» مي گذرد، اما هنوز دستمزدم را نگرفته ام. در صورتي که شبکه هايي چون شبکه پنج، آي فيلم و نمايش اين سريال را پخش کرده اند.» اين جملاتي است که «سعيد پيردوست» يکي از هنرمندان پاي ثابت سريال هاي طنز سيما به زبان مي آورد. جملاتي که کافي است تا زخمي کهنه سر باز کند. زخمي که ناشي از عدم حمايت کافي صداوسيما از سريال سازان تلويزيوني است. بي ترديد مشکلات مالي در کنار محدوديت هاي ديگر، از جمله علل بارز کوچ سريال هاي طنز، از تلويزيون به شبکه خانگي است.

درآمد شيرين قهوه تلخ
ظاهرا اختلاف عوامل قهوه تلخ با مسئولان صداوسيما زماني پررنگ تر مي شود که تهيه کننده اين سريال پيشنهاد ۵ ميليارد و ۳۰۰ميليون توماني شبکه ۳ را نمي پذيرد و علاوه بر اين مبلغ خواستار دريافت حق پخش آگهي قبل و حين پخش سريال مي شود، گويي اين اختلاف ها سرانجام قهوه تلخ را روانه شبکه خانگي مي کند تا درآمدي شيرين براي عواملش مهيا کند، همچنين يکي از نويسندگان اين سريال  مدعي مي شود اين سريال ۴۲ميلياردتومان سود داشته است.

ظاهرا مديري در دوراهي «پول» يا «مردم» اولي را بر مي گزيند و راه سريال سازي در شبکه خانگي را در پيش مي گيرد؛ «قهوه تلخ»، «ويلاي من» و «شوخي کردم». اگرچه مديري پس از گذشت ۳سال از اين روند، در ويژه برنامه نوروز ۹۳ مقابل دوربين تلويزيون حاضر شد و گفت اشتباه کرده که مردم را از دست داده است و مي خواهد دوباره به تلويزيون برگردد، اما بعد از آن بسياري از سريال سازان ديگر حاضر شدند اين اشتباه را دوباره مرتکب شوند، طوري که در ادامه «حسن فتحي»، «داوود ميرباقري»، «بيژن بي رنگ» و حتي «کمال تبريزي» با آثاري چون «ساخت ايران»، «شاهگوش»، «عشق تعطيل نيست» و «ابله» به سمت شبکه نمايش خانگي روي آوردند. آثاري که چند ويژگي بارز داشت که مهم ترين آن ها براي مردم حضور چشمگير هنرمندان مشهور در اين آثار بود. حتي برخي از بازيگران که شايد در قاب تلويزيون به دلايل مختلف حاضر نمي شدند سر از بازي در اين آثار در آوردند. از مهم ترين بازيگران اين دسته مي توان به «محمدرضا گلزار» در «ساخت ايران» و «عشق تعطيل نيست»، اشاره کرد.

دلايل استقبال از شبکه نمايش خانگي به روايت اهالي هنر
مريم ضيغمي - چندي است که کارگردانان بنام در شبکه هاي نمايش خانگي دست به توليد سريال هايي با مضامين مختلف و سودآور زده اند. اين مسئله سبب شده، تا برخي سريال سازان و تهيه کنندگان سريال هاي تلويزيوني به اين سمت گرايش پيدا کنند. البته اين مسئله بايد بررسي و کارشناسي شود که دليل اين کوچ و توليد نشدن سريال هاي طنز در تلويزيون چيست؟ آيا تلويزيون رغبتي به توليد اين دست سريال ها نشان نمي دهد يا بودجه ندارد و يا سياست آن ها تغيير کرده است؟

۳نفر از اهالي هنردرباره اين مسئله با زندگي سلام به گفت وگو نشسته اند.

سعيد پيردوست: مخالف اين کوچ هستم
سعيد پيردوست را شايد خيلي ها بازيگر ثابت آثار مهران مديري بدانند؛ همانند مرد موسفيد دوست داشتني شب هاي برره. وقتي با او درباره کوچ سريال هاي ۹۰قسمتي به شبکه نمايش خانگي صحبت مي کنيم گويي داغ دلش را تازه مي کنيم: «مخالف اين کوچ هستم. هنرمندان ما عزيز هستند و مردم ما به آن ها علاقه دارند و دوست ندارند در هر بقالي، عکس و نام هنرمندان مورد علاقه شان باشد. چون جايگاه هنرمندان ما اين نيست. هنرمنداني در کشور داريم که سال ها مردم منتظر مي مانند تا فيلمي از آن ها ببينند. تشنه کار آن ها هستند. بعد ناگهان نگاه مي کنند عکسي از هنرمند مورد علاقه‌شان روي جلد سي دي در يک بقالي يا عطاري است و ناراحت مي شوند چون اين در شأن يک هنرمند نيست. اين کارها هنرمند را کوچک مي کند و جايگاهش را پايين مي آورد. وقتي من انتقاد مي کنم مي گويند فعلا شرايط اين است!»

وي اظهار مي کند: «وقتي سر کاري مي رويم [که قرار است از تلويزيون پخش شود] و قراردادي با مديرتوليد يا تهيه کننده مي بنديم، طرف قرارداد آن ها مي شوند، اما وقتي شما تقاضاي دستمزدت را مي کني مي گويند بايد سازمان پول بدهد تا دستمزدت را پرداخت کنيم! من درک نمي کنم. مگر روز اولي که قرارداد بستم شما نام سازمان را برديد؟ باور کنيد حدود يک سال از پخش سريال «جاده چالوس» مي گذرد، اما هنوز دستمزدم را نگرفته ام. در صورتي که خيلي شبکه ها هم چون پنج، آي فيلم و نمايش اين سريال را پخش کرده اند.»

وي در مقابل از خوش قولي تهيه کنندگان در شبکه خانگي اين چنين مي گويد: «من در برخي سريال هاي شبکه خانگي بازي مي کنم و تقريبا دستمزدم به موقع پرداخت مي شود و مانند تلويزيون بدقول نيستند. معتقدم مانند مسائلي که در فوتبال وجود دارد بايد کميته انضباطي در کار هنري هم باشد تا ما در رابطه با دستمزد خود از اين طريق پيگيري کنيم يعني جايي باشد تا من طلبکار مراجعه کنم و بگويم حق من است و قرارداد من است. دوستي دارم که مي گويد خيلي چک برگشتي به خاطر دستمزدش دارد و به نظرم قشنگ نيست.»

کاسه ساز: سريال در تلويزيون مخاطب بيشتري دارد
حبيب ا... کاسه ساز تهيه کننده مطرح سينما و تلويزيون در اين رابطه اعتقاد دارد: «بخش اعظم اين گرايش به شرايط مالي بر مي گردد. البته پخش سريال ها بگير و نگير دارد. يعني برخي را بيننده مي پسندد و برخي را خير و در اين شرايط تهيه کننده دچار ضرر مي شود. بايد تهيه کننده و کارگردان تدبير اساسي داشته باشند. يعني يک سري عامل هاي فروش و جذابيت هاي خاص را در نظر بگيرند تا مخاطب زيادي جذب کنند.»

وي مي گويد: «پرداخت نشدن دستمزد بازيگران اپيدمي شده و فقط براي صداوسيما نيست. بلکه در بخش هاي ديگر نيز مانند وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبليغات و حوزه هنري اين مسئله کمبود بودجه وجود دارد. عوامل و بازيگراني هستند که به طور مثال با حوزه هنري کار کرد ه اند و دستمزدشان را پرداخت نکرده اند.»

تهيه کننده اخراجي ها اظهار مي کند: «سياست سازمان صداوسيما تغيير نکرده و کار خود را انجام مي دهد. اکنون براي ايام نوروز سريال توليد کرده و براي ماه مبارک رمضان برنامه ريزي کرده است. کمبود بودجه همگاني است. تلويزيون در سياست هاي جديد خود کارش را به درستي انجام مي دهد.»

اين تهيه کننده ادامه مي دهد: «شبکه نمايش خانگي هزينه دارد. مخاطب مجبور است ۳هزار تومان پرداخت کند و يک قسمت از سريالي را بخرد و سپس منتظر بماند تا ۱۵روز آينده قسمت بعدي سريال وارد شبکه نمايش خانگي شود. اين‌گونه مشکلات وجود دارد، اما صداوسيما در زمان مقرر سريالش را پخش مي کند و مخاطب زمان خود را براي تماشاي آن هماهنگ مي کند بنابراين يک سريال در تلويزيون مخاطب بيشتري نسبت به شبکه نمايش خانگي خواهد داشت.»

صلح جو: تهيه کننده و سريال ساز به فکر کسب درآمد هستند
اما تهماسب صلح جو منتقد سينما و تلويزيون درباره کوچ سريال هاي طنز از تلويزيون به شبکه نمايش خانگي مي گويد: «بخشي از گرايش سريال سازان به شبکه نمايش خانگي به سياست هاي تلويزيون بر مي گردد. يعني شرايط را براي تهيه و توليد سريال ها فراهم نمي کنند. بخش ديگر هم به جنبه اقتصادي بر مي گردد. اين اواخر مدام مي شنويم که تلويزيون به لحاظ مالي وضع خوبي ندارد، البته صحت و سقم آن را نمي دانم. بخش ديگر هم به ممنوعيت هايي بر مي گردد که تلويزيون براي سريال ها اعمال مي کند که در شبکه نمايش خانگي اين محدوديت ها کمتر است.»

صلح جو ادامه مي دهد: «معتقدم براي تهيه کنندگان و سازندگان اين گونه سريال ها هم از نظر مالي کار در شبکه نمايش خانگي به صرفه باشد. چون آن ها يک سريال را که ارائه مي دهند، اگر تقريبي فروشش را محاسبه کنيم و ۲ميليون نسخه هم فروش برود، رقم خيلي بالايي مي شود.»وي با اشاره به اين که منابع مالي براي توليد سريال در شبکه نمايش خانگي وجود دارد، تصريح کرد: «براي سريال هاي شبکه نمايش خانگي خيلي ها تبليغ مي کنند و اين ها منبع درآمد برايشان مي شود. به نظرم توليد سريال براي شبکه نمايش خانگي سودآورتر از تلويزيون است.»

وي عنوان مي کند: «قطعا تلويزيون کمترين مخاطبش در سراسر کشور ميليون ها نفر است، ولي تهيه کننده به اين چيزها فکر نمي کند. به نظر مي آيد آن  هدف و فکري که ما کار فرهنگي انجام مي دهيم و اين که هر قدر مخاطب ما بيشتر باشد برد فرهنگي مان بيشتر است، به فراموشي سپرده شده است. تهيه کننده و سريال ساز به فکر کسب درآمد هستند؛ يعني معيار آن ها از معيار فرهنگي به معيار اقتصادي تبديل شده است. هرچه سودآورتر باشد به آن فکر مي کنند.»